اجازه ویرایش برای همه اعضا

آرا

نویسه گردانی: ʼARʼ
در گویش یزدی به معنای خوب می باشد.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
آرا. (نف مرخم ) مخفف آراینده ، چنانکه در: انجمن آرا، بت آرا، بزم آرا، بهارآرا، پیکرآرا، جهان آرا، چمن آرا، خاطرآرا، خانه آرا، خودآرا، دست آرا، دل آ...
آرا. (اِخ ) ۞ (کلمه ٔ لاتینی ) یکی از صور فلکی . المحراب . الببغاء. المجمرة. آتشدان . (ابوریحان ).
(اوستایی) 1ـ چسبیدن، پیوست ـ ملحق بودن 2ـ محکم ـ ثابت ـ پابرجا ـ استوار بودن
آراء. (ع اِ) ج ِ رأی .
دل آرا. [ دِ ] (نف مرکب ) دلارا.دل آرای . دل آراینده . آراینده ٔ دل . شادکننده ٔ دل . آنچه یا آنکه باعث شادی و نشاط و سرور شود : نشستند بر زین پ...
صف آرا. [ ص َ ] (نف مرکب ) آراینده ٔ صف . مرتب سازنده ٔ صف . آنکه صف لشکر یا سرباز یا صفوف دیگر را مرتب می کند. و رجوع به صف آرائی و صف آرائی ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
گل آرا نامی ایرانی است که برای دختران زیباروی و متشخص به کار برده می شود , گل آرا به شخصی می گویند که نگهداری و آرایش کردن گلها را بر عهده دارد این نا...
کی = آفریننده - امیر آرا = زیبائی و آرایش آراینده امیر
سپهبد حاجی علی رزم‌آرا (۱۲۸۰ - ۱۶ اسفند ۱۳۲۹) نخست‌وزیر ایران در سال ۱۳۲۹. محتویات [نمایش] آغاز زندگی و جوانی [ویرایش] حاجی علی رزم‌آرا در ۱۲...
« قبلی صفحه ۱ از ۸ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.