عمر
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʽMR
    
							
    
								
        (= زندگی) این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:  آیو ãyu (سنسکریت)، یائوش، جیتی (اوستایی)
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  شاهین  سمرقندی . رجوع  به  ابوحفص  (عمربن ...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  شَبّةبن  عُبیدةبن  ریطه ٔ نمیری  بصری ، مکنی  به  ابوزید. شاعر، راویة و مورخ  قرن  سوم  هجری . رجوع  به  ابوزید(عمربن  شب...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ] (اِخ ) ابن  شور. رجوع  به  ابوشور (عمربن ...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ] (اِخ ) ابن  شیخ . رجوع  به  عمر (ابن  احمد...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  طبرزد. رجوع  به  ابن  طبرزد شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  طوسون بن  محمد سعیدبن  محمدعلی . مورخ  و از امرای  سابق  مصر بوده  است . در سال  1289 هَ .ق . در اسکندریه  تولد یافت  و ت...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  عامر تمار. رجوع  به  ابوحفص  (عمربن ...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  عباد. حسن بن  موسی  النوبختی  را کتابی  است  به  نام  «کتاب  الاحتجاج  لعمربن  عباد و نصرة مذهبه ». (از الفهرست  ابن الند...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  عبدالحمید. رجوع  به  عمادالدین  (عمربن  عبدالحمیدبن ...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان  ابار. رجوع  به  ابوحفص  (عمربن ...) شود.