گفتگو درباره واژه گزارش تخلف وو نویسه گردانی: WW وو. [ وَ ] (حرف ) حرف واو را گاه گویند. (منتهی الارب ). لغتی است در واو. (اقرب الموارد) : دیلمی وار کند هزمان دراج غوی بر سر هر پرش از مشک نگاریده ووی ۞ .منوچهری . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲,۱۳۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۸ ثانیه واژه معنی لاش و ماش لاش و ماش . [ ش ُ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) لاش ماش . حیله . باطل . رجوع به لاش و رجوع به لاش ماش شود. لاف و لام لاف و لام .[ ف ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) لاف و گزاف : آخر بدهی به ننگ و رسوائی بی شک یکروز لاف و لامش را.ناصرخسرو. لاف و لیف لاف و لیف . [ ف ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) دعوی و سخن زیاده از حد. لاف و نام لاف و نام . [ ف ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) از اتباع است مانند نام و ننگ : بدانگه که آراست خواهی مصاف منی بفکن از سر گه نام و لاف . اسدی (... لال و پتی لال و پتی . [ ل ُ پ َ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) رجوع به لال پتی و رجوع به لال و هم به پتی شود. گل و بلبل گل و بلبل . [ گ ُ ل ُ ب ُ ب ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) ترکیبی است که شاعران از آن سخن گویند و بویژه در غزلها بلبل را شیفته ٔ گل دانند و خو... گفت و شنود گفت و شنود. [ گ ُ ت ُ ش َ / ش ِ / ش ُ ] (ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) گفتن و شنودن . مباحثه . مکالمه . جر و بحث : تااز برای گفت و شنود است خلق را... گفت و قدم گفت و قدم . [ گ ُ ت ُ ق َ دَ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) کنایه از قول و فعل و این ظاهراً اصطلاح قلندران ولایت است . (آنندراج ) : دردمندان ترا ... گل و گردن گل و گردن . [ گ َ ل ُ گ َ دَ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) در تداول عامه بر مجموعه ٔ گردن و گلو اطلاق شود: گل و گردن زیبایی دارد. گل و گشاد گل و گشاد. [ گ َ ل ُ گ ُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) سخت فراخ . نه به اندام : شلوار گل و گشاد. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۶۵ ۶۶ ۶۷ ۶۸ ۶۹ صفحه ۷۰ از ۲۱۴ ۷۱ ۷۲ ۷۳ ۷۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود