هروی
نویسه گردانی:
HRWY
هروی . [ هَِ رَ ] (اِخ ) زبانی بوده است از جمله ٔ هفت زبان فارسی . (برهان ). زبان فارسی را شامل پنج یا هفت زبان دانسته اند که هروی به عقیده ٔ فرهنگ نویسان قدیم یکی از سه لهجه ای است که متروک شده است و آن را در ردیف سگزی و زاولی که لهجه های متروک بوده است نام برده اند. (از مقدمه ٔ برهان قاطع چ معین ص سی ). مقدسی در احسن التقاسیم آرد: زبان هرات وحشی است و مردم آنجا سخن را بد ادا کنند وتکلف و تحامل ورزند. (مقدمه ٔ برهان چ معین ص 43).
واژه های همانند
۸۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
حسامی هروی . [ ح ُ ی ِ هَِ رَ ] (اِخ ) از اقربای محمدبن حسام الدین قهستانی است و بقوت حافظه معروف چنانکه حکایات طویل را به همان عبارت ک...
اﷲآباد هروی . [ اَل ْ لاه دِ هَِ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت ، در 6 هزارگزی جنوب خاوری سبزواران و 2 هزار...
امامی هروی . [ اِ ی ِ هَِ رَ ] (اِخ ) حمداﷲمستوفی نام کامل او را ابوعبداﷲ محمدبن ابی بکربن عثمان ضبط کرده است ۞ . وی از شاعران معروف نیمه...
امانی هروی . [ اَ ی ِ هَِ رَ ] (اِخ ) میرزا... مشهور به میر میخچه . از شاعران قرن دهم هجری بود و در 981 هَ . ق . در گذشت . ماده تاریخ زیر از ا...
حقوری هروی . [ ح َ وَ ی ِ هَِ رَ ] (اِخ ) ابوالحارث حرب بن محمد. از معاریف خراسان و مشاهیر فضلا بود. شعرش از شعری ̍ درگذشته و فضلش بساط هنر عنصر...
تریاق هروی . [ ت َ / ت ِرْ ق ِ هََ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نباتی است در نواحی هری و برگ او به برگ سوسن مشابهت دارد و گل او چون گل س...
جنونی هروی . [ ج ُ ی ِ هَِ رَ ] (اِخ ) ملقب به ذوفنون . از شاعران قرن نهم هجری هرات است . وی به امیر غیاث الدین سلطان حسین بن امیرکبیر فی...
انصاری هروی . [ اَ ی ِ هََ رَ ] (اِخ ) شیخ الاسلام ، ابواسماعیل ، عبداﷲبن ابی منصور محمد معروف به پیر هرات و پیر انصار و خواجه عبداﷲ انصاری . دان...
بسمه چی هروی . [ ب َ م َ / م ِ هَِ رَ ] (اِخ ) فرزند هرات است . سابقاً بسمه کاری میکرده و حالابر مالی اشتغال دارد شعر بسیار گفته اما به از این...
علی آباد هروی . [ ع َ دِ هَِرَ ] (اِخ ) دهی است کوچک از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت واقع در 8 هزارگزی جنوب سبزواران و 2 هزارگز...