سنا. [ س َ ] (ع  اِ) روشنی  کمتر از ضیا و نور. (غیاث ). روشنی . (آنندراج ) (غیاث )(ترجمان  القرآن  ترتیب  عادل بن  علی  ص 59) : چو چرخ  مرکز جاه  ترا ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        سنا. [ س َ ] (ع  اِ) چوبی  باشد که  بدان  مسواک  کنند. (برهان ) (آنندراج ).  ||  گیاهی  است  مسهل  و بهترین  آن  مکی  میباشد. (برهان ). نام  گیاهی  اس...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        سنا. [ س ِ ] (فرانسوی ، اِ)  ۞  مجلس  سالخوردگان  که  اعضای  آن  سران  روحانی  و غیرروحانی  ملت اند. (ایران  باستان ). مجلسی  که  اعضای  آن  از بزرگان...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        سناء. [ س َ] (ع  اِ) بلندی . رفعت . (ناظم  الاطباء).  || (ع  مص ) صاحب  بلندی  و رفعت  گردیدن . (ناظم  الاطباء).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        مجلس  سنا. [ م َ ل ِ س ِ س ِ ] (اِخ ) دومین  مجلس  قانونگذاری  ایران  که  طبق  اصل های  43، 44، 45 قانون  اساسی  تشکیل  می شود. (ترمینولوژی  حقوق  تأ...