اجازه ویرایش برای همه اعضا

خان

نویسه گردانی: ḴAN
خان. (در اسلحه). شیارهای موازی دودی در داخل لوله برخی تفنگ‌ها و دیگر جنگ‌افزارها که باعث می‌شود گلوله با چرخش حول محور حرکت خود از لوله خارج شود. خان با ایجاد حرکت چرخشی در گلوله باعث پایداری ژیروسکوپی گلوله و افزایش دقت تیراندازی می‌شود. درگیری خان با نوارهای پیش‌ران پرتابه‌ها باعث چرخش پرتابه می‌شود.خان دو نوع چپ گرد و راست گرد دارد. کار افزودن خان به لوله سلاح‌ها یا دیگر لوله‌ها را «خان‌کِشی» می‌گویند. پارسی ویکی
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۹ ثانیه
اونک خان . [ ] (اِخ ) ششمین از خانان اوزبک خیوه پس از بوجوغه . (یادداشت مؤلف ). پادشاه قبایل کرایت و ساقیز که بدست چنگیزخان مغلوب و مقت...
ایلک خان .[ ل َ ] (اِخ ) احمدبن علی ملقب به شمس الدوله نصربن علی از خانان ترکستان ، خواهرزاده و جانشین بغراخان . وی بعد از برادر بسلطنت نش...
امین خان . [ اَ ] (اِخ ) پانزدهمین حاکم از حکام بنگاله قبل از 677 هَ . ق . (از معجم الانساب زامباور ج 2 ص 426).
براق خان . [ ب ُ ] (اِخ ) هشتمین از اولوس جغتای به ماوراءالنهر. حکومت ظاهراً از 664 هَ . ق . تا 668 هَ . ق . رجوع به ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسل...
بیرم خان . [ ب َ رَ ] (اِخ ) رجوع به بیرام خان شود.
بزرگ خان . [ ب ُ زُ ] (اِخ ) نام یکی از خاقانها و سلاطین تورانی ماوراءالنهر و خوارزم و دشت قپچاق . رجوع به سبک شناسی بهار ج 1 ص 118 شود.
حاجی خان . (اِخ ) کنگرلو، حاکم نخجوان . از کسانی است که کریم خان زند، پس از تصرف سلماس و خوی و قلعه ارومی ، در سنه ٔ 1176 هَ . ق . چون عزیم...
خان آباد. (اِخ ) مرکز بلوک بیات در ساوه و زرند.
خان آباد. (اِخ ) دریایی است در غرب مرکزخان آباد مربوط به حکومت کلان قندز ولایت قطغن که در خط69 درجه طول البلد شرقی و خط 36 درجه عرض البلد...
خان آباد. (اِخ ) قریه ای است که در علاقه ٔ حکومت درجه 2 دولت آباد واقع، و متعلق بحکومت کلان بلخ ، و مربوط بولایت مزارشریف و متصل براه است ....
« قبلی ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ صفحه ۱۰ از ۶۳ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.