اجازه ویرایش برای همه اعضا

تتو

نویسه گردانی: TTW
خالْ‌کوبی ، تَتو یا تاتو(tattoo) :عملی که طی آن تصاویر یا نقش هایی دائمی و ماندگار بر روی پوست ایجاد می شود. این عمل در میان تمامی ملل به چشم می خورد. خالکوبی در ایران نیز مرسوم بوده است(بخصوص در بین زنان، پهلوانان و افراد موسوم به اوباش و جاهل). روش انجام خالکوبی: ابتدا بوسیله ی یک سوزن نقش را بر روی پوست حک می‌کنند.آنقدر که خون بیرون بزند. بعد ماده ای رنگی(مثل نیل، سرمه، دوده چراغ یا آب تره )روی زخم می گذارند تا کم کم جذب پوست شود.امروزه با روش های جدیدتری این عمل را انجام می دهند.آنچه امروزه بویژه در خانم ها رواج دارد ؛ تاتو ابرو، تاتو خط چشم، تاتو خط لب و تاتو لب می باشد.عوارض تاتو شامل:عفونت محل زخم و عفونت های ویروسی خطرناکی چون هپاتیت B،هپاتیت C و ایدز می باشد که در اثر استفاده از وسایل غیر استریل ایجاد می شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
تتو. [ ت َ ] (ع اِ)تتوالقلنسوة؛ هر دو گیسوی کلاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ذؤابة و منه تتوالقلنسوة؛ ای ذؤابتاها.
تتو. [ ت َ ت ْ ] (اِ) رجوع به تاتو شود.
تتو. [ ت َ وْ ] (اِ) ۞ در هندی نام بیست و پنج قوه است که از لوازم حیوان است . رجوع به آثارالباقیه بیرونی ص 22 و 88 شود.
تطو. [ ت َطْوْ ] (ع مص ) ستم کردن و جور نمودن . (منتهی الارب ).
طتو. [ طُ ت ُوو ] (ع مص ) رفتن . یقال : طتا طُتواً. (منتهی الارب ).
تت و پت . [ ت ِ ت ُ پ ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) تته پته . رجوع به تت و پت افتادن و تت و پت کردن و لکنت پیدا کردن شود.
تت وپت کردن . [ ت ِ ت ُ پ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چون طفل نو زبان باز کرده سخن گفتن . شکسته سخن گفتن چنانکه اطفال . شکسته چنان سخن گفتن ...
تت و پت افتادن . [ ت ِ ت ُ پ ِاُ دَ ] (مص مرکب ) لکنت پیدا کردن . تت و پت کردن .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.