شمش
نویسه گردانی:
ŠMŠ
شَمَش (به اکدی: 𒀭𒌓، آوانگاری: dŠamaš) خدای آفتاب آشوریان و بابلیان که در حماسه گیلگمش از آن یاد میشود.[۱][۲] وی به گیلگمش دستور میدهد به همکاری یار خود (انکیدو) با هومبابا به پیکار برخیزد و او را به سبب گناهان بسیار در خون کشد. شمش نگهدار دو پهلوان بود و در حین نبرد با خومبه به ایشان را قوت قلب میداد. پانویس بورکهارت، گئورگ (۱۳۸۳)، ص .۱۹ «شمش». لغتنامه دهخدا. بایگانیشده از اصلی در ۱۰ فوریه ۲۰۱۱. دریافتشده در ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۰. منابع گیل گمش، ترجمه احمد شاملو، نشر چشمه گئورگ بورکهارت (۱۳۸۳)، «۱»، گیلگمش (کهنترین حماسهٔ بشری)، ترجمهٔ داوود منشی زاده (ویراست اول)، تهران: نشر اختران، شابک ۹۶۴-۷۵۱۴-۴۸-۴
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
شمش . [ ش ُ / ش ِ ] (اِ) ۞ طلا و نقره ٔ گداخته و در ناوچه ٔ آهنین ریخته که شفشه نیز گویند. (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از برهان ). خفچه . سو...
شمش . [ ش َ م َ ] (اِخ ) رب النوع آفتاب که معبد محتشمی داشته مشتمل بر سیصد تالار و اتاق . (از ایران باستان ج 1 ص 54) : پس در حقیقت مغان عه...