اجازه ویرایش برای همه اعضا

فعل

نویسه گردانی: FʽL
فعل واژه ای تازی (عربی) است و به جای آن "کارواژه" را می توان بهره برد
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
فال طغرا. [ ل ِ طُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) فالی است بدین ترتیب که اگر با نیت طلب خیر قرآن را بگشایند و بر ابتدای صفحه ٔ قرآن مجید «بسم ...
میمون فال . [ م َ مو / م ِ مو ] (ص مرکب ) خوش شگون . خوش آغال . نیک فرخنده : سوزنی العود احمد مدح شه را شو معیدعید شاه خسروان مسعود و میمون فال...
فرخنده فال /farxondefāl/ ۱. خوش‌طالع؛ خوشبخت: ◻︎ شنید این سخن پیر فرخنده‌فال / سخن‌دان بُوَد مرد دیرینه‌سال (سعدی۱: ۱۰۶)، ۲. مبارک؛ خوش‌یمن: ◻︎ برخاست...
فال گرفتن . [ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) فال زدن : کسی در عشق فال بد نگیردوگر گیرد برای خود نگیرد. نظامی .چرخ از رخ مه جمال گیردمجنون به رخ ...
فال گذاشتن . [ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) چند تا میوه را بالای هم چیدن ، و آن چنانست که میوه فروشان در وقت وفور میوه برگهای سبز را بالای سینی فر...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برمک بلخی
۱۴۰۰/۰۱/۱۶
0
0

کارواژه نامی ساختگی از کسی است که پیداست هی دانشی نسبت به زبان پارسی و همچنین زبان عربی نداشته و چون گمان میکرده فعل به معنی کار است و با توجه به اینکه اگر بجای فعل میگفت کار پیوندی با فعل نداشت امده واژه را به ان چسبانده زهی بی دانشی و کار بیهوده -بوعلی سینا که دانشمندی پارسی است و زبان فارسی را نیکو میدانسته برای فعل را کنش ترجمه کرده هرواژه یا نامست یا کنش یا واج


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.