اجازه ویرایش برای همه اعضا

عین

نویسه گردانی: ʽYN
عین /'eyn/ ۱. [مجاز] ذات و نفس، ذات هر چیز. ۲. [جمع: عیون] [قدیمی] چشم. ۳. [جمع: اعیُن و عیوان] [قدیمی] چشمه. ۴. [قدیمی] هر چیز آماده و حاضر. ۵. [جمع: اعیان] [قدیمی] بزرگ و مهتر قوم. ۶. [جمع: اعیان] [قدیمی] مرد بزرگ و شریف. فرهنگ فارسی عمید. ////////////////////////////////////////////////////////////////////////// سِیلِ این اَشک رَوان صَبر و دِل حافظ بُرد بَلَغَ الطاقَة یا مُقلَه عینی بینی. /////////////////////////////////////////////////////// حافظ مترادف و متضاد ۱. چشم، دیده ۲. اصل، مشابه ۳. چشمه ۴. جوهر، ذات، گوهر
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
این تاریوش . [ ] (اِخ ) اسمی است که مصریها به داریوش داده اند و آن تریوش نیز نوشته اند. (ایران باستان ج 1 ص 479 و ج 2 ص 987).
از این پس . [ اَ پ َ ] (ق مرکب ) زین پس . از این سپس . از این ببعد.
از این رو. [ اَ ] (حرف اضافه + صفت + اسم ) از این جهت . از این سوی . از این طرف : کس از ما نبینند جیحون بخواب وز ایران نیایند از این روی آ...
وجود واژه ای عربی است و پارسی نیماب (= ترکیب): با وجود این، این واژه هاست: یَدوا yadvã، یاوَت (سنسکریت)
وجود واژه ای عربی است و پارسی نیماب (= ترکیب): با وجود این، این واژه هاست: یَدوا yadvã، یاوَت (سنسکریت)
از این سپس . [ اَس ِ پ َ ] (ق مرکب ) از این پس . بعد از این . من بعد.
وجود واژه ای عربی است و پارسی جایگزین این عبارت اینهاست: اوا این ávâ-ïn (پازند)، یدوا yadvâ، یاوت yâvat (سنسکریت)**** فانکو آدینات 09163657861
حرکت در این . [ ح َ رَ ک َ دَ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) یکی از چهار نوع حرکت در عرض . مقابل حرکت در کم و کیف و وضع. حرکت در مکان . جابجا...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
اما و وجود عربی است و جایگزین پارسی این عبارت این است: اپیتو ápitu (سنسکریت) **** فانکو آدینات 09163657861
« قبلی ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ صفحه ۱۶ از ۱۷ ۱۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.