اجازه ویرایش برای همه اعضا

سفله

نویسه گردانی: SFLH
(سِ لَ ) پست، فرومایه، ناکس، پست فطرت، سعدی در حکایتی نقل می کند مردی به کرخی حکیم معروف نصیحتی اشتباهی می کند، آن مرد به کرخی می گوید:
سر سفله گرد بالش منه ـ سر مردم آزار بر سنگ به
که کرخی حکیم معروف در جواب به او می گوید:
جفای چنین کس نباید شنود ـ که نماند از بی قراری بر وی قنود
چه خود را قوی حال بینی و خوش ـ به شکرانه بار ضعیفان بکش
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
سفله دل . [ س ِل َ / ل ِ دِ ] (ص مرکب ) پست . دون . ناکس : ای مسلمانان میلاوه که دارد بازابجز آنکس که بود سفله دل و غمازا.ابوالعباس (از صحاح ...
سفله طبع. [ س ِ ل َ / ل ِ طَ ] (ص مرکب ) پست . دون . ناکس . که طبع سفلگان دارد : سفله طبع است جهان بر کرمش تکیه مکن ای جهاندیده ثبات قدم از...
سفله نواز. [ س ِ ل َ / ل ِ ن َ] (نف مرکب ) دون پرور. فرومایه پرورنده : ای نیش بدل زین فلک سفله نوازوی شیشه ٔ عشرت شکن شعبده باز. خاقانی .دید...
سفله نهاد. [ س ِ ل َ / ل ِ ن ِ / ن َ ] (ص مرکب ) آنکه سرشت فرومایه داشته باشد. (آنندراج ).
سفله پرور. [ س ِل َ / ل ِ پ َرْ وَ ] (نف مرکب ) دون پرورنده . که فرومایگان را نوازد و جوانمردان را خوار دارد : آب و هوای فارس عجب سفله پرور اس...
سفلة. [ س ِ ل َ ] ۞ (ع ص ) فرومایه . (غیاث ). مردم ناکس و فرومایه . (از آنندراج ) (منتهی الارب ). ناکسان . (مهذب الاسماء). پست . (دهار). سفلةال...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.