رومه
نویسه گردانی:
RWMH
به ضم را , سکون واو و کسرمیم یکی از روستاهای ییلاقی منطقه دروار دامغان که در زمان نایب الحکومگی حاج میرزا عباسعلی درزی 1193-1270هجری خورشیدی6تومان خراج ازبیست خانوار ساکن در آن جمع شده به نایب التجار (حکومت وقت سمنان)برای خراج گوسفندان این منطقه داده میشده است.در زمستان ها جمعیت ساکن آن50 نفر ودر تابستان تا200نفر نیز میرسیده اند .محصولات آن گندم وجو وسیب زمینی می باشد.آب آن از چشمه وقنات تامین میشود .از بناهای قدیمی آن می توان به حمام سر استال وبرج شندر اشاره کرد. از کلاته های آن میتوان به کردنان ,سر استال ,شندر ,شرشرو,کلاته شاه شمس الدین وسیف الدین اشاره کرد.اکنون خالی از سکنه دائمی بوده وجزءمراتع ییلاقی دروار است.در زمان های قدیم جعفری تنها گوسفندان بلوک درزی (حاج میرزا عباسعلی درزی وپدرانش)وبلوک ملک جعفری (حاج محمد طاهر وپدرانش )در آن تعلیف میشده اند ولی اکنون بیشتر اهالی در آن دام دارند.(بر گرفته از کتاب غبار گرفته تألیف م.ر.حاجیان نژاد)
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
رومه . [ م َ / م ِ ] (اِ) موی اندام . (ناظم الاطباء) (از برهان ). موی اندام نهانی . (یادداشت مؤلف ). رنبه . (از شرفنامه ٔ منیری ). موی زهار. (ن...
رومه . [ م ِ ] (اِخ ) دهی از بخش شوسف شهرستان بیرجند. سکنه ٔ آن 219 تن . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
رومه . [ م َ ] (اِخ ) مسقطالرأس ندایه پدرمادر یهویاکیم بود و کاندر بر آن است که همان رومیه ای است که در شمال سامره واقع و دیگری بر اینکه...
بئر رومه .[ ب ِءْ رِ م َ ] (اِخ ) نام چاهی بوده است در مدینه که نصف آن را عثمان به 35 هزار درهم خریداری و وقف برمسلمانان نمود و صاحب آن...
رومة. [ م َ ] (ع اِ) سریشم . (ناظم الاطباء). سریشم که بدان پر تیر چسبانند. (منتهی الارب ). || لغتی است در رؤمة. (منتهی الارب ). رجوع به ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.