اجازه ویرایش برای همه اعضا

ختنه

نویسه گردانی: ḴTNH
این واژه عربی است و پارسی جایگزین این است: آواپاتیک ãvâpâtik (سنسکریت: ávapâtikâ). گمان می رود ختنه از هند باستان پیدا شده که واژه ی سنسکریت اوه پاتیکا برای آن ساخته شده است. سپس به میان مصریان راه یافته که به نوشته ی هرودوت مصریان نیز مردان (نه کودکان پسر) را ختنه می کردند.آن گاه یهودیان که آن را از مصریان آموخته بودند به کار بستند و آن را یکی از دستورهای دینی دانستند که در تورات، کتاب پیدایش، فصل 17 بند هفت تا چهارده چنین آمده است. 7ـ پیمانم را با تو و نوادگان پس از تو، پشت اندر پشت تا ابد نگه می‌دارم؛ زیرا من، خدای تو و نوادگان تو خواهم بود؛ 8 ـ و سراسر سرزمین فلسطین را که اکنون درآن زندگی می‌کنی، تا ابد به تو و نوادگانت خواهم بخشید؛ و خدای آنها خواهم بود.» 9ـ سپس خداوند به ابراهیم فرمود: «تو و نوادگان پس از تو نیز پشت اندر پشت، پیمان مرا نگاه دارید. 10ـ این است پیمان من و شما که تو و نوادگانت آن را نگاه خواهید داشت: همه‌ی پسران شما ختنه می‌شوند. 11ـ پسران خود را ختنه کنید؛ و این نشان پیمان من با شما خواهد بود. 12ـ هر پسر هشت روزه ختنه ‌شود. چه پسری که از نوادگان تو و در خانه‌ی تو زاده شده و چه پسر بیگانه‌ایی که با پول خریداری شده و از نژاد تو نیست. 13ـ کسی در ختنه کردن پسری که در خانه‌ی تو زاده شده یا پسر بیگانه‌ایی که با پول خریداری شده، کوتاهی‌ یا درنگ نکند. نشان پیمان من در تن شما تا ابد خواهد بود. 14ـ هرکس نخواهد ختنه شود یا پسر خود را ختنه کند، پیمان مرا شکسته و از میان مردم خود رانده خواهد شد.» ********************** ولی در قرآن و انجیل (چهارگانه) دستوری برای ختنه نیامده است. تنها در انجیل لوقا فصل یکم آمده که یحیی و عیسی را در هشتمین روز نوزادی شان بر پایه آیین موسی ختنه کردند. جالب این جاست که پزشکان در ایران باستان ختنه را روا ندانسته اند و با این که ایرانیان همسایه هندیان بوده اند ولی این آیین را از آنان نپذیرفته اند و در میان نوشته های اوستایی، پهلوی، پارتی، مانوی، سغدی، پارسی باستان، پارسی کهن و نیز ایلامی واژه ای برای ختنه به کار نرفته است و در دین زرتشت نیز نیامده است. پزشکان نامداری چون برزویه و سپس پورسینا و ...در این باره چیزی نگفته اند. در شاهنامه نیز سخنی در این باره نیامده است. ******** چنین می نماید که ختنه برای پیشگیری از گسترش همجنسگرایی بوده است؛ زیرا پوست سر نرینگی از تحریک زودهنگام و زودریزی آب مرد جلوگیری می کند. هندیان پی برده بودند که اگر پوست سر نرینگی بریده شود، هنگام راست شدن، تحریک پذیری بالا می رود و چون دهانه ی روده ی بزرگ تنگ است کسی که می خواهد از پشت آمیزش کند، تا بخواهد آن را فرو کند، آبش می ریزد و اگر هم بتواند آن را فرو کند، زمان چندانی نمی تواند آن را آن جا نگهدارد و تلمبه بزند. یهودیان هم برای جلوگیری از همجنسگرایی و افزایش جمعیت خود آن را به کار بستند. مسلمانان هم با انگیزه افزایش جمعیت این روش را از یهودیان مدینه آموختند؛ از سوی دیگر نیز چون دین خود را ابراهیمی می دانستند، پس باید این دستور را اجرا می کردند که یهودیان بر آنان خرده نگیرند. زیرا واجب شدن آن در اسلام از روی حدیث است؛ چون در قرآن نیامده است **************** پیامد ناگوار ختنه، که همان زودریزی آب مردان است، باعث می شود تا زنان به لذت نرسند و یکی از دلایل برجسته ی طلاق در کشورهایی است که ختنه در آن ها انجام داده می شود. پزشکان نامدار ایرانی چون پورسینا در باره ختنه و فواید آن چیزی ننوشته اند؛ ولی چون در میان مسلمانان می زیسته اند نتوانسته اند از پیامدهای آن بنویسند.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۲ ثانیه
ختنه . [ خ َ ن َ ] (ع اِ) بریدگی غلاف سر نره . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
ختنه . [ خ َ ن َ / ن ِ ] (اِ) بریدگی غلاف سر نره . (از ناظم الاطباء). پاکی . در قاموس کتاب مقدس آمده : یکی از رسوم مشهور دین یهود می باشد و آ...
ختنه . [ خ َ ت َ ن َ ] (ع اِ) مادرزن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ).
ختنه جای . [ خ َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) آن موضع که برند از آلت مردی ختان را. (یادداشت بخط مؤلف ).
ختنه گاه . [ خ َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) آنجای از شرمگاه که از آنجا برند. آن قسمت از پوست شرم کودک که در ختان برند. غلفه . حشفه . (از یادداشت...
برش در مادگی زنان (به انگلیسی: Female Genital Cutting) یا ختنه زنان (به عربی: ختان الإناث) یا ناقص‌سازی جنسی زنان یا مثله کردن جنسی زنان (به انگلیسی:...
ختنه کرده . [ خ َ ن َ / ن ِ ک َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) آنکه او را ختنه کرده باشند. مَعذور. مختون . (از منتهی الارب ).
ختنه کنان . [ خ َ ن َ / ن ِ ک ُ ] (اِ مرکب ) جشن بریدن سر غلاف نره ٔ کودکان . (یادداشت بخط مؤلف ).
ختنه کننده . [ خ َ ن َ / ن ِ ک ُ ن َن ْ دَ / دِ ] (نف مرکب ) آنکه کودکان را ختنه کند. دلاک مُعَرَّض . (منتهی الارب ).
ختنه کردن . [ خ َ ن َ / ن ِک َ دَ ] (مص مرکب ) بریدن . قطع کردن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || بریدن سر غلاف نره . اِعذار. (تاج المصا...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.