هجر
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        HJR
    
							
    
								
        هجر. [ هََ ج َ ] (اِخ ) نام  شهرهایی  است  که  مرکز آن  صفاست  و بین  آن  و یمامة ده  روزراه  و فاصله ٔ آن  از بصره  پانزده  روز راه  با شتر است . (از معجم  البلدان ). با الف  و لام ، موضع دیگری  است  که  در روزگار پیغمبر گشوده  شد و گفته  شده  است  که  در سال  8 یا 10 هجرت  بر دست  علأبن  الحضرمی  فتح  گردید. (معجم  البلدان ). در حضرموت  دو قصبه  بدین  اسم  موجود بوده . (از قاموس  الاعلام  ترکی ). نام  یک  حصه  از روستای  مازن . (منتهی  الارب ) (قاموس ). دژی  است  از مخلاق  مازن . (معجم  البلدان ). صاحب  تاج  العروس  در شرح  کلمه ٔ «حصة» گوید: در تمام  نسخ  قاموس  «حصة» است  ولی  صحیح  آن  چنانکه در معجم  البلدان  آمده  «حصنة» میباشد. ابن الحائک  گوید: هجر قریه ٔ صمد و جازان  است . (از معجم  البلدان ).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۱۷۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        حجر خصیةالابلیس . [ ح َ ج َ رِ خ ُ ی َ تِل ْ اِ ] (ع  اِ مرکب ) گن  ابلیس . نوعی  از سنگ  است . (نزهة القلوب  حمداﷲ مستوفی ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        حجر مغناطیس الخل . [ ح َ ج َ رِ م ِ سِل ْ خ َل ل  ] (ترکیب  اضافی ، اِ مرکب ) دمشقی  گوید: هو ابیض  یسمی  الکزک  اذا وضع فی  بقعة فیه  اناء فیه  خل  ا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        حجر یختلس العظام . [ ح َ ج َ رُن ْ ی َ ت َ ل ِ سُل ْ ع ِ ] (ع  اِ مرکب ) دمشقی  گوید: ارسطو گفته  است : سنگی  زرد و زبر است  و از بلاد بلخ  آورند. اگر...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        حجر مغناطیس اللحم . [ ح َ ج َ رِ م ِ سِل ْ ل َ ] (ترکیب  اضافی ، اِ مرکب ) دمشقی  گوید: قال  ارسطو ان  هذا الحجر یکون  فی  البحر من  صنفین : حیوانی  و...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        حجر یقوم  علی الماء. [ ح َ ج َ رُن ْی َ م ُ ع َ لَل ْ ] (ع  اِ مرکب ) حمداﷲ مستوفی  گوید: سنگی  سبک  که  بر سر آب  دریا میباشد، و اگر در روز گیرندسبک ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        حجر یتولد فی الانسان . [ ح َ ج َ رُن ْ ی َ ت َ وَل ْ ل َ دُ فِل ْ اِ ] (ع  اِ مرکب ) سنگ  مثانه . در مثانه ٔ آدمی  بود و از مرض  حاصل  شود. (نزهة القل...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        سنگ صابونی، سنگی دگرگونی است که عمدتاً از تالک به همراه مقادیر مختلفی از کلریت، میکاها، آمفیبول ها ، کربنات ها و دیگر کانی ها تشکیل یافته است. به این ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        بیحان، وادی(درّهْ) وسیعی در یمن و نیز چندین محل دیگر در این کشور. این وادی با مساحت 456‘2 کم 2 و درازای 100 کم ، از شمال بیضاء تا بیابانهای رملة الس...