اجازه ویرایش برای همه اعضا

غار

نویسه گردانی: ḠAR
این واژه در سنسکریت گاره gârh و به معنی آشیانه، کنام، خانه بوده است و عربی نیست؛ و غار در عربی کهف گفته می شود؛ واژه ی پارسی دَهار نیز با این واژه هماهنگ آوایی است. Williams Monier Monier. A Sanskrit-Englishe Distionary. Oxford 1964. ص 1218 ***فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
قعر. [ ق َ ] (اِخ ) قریه ای است از دره ای ، و نزد آن ده دیگری موسوم به سرع وجود دارد، این قریه ها نخل و مزارع و چشمه ها دارند و در وادی رخ...
ام قار. [ اُم ْ م ِ ] (ع اِ مرکب ) داهیه . (المرصع).
ذی قار. (اِخ ) (برقة...) نام موضعی است در شعر ذیل : لقد خبرت عیناک یوما بحبهاببرقة ذی قار و قدکتم الصدر. (از معجم البلدان ).تبه شد لشکرش در ...
قار و قور. [ قارْ رُ ] (اِ صوت مرکب ) آواز شکم . || قرقر با آواز بلند.
دریای قار. [ دَرْ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دریای سیاه : کزو گشت هامون چو دریای قاردرآمد به جنبش زمین از سوار.فردوسی .
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.