اجازه ویرایش برای همه اعضا

چوب

نویسه گردانی: CWB
تومان
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
جلو چوب . [ ج َ ] (اِمرکب ) سیخ کباب چوبین باشد و بکسر اول و ضم اول هم گفته اند. (برهان ) (ناظم الاطباء). رجوع به جلو شود.
اله چوب . [ اَ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) همان آلاچیق یا الاچیق است ، و اصل کلمه ٔ الاچیق همین اله چوب است ، چوب به چوق و چیق تصحیف یافته .- ا...
پای چوب . (اِ مرکب ) ستون . دیرک . تیرک : دوم دانش از آسمان بلندکه بی پای چوب است و بی داربند.بوشکور.
پله چوب . [ پ َ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) بازی الک دولک . رجوع به الک دولک شود.
چوب سرخ . [ س ُ ] (اِ مرکب ) بقم . ۞ (ناظم الاطباء). چوبی است سرخ که چیزها بدان سرخ کنند. (یادداشت مؤلف ).
چوب سرخ . [ س ُ ] (اِخ ) دره ای است که در خوزستان ، واقع شده است .
چوب سرخ . [ س ُ ] (اِخ )دهی است از دهستان تل بزان بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز که در 19 هزارگزی جنوب خاوری مسجد سلیمان سر راه شوسه ٔ شرکت...
چوب دشت . [ دَ ] (اِخ ) از قرای بلوک چنارانست بسمت قوچان . (مرآت البلدان ج 4 ص 276).
چوب دوک . (اِ مرکب ) غوش . (فرهنگ اسدی در کلمه ٔ غوش .) ظاهراً نام مطلق ساز یا سازی بخصوص باشد. (یادداشت مؤلف ).
چوب رخت . [ رَ ] (اِ مرکب ) جامه آویز چوبی که افقی بر دیوار استوار کنند و جامه ها بروی آویزند. (یادداشت مؤلف ). میخ رخت . رخت آویز. (فرهنگ رازی...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۱۱ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.