اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

وو

نویسه گردانی: WW
وو. [ وَ ] (حرف ) حرف واو را گاه گویند. (منتهی الارب ). لغتی است در واو. (اقرب الموارد) :
دیلمی وار کند هزمان دراج غوی
بر سر هر پرش از مشک نگاریده ووی ۞ .

منوچهری .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲,۱۴۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۲۳ ثانیه
برده و برده داری ، انسان مملوک و سنّت مالکیت انسانی بر انسانی دیگر. رسم برده داری که مطابق آن یک انسان موضوع مالکیت انسان دیگر قرار می گرفته ، با سابق...
یک روستا در چهار محال و بختیاری است که اهالی آن نام هلیسایی دارند و خاندان هلیسایی همگی لر بختیاری اند و امروزه خیلی از این خاندان در استان خوزستان زن...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
پراکنده کردن در گویش کازرونی.(ع.ش)
بهترین سروده ی مولوی در زبانشناسی: نام فروردین نیارد گل به باغ**** شب نگردد روشن از نام چراغ/// هیچ نام با نامندگ (nâmandag) دیده ای؟**** یا ز گاف و ل...
قدمت این ایل در حدود 1200 سال میباشد منتصب به ایل سوره مهری لوکیشن اصلی این خاندان در ابتدا ایلام بوده و بعد در گویشهای لکی لری فارسی و حتی کردی بین ش...
قدمت این ایل در حدود 1200 سال میباشد منتصب به ایل سوره مهری لوکیشن اصلی این خاندان در ابتدا ایلام بوده و بعد در گویشهای لکی لری فارسی و حتی کردی بین ش...
قدمت این ایل در حدود 1200 سال میباشد منتصب به ایل سوره مهری لوکیشن اصلی این خاندان در ابتدا ایلام بوده و بعد در گویشهای لکی لری فارسی و حتی کردی بین ش...
آیزاک نیوتن، فیزیک‌دان و ریاضی‌دان انگلستانی، آثاری در زمینه گاه‌شماری، تفسیر کتاب مقدس (آخرالزمان) و کیمیاگری تألیف کرده‌است. برخی از آنان را می‌توان...
زمانی که بر سر حمد ب درآید، حمد به معنی ستایش یا شکر نیست که به معنی دستور، فرمان و راهنمایی است؛ همچنان که در آیه 30 بقره گفت: نحن نسبح بحمدک یعنی ما...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.