۶۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۵ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        اشرف خان . [ اَ رَ ] (اِخ ) محمداصغر. یکی  از شعرای  هندوستان  و اصلاً از اهالی  و سادات  مشهد بود که  به  کشور مزبور هجرت  کرد و سمت  منشی گری  اکبرش...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اشرف خان . [ اَ رَ ] (اِخ ) میرزا محمد. یکی  از رجال  شاهجهان  و شاه  عالمگیر بود و بسال  1097 هَ . ق . درگذشت . (قاموس  الاعلام ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ازبک خان . [ اُ ب َ ] (اِخ ) از امراء مغول برادر حامکبو. (حبیب  السیر جزو اول  از ج  3 ص  19).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ایلک خان .[ ل َ ] (اِخ ) احمدبن  علی  ملقب  به  شمس الدوله  نصربن  علی  از خانان  ترکستان ، خواهرزاده  و جانشین  بغراخان . وی  بعد از برادر بسلطنت  نش...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اولاغ خان . (اِخ ) از اتراک  سلطانی  در سمرقند. رجوع  به  تاریخ  جهانگشای  ج  1 ص 95 شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        امین خان . [ اَ ] (اِخ ) پانزدهمین  حاکم  از حکام  بنگاله  قبل  از 677 هَ . ق . (از معجم الانساب  زامباور ج  2 ص  426).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        براق خان . [ ب ُ ] (اِخ ) هشتمین  از اولوس  جغتای  به  ماوراءالنهر. حکومت  ظاهراً از 664 هَ . ق . تا 668 هَ . ق . رجوع  به  ترجمه ٔ طبقات  سلاطین  اسل...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        بزرگ خان . [ ب ُ زُ ] (اِخ ) نام  یکی  از خاقانها و سلاطین  تورانی  ماوراءالنهر و خوارزم  و دشت  قپچاق . رجوع  به  سبک شناسی  بهار ج  1 ص 118 شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        جغری خان . [ ج َ ] (اِخ )ابن  حسن  تکین  والی  سمرقند از جانب  قراخطا که  در زمان  امام  شمس الدین  صدر جهان  محمدبن  عمربن  عبدالعزیزبن  مازه  رئیس  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        حاجی خان . (اِخ ) کنگرلو، حاکم  نخجوان . از کسانی  است  که  کریم خان  زند، پس  از تصرف  سلماس  و خوی  و قلعه  ارومی ، در سنه ٔ 1176 هَ . ق . چون  عزیم...