مقدس
نویسه گردانی:
MQDS
مقدس: 1ـ کسی که رفتار، گفتار و پندارش بی عیب و کاستی و برابـر با اخلاق و دین و دارای کمال اخلاقی است، درون و برونش پاک است و هیچ گناه، خطا یا اشتباهی نمی کند و الگوی پارسایان است و توانایی هدایت گناهکاران را دارد؛ کسی که همهی ویژگی های خوب را دارد و به بالاترین جایگاه ارزشی رسیده و نزد همگان ارجمند است و با هر کس بر پایه ی منش و شایستگی هایش رفتار می کند. 2 ـ هر جا، ابزار، روز یا کسی که برای خدمت به دین است. (le petit Robert 1) (https://www.cnrtl.fr/definition/saint) همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: سپنتا sepantA (اوستایی: spanta)، فوخار fuxâr (سغدی)، کادوش kAdush (پارتی)، کادیش kAdish (سغدی: kadish). **** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
مقدس . [ م ُ ق َدْدَ ] (ع ص ) پاک کرده . (مهذب الاسماء). به پاکی یاد شده . به پاکی خوانده شده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). پاک و پاکیزه ...
مقدس . [ م ُ ق َدْ دِ ] (ع ص ) پاک کننده . (مهذب الاسماء). پاکیزه کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || راهب . (منتهی الا...
مقدس . [م َ دِ ] (ع اِ) جای پاک و پاکیزه . (ناظم الاطباء).
مقدس . [ م َ دِ ] (اِخ ) بیت المقدس . قدس : ز مقدس تنی چند غم یافته ز بیدادداور ستم یافته . نظامی (از گنجینه ٔ گنجوی ص 147).چو بیدادگر دید خون...
دار مقدس . [ رِ م ُ ق َدْ دَ ] (اِخ ) رجوع به دار مسیح و دار عیسی شود.
شهر مقدس . [ ش َ رِ م ُ ق َ د دَ ] (اِخ ) همان اورشلیم است که همواره از آن وقت تا بحال به قدس مسمی است و این معنی دال بر آنست که در نزد...
خاری که به عنوان تاج شاهی و از روی تمسخر توسط فرماندار قیصر روم بر سر عیسی مسیح نهاده شد.
زبان مقدس زبانیست که توسط اهالی زبانی غیر از این زبان با اهداف دینی مورد استفاده قرار میگیرد. مقدس شمرده شدن یک زبان به وجود متون مذهبی اصلی و دعاها...
بیت مقدس .[ ب َ / ب ِ ت ِ م َ دِ ] (اِخ ) بیت المقدس : شودز عدل تو گیتی چنان که بام ببام به بیت مقدس بتوان شدن ز چین و طراز. سوزنی .رجوع ...