۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
استحضار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بخود بازآمدن . (منتهی الارب ). || یاد داشتن . || حضوری کس خواستن . (غیاث ). حاضر آمدن خواستن . (زوزنی ) (تاج الم...
لطفاً یک معادل پارسی برای آن پیدا کنید. در اصل به معنی به حضور طلبیدن است ولی در مکاتبات اداری به معنی تقدیم کردن یا حاضر آوردن برای رییس استفاده میشو...