اجازه ویرایش برای همه اعضا

فانوس

نویسه گردانی: FANWS
این واژه در سنسکریت بهانوس bhānus (درخشان، تابناک) و مونث بهانو می باشد؛ و چون ف در زبان سنسکریت نیست، bh در دیگر زبان های آریایی، ف خوانده می شود. ***فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
فانوس . (یونانی ، اِ) ۞ هر چراغی که جهت روشن کردن مسافت زيادی بر بالای بلندی مانند منار و جز آن ، نصب کنند. (ناظم الاطباء). || آلتی که ...
جاچراغی
فانوس /fānus/ معنی نوعی چراغ محفظه‌دار و معمولاً نفت‌سوز و قابل حمل. ⟨ فانوس خیال: ‹فانوس خیالی› [قدیمی] نوعی چراغ که در جلو آن اشیایی نگه می‌داشتند ت...
فانوس کش . [ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) برنده و حامل فانوس . (یادداشت بخط مؤلف ). در قدیم اشخاص معروف و روحانیان هنگام شب که به محافل و میهم...
فانوس خیال . [ س ِ خ َ / خیا ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) فانوسی باشد که در آن صورتها کشند و آن صورتها به هوای آتش به گردش درآید. (برهان ) : ...
جامه ٔ فانوس . [ م َ / م ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پوشش فانوس . پارچه ٔ موم اندود که دور فانوس می کشیدند تا باد آنرا خاموش نکند : گاه در ...
خانه ٔ فانوس . [ ن َ / ن ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ۞ جافانوسی . جایی که در آنجا فانوس گذارند : قطره ای کافی است ای ابربلا زحمت مکش ب...
فانوس معمولاً یک ساختمان برجی‌شکل است که از بالای آن با سیستمی از چراغ‌ها و لنزهای نوری علامت‌هایی برای شناورها فرستاده می‌شود. در قدیم برای این کار ا...
فانوس گردان . [ س ِ گ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) فانوس خیال . (برهان ). رجوع به فانوس خیال شود.
فانوس نارنج . [ س ِ رَ / رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) فانوسی باشد که نارنج را خالی کرده و نقش ها در آن کنند و چراغ در آن افروزند، و این چنی...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.