مضمحل
نویسه گردانی:
MḌMḤL
نابود شده، از هم پاشیده شده
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۷ ثانیه
مضمحل . ۞ [ م ُ م َ ح ِل ل ] (ع ص ) نیست و محو شونده و ناچیز و سست . (غیاث ) (آنندراج ). نیست و نابود و پراکنده و پریشان و منتشر و ناپدید و ناب...
مزمهل . [ م ُ م َ هَِ ل ل ] (ع ص ) آب صافی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد)(آنندراج ) (مهذب الاسماء). آب صاف و روی هم ایستاده .(ناظم الاط...