اجازه ویرایش برای همه اعضا

فانوس

نویسه گردانی: FANWS
فانوس /fānus/ معنی نوعی چراغ محفظه‌دار و معمولاً نفت‌سوز و قابل حمل. ⟨ فانوس خیال: ‹فانوس خیالی› [قدیمی] نوعی چراغ که در جلو آن اشیایی نگه می‌داشتند تا تصویر آن‌ها بر روی پرده بیفتد؛ فانوس خیال‌انگیز؛ فانوس ‌گردان: ◻︎ این چرخ فلک که ما در او حیرانیم / فانوس خیال از او مثالی دانیم ـ خورشید چراغ‌دان و عالَم فانوس / ما چون صُوَریم کاندر او حیرانیم (خیام: ۹۵). ⟨ فانوس دریایی: چراغی که در بندرگاه بر سر برج برای راهنمایی کشتی‌ها نصب می‌کنند؛ فار؛ چراغ دریایی. فرهنگ فارسی عمید ///////////////////////////////////////////////////////////////////// گر چه می‌دانم که می‌رنجی و مشکل می‌شود گر نکوبی حلقه صد جا بر در دل می‌شود همچو فانوسش کسی باید که دارد پاس حسن زانکه لازم گشت و جایش شمع محفل می‌شود ///////////////////////////////////////////////////////////////// وحشی بافقی وحشی بافقی » گزیده اشعار » غزلیات » غزل ۱۶۱ ///////////////////////////////// مترادف و متضاد ۱. چراغ ۲. مصباح، برج دریایی دیکشنری انگلیسی ترکی عربی lamp, lantern
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
فانوس . (یونانی ، اِ) ۞ هر چراغی که جهت روشن کردن مسافت زیادی بر بالای بلندی مانند منار و جز آن ، نصب کنند. (ناظم الاطباء). || آلتی که ...
جاچراغی
فانوس کش . [ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) برنده و حامل فانوس . (یادداشت بخط مؤلف ). در قدیم اشخاص معروف و روحانیان هنگام شب که به محافل و میهم...
فانوس خیال . [ س ِ خ َ / خیا ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) فانوسی باشد که در آن صورتها کشند و آن صورتها به هوای آتش به گردش درآید. (برهان ) : ...
جامه ٔ فانوس . [ م َ / م ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پوشش فانوس . پارچه ٔ موم اندود که دور فانوس می کشیدند تا باد آنرا خاموش نکند : گاه در ...
خانه ٔ فانوس . [ ن َ / ن ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ۞ جافانوسی . جایی که در آنجا فانوس گذارند : قطره ای کافی است ای ابربلا زحمت مکش ب...
فانوس معمولاً یک ساختمان برجی‌شکل است که از بالای آن با سیستمی از چراغ‌ها و لنزهای نوری علامت‌هایی برای شناورها فرستاده می‌شود. در قدیم برای این کار ا...
فانوس گردان . [ س ِ گ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) فانوس خیال . (برهان ). رجوع به فانوس خیال شود.
فانوس نارنج . [ س ِ رَ / رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) فانوسی باشد که نارنج را خالی کرده و نقش ها در آن کنند و چراغ در آن افروزند، و این چنی...
فانوس دریایی . [ س ِ دَرْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چراغی که در بندرگاهها بالای برجی برپا کنند و شبها برای هدایت کشتی ها آن را بیفروزند. رجوع ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.