هروی
نویسه گردانی:
HRWY
هروی . [ هَِ رَ ] (اِخ ) زبانی بوده است از جمله ٔ هفت زبان فارسی . (برهان ). زبان فارسی را شامل پنج یا هفت زبان دانسته اند که هروی به عقیده ٔ فرهنگ نویسان قدیم یکی از سه لهجه ای است که متروک شده است و آن را در ردیف سگزی و زاولی که لهجه های متروک بوده است نام برده اند. (از مقدمه ٔ برهان قاطع چ معین ص سی ). مقدسی در احسن التقاسیم آرد: زبان هرات وحشی است و مردم آنجا سخن را بد ادا کنند وتکلف و تحامل ورزند. (مقدمه ٔ برهان چ معین ص 43).
واژه های همانند
۸۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
واعظ هروی . [ ع ِ ظِ هَِ رَ ] (اِخ ) مولانا معین پسر مولانا محمد فرهی واعظ خوبی است و در ممالک خراسان وعظ او پیش عوام و خواص مرغوب ولیکن شخ...
وافی هروی . [ ی ِ هَِ رَ ] (اِخ ) وافی عطار از شعرای قرن دهم است . رجوع به مجالس العشاق و فرهنگ سخنوران شود.
نظمی هروی . [ ن َ ی ِ هََ رَ ] (اِخ ) از شاعران قرن نهم هجری قمری است . مؤلف صبح گلشن نام او را ملا اخی زهگیر تراش ثبت و این بیت را از ا...
نادم هروی . [ دِ م ِ هََ رَ ] (اِخ ) از شاعران هرات است . مؤلف تذکره ٔ حسینی این بیت را از او نقل کرده است :در خانقاه وحدت دیگر مخالفت نی...
ناظم هروی . [ ظِ م ِ هََ رَ] (اِخ ) فرخ حسین (ملا...)، متخلص به ناظم . از شاعران قرن یازدهم هرات است ، وی سفری به بنگاله کرده ، و در همان...
معین هروی . [ م ُ ن ِ هَِ رَ ] (اِخ ) مولانا معین الدین . از فضلای قرن دهم است که در علم و فضل و تقوی از مشاهیر عصر خود بود. او راست : «معارج...
مقصود هروی . [ م َ دِ هَِ رَ ](اِخ ) مولانا یوسف شاه مشهور به درویش مقصود تیرگر از شاعران قرن دهم هجری است . صاحب تذکره ٔ صبح گلشن آرد: «اص...
میرم هروی . [ م َ رَ م ِ هََ رَ ] (اِخ ) از مردم هرات یا قزوین بوده و به سبب سیه چرده بودنش به «میرم سیاه » نیز معروفیت داشته است . وی ا...
قاضی هروی . [ ی ِ هَِ رَ ] (اِخ ) محمدبن احمد عبادی ، مکنی به ابوعاصم . از مشاهیر علما و فقهای شافعی است که به سال 375 هَ . ق . در هرات متو...
قاضی هروی . [ ی ِ هَِ رَ ] (اِخ ) محمد برهان الدین . یکی ازکسانی است که به منصب صدارت سلطان حسین میرزا نائل گشته است . (حبیب السیر چ قدی...