منزجر
نویسه گردانی:
MNZJR
ناخوشایند کم یا زیاد از چیزی یا از چهره، رفتار و یا گفتار کسی با یا بی علت و رویگردان از آن چیز یا آن کس. (https://www.cnrtl.fr/definition/abhorre) همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: بیزار، دلزده (دری) نوریژن nurižan (سغدی: nurežan) کرکی kerki (خراسانی)***فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
منزجر. [ م ُ زَ ج ِ ] (ع ص ) بازماننده . (غیاث ). بازایستنده . (آنندراج ). آنکه بازمی ایستد و بازماننده و آنکه بازمی گردد و سر بازمی زند. (ناظم ا...
منضجر. [ م ُ ض َ ج ِ ] (از ع ، ص ) به معنی دلتنگ از کلمات ساختگی است زیرا فعل آن که «انضجر» باشد در کتب لغت عربی نیامده و بجای آن «تضجر...