اجازه ویرایش برای همه اعضا

سو

نویسه گردانی: SW
( سُ ) و . در گویش ازغندِ مه ولات « سو » به نوعی بوته ی وحشی خاردار اطلاق می شود که دارای بوی تند و خاصی است و اغلب به عنوان هیزم استفاده می شود .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
واکاربرد، به کاربردن چیزی به روشی غیر از روش اصلی و مفید آن استفاده نادرست
سو تغذیه. املاءِ ناصحیح «سوء تغذیه». واژۀ «سوء» بمعنی از جمله «بدی» است و بنابر این «سوء تغذیه» بمعنی «بدی تغذیه» است (رجوع شود به «تغذیة»). قابل توجه...
آلتون سو.(اِخ ) نامی که ترکان عثمانی به زاب صغیر داده اند.
شیرین سو. (اِخ ) دهی است از بخش سیردان شهرستان زنجان . سکنه ٔ آن 100 تن . آب از چشمه سار. 8 باب دکان و قهوه خانه ٔ سر راه دارد.راه آن ماشی...
شیرین سو. (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان قوچان . سکنه ٔ آن 303 تن . آب از قنات . راه آن ماشین رو. صنایع دستی زنان قالیچه بافی است . (ا...
شیرین سو. (اِخ ) دهی است از بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان . سکنه ٔ آن 597 تن . آب از چشمه و چاه . راه آن ماشین رو. صنایع دستی زنان قالی بافی...
کیانگ سو. (اِخ ) ۞ یکی از استانهای شرقی کشور چین است که 45230000 تن سکنه دارد و مرکز آن نانکین و شهر معروف آن شانگهای است . (از لاروس )...
گرجان سو. [ گ ُ ] (اِخ ) ده کوچکی است جزء دهستان رحمت آباد بخش رودبار شهرستان رشت ، واقع در 10هزارگزی شمال خاوری رودبار و خاور سفیدرود. دارای...
سوء هاضمه. بدگواری، رودل، سردل، دیر گواری، دیر هضمی . کباب دل دشمنان ترا نبویند از بدگواری کلاب . سوزنی .
این واژه عربی ست و برابر آن همان واژه ی باورپار در زبان پارسی می باشد به باورپار نگاه کنید...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۶ ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.