 
        
            خان
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ḴAN
    
							
    
								
        خان ( rifling) به شیارهای موازی و مارپیچی در داخل لوله برخی تفنگها و دیگر جنگافزارها گفته میشود. وجود خان باعث میشود که گلوله با چرخش حول محور حرکت خود از لوله خارج شود. خان با ایجاد حرکت چرخشی در گلوله باعث پایداری ژیروسکوپی گلوله و افزایش دقت تیراندازی میشود. درگیری خان با نوارهای پیشران پرتابهها باعث چرخش پرتابه میشود.[۱] خان در دو نوع چپ گرد و راست گرد وجود دارد. کار افزودن خان به لوله سلاحها یا دیگر لولهها را «خانکِشی» میگویند https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D8%A7%D9%86_(%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%AD%D9%87) https://en.wikipedia.org/wiki/Rifling
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۶۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۷ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        امامقلی خان . [ اِ ق ُ ] (اِخ ) در زمان  شاه  اسماعیل  دوم  (984-985 هَ . ق .) و شاه  محمد خدابنده ٔ صفوی  (985-996 هَ . ق .) بیگلربیگی  قراباغ و گنجه...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        امیرعلم خان . [ اَ ع َ ل َ ] (اِخ ) میرعلم خان  خزیمه . از امرای  نادرشاه  بود. رجوع  به  مجمل التواریخ  گلستانه  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        غریبعلی خان . [ غ َ ع َ ] (اِخ ) نام  محلی  است  کنار راه  بجنورد به  گنبد قابوس ، میان  قپان  و قره سبد، که  در 52843گزی  مشهد واقع است .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        محمدحسن خان . [ م ُ ح َم ْ م َ ح َ س َ ] (اِخ ) صنیعالدوله  - اعتمادالسلطنة. رجوع  به  اعتمادالسلطنه  در این  لغت نامه  و رجال  بامداد ج 3 ص 33 شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        محمدولی خان . [ م ُح َم ْ م َ وَ ] (اِخ ) رجوع  به  سپهسالار تنکابنی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        خان محمدچاه . [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) نام  ایستگاه  راه آهن  بین میرجاوه  به  زاهدان  است  و در 38 هزارگزی  شمال  باختری میرجاوه  و کنار راه آهن  می...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عباسقلی خان . [ ع َب ْ با ق ُ ] (اِخ ) تیره ای  از ایل  بیرانوند است . (جغرافیای  سیاسی  کیهان  ص  67).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        غلامعلی خان . [ غ ُ ع َ ] (اِخ ) از شاعران  هندوستان  بود. او راست  منظومه ٔ «لمعة الطاهرین » در بیان  سیرت  حضرت  رسول  و احوال  ائمه . (از قاموس  ال...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی آباد خان . [ ع َ دِ ] (اِخ ) دهی  است  از دهستان  جوخواه  بخش  طبس  شهرستان  فردوس  واقع در 16 هزارگزی  شمال  باختری  طبس  و 3 هزارگزی  جنوب  راه ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ده گام  خان . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی  است  از بخش  میان کنگی  شهرستان  زابل . واقع در شش هزارگزی  جنوب  باختری  ده  دوست محمد. سکنه ٔ آن  277 تن . آب  آ...