اجازه ویرایش برای همه اعضا

عسیری

نویسه گردانی: ʽSYRY
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
اسیری . [ اَ ] (اِخ ) از شعرای قائین است . فکرش اسیر طره ٔ دلبران مضامین رنگین :بسان حلقه ٔ خاتم که خالی از نگین باشدنمایان است خالی بودن ...
اسیری . [ اَ ] (اِخ ) یکی از شعرای عثمانی است . وی اصلاً از اهالی آناطولی بوده ، در مدارس عصر علوم رسمی بدست آورده و مدتی در قضاها سکونت ...
اسیری . [ اَ ] (اِخ ) محمد قاسم . از باریابان بارگاه اکبر پادشاه بوده ، بالاخره دست بدامان عبدالرحیم خان خانان زده ، از خوان انعامش نوالهای ...
اسیری . [ اَ ] (اِخ ) ابن صحیفی . یکی از شعرای شیراز است . این بیت او راست :دلم پر است ز خون بر دلم مزن انگشت که همچو شیشه ٔ می گریه در گلو ...
اثیر عنصری است غیر مادی و با قدرت و سرعتی که در ذات آن وجود دارد ، می تواند در هر یک از مواد و یا عناصر مادی , نفوذ کند و قدرت حیات آنها را اداره و کن...
عالم غیرمادی
حسین اسیری . [ ح ُ س َ ن ِ اَ ] (اِخ ) اصفهانی فرزند صاحب جمع زرگرخانه ٔ نادرشاه بود و شعر میگفت . کتابی مانند بوستان ساخته است . (ذریعه ج 9 ص...
قاضی اسیری . [ اَ ] (اِخ ) خلف قاضی مسعود است . از سادات دیار قزوین ، سی سال قاضی ری بوده و در فن فصاحت و بلاغت نظماً و نثراًمشهور و دستور...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.