اجازه ویرایش برای همه اعضا

ابن ذکوان

نویسه گردانی: ʼBN ḎKWʼN
ابن ذکوان نویسنده (ها) : صادق سجادی آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 خرداد 1399 تاریخچه مقاله اِبْنِ ذَکْوان، لقب افراد خاندانی بربرنژاد، معروف به بنی ذکوان و منسوب به بنی سلیم از موالی بنی امیه (ابن سعید، ۱/ ۲۱۰؛ قس: پلا، ۶۴). افراد این خاندان از فحص البلوط (نزدیک قرطبه) برخاستند (قاضی عیاض، ۴/ ۶۶۲) و در قرطبه زیستند و در آستانۀ سقوط خلافت امویان اسپانیا، چندی به قضا، وزارت و امور دیوانی پرداختند. از آن میان، این کسان شناخته شده‌اند: ۱. ابوبکر (یا ابومحمد) عبدالله بن هرثمة بن ذکوان بن عبدالله ابن عبدوس بن ذکوان اموی (د ۳۷۰ ق/ ۹۸۰ م) فقیه و ادیب مالکی مذهب. او از کسانی چون حسن بن سعد و قاسم بن اصبغ و احمد بن عباده حدیث شنید (ابن فرضی، ۱/ ۲۷۵-۲۷۶). پس از عبدالملک بن منذر که در ۳۷۰ ق در یکی از جنگهای تابستانی (صائفه) کشته شد (لوی پروونانسال، III/ 145)، ابن ذکوان در قرطبه، صاحب الرّد (= گروهی از قاضیان که دربارۀ مسائلی که قاضیان عادی حکم در آن باره را از خود برداشته و به دیگران حواله می‌دادند، داوری می‌کردند، نک‍ : نباهی، ۵) شد و تا پایان عمر در آن شغل بود تا اینکه مقارن یکی از جنگهای تابستانی با مسیحیان اسپانیا درگذشت و در قرطبه به خاک سپرده شد (ابن فرضی، همانجا). او از نزدیکان المنصور محمد بن ابی عامر حاجب مشهور هشام دوم در قرطبه بود (قاضی عیاض، همانجا). ابن‌فرضی او را به دانش و جوانمردی بسیار ستوده است (۱/ ۲۷۶). ۲. ابوالعباس احمد بن عبدالله بن هرثمه (۳۴۲-۲۲ رجب ۴۱۳ ق/ ۹۵۳-۲۱ اکتبر ۱۰۲۲ م) او نزد پدرش و قاسم بن اصبغ و ابن لبابه و دیگران دانش آموخت (مخلوف، ۹۹، ۱۰۲). وی از یاران و شاگردان بزرگ محمد بن زرب، فقیه و قاضی مشهور اندلس بود و همو ابن ذکوان را که بر جنازۀ حکم دوم اموی (د ۳۶۶ ق/ ۹۷۶ م) نماز گزارده بود، وارد شورا (شورای قاضیان؟) کرد (قاضی عیاض، همانجا) و از اینجا می‌توان دانست که ابن ذکوان از جوانی به دانش و فقاهت مشهور بوده است. ظاهراً نخستین شغل رسمی او قضای فحص البلوط بود (ابن بشکوال، ۱/ ۳۷) و پس از مرگ پدر از سوی المنصور به عنوان صاحب الرد، منصب او را گرفت (قاضی عیاض، همانجا). ابن‌ذکوان سالها در همان منصب ماند تا در نیمۀ محرم ۳۹۲ ق، پس از عزل محمد بن یحیی بن زکریا معروف به ابن برطال از منصب قضا، المنصور او را منصب قاضی القضاتی قرطبه داد (ابن بشکوال، قاضی عیاض، همانجاها؛ لوی پرووانسال، III/ 120). «قاضی الجماعة» که گاه از ابن ذکوان با این عنوان یاد کرده‌اند، مفهوم قاضی القضاتی دارد. نباهی ابن ذکوان را نخستین کسی دانسته که در اندلس این عنوان را یافته است (صص ۵، ۲۱). در این سالها المنصور چنان ابن ذکوان را به خود نزدیک کرد که گفته‌اند پایگاهش نزد حاجب مستبد قرطبه از وزیر برتر بود و در قصر خود حجره‌ای خاص او قرار داد که ابن ذکوان هر روز بدانجا می‌رفت تا المنصور با او مشاوره و مذاکره کند (همو، ۸۵)، و نیز به هر جنگی که می‌رفت ابن ذکوان را با خود می‌برد (قاضی عیاض، ۴/ ۶۶۳). المظفر عبدالملک بن محمد، پسر و جانشین المنصور نیز چنین بود و افزون‌بر ابقای ابن ذکوان بر منصب قضا، در جمادی‌الاول ۳۹۴ ق او را به جای ابراهیم بن شرفی که بیمار شده بود به امامت نماز برگزید (همانجا؛ قس: ابن‌بشکوال، ۱/ ۳۸). اندکی بعد میان قاضی و عیسی بن سعید وزیرِ المظفر به‌سبب زمینی که وزیر از سفیهی خریده و ابن ذکوان آن معامله را باطل دانسته بود، اختلاف افتاد. فعالیت وزیر بر ضد ابن ذکوان و اتهام خیانت که بر او وارد ساخت، سبب شد که وی در ۳ ذیحجۀ ۳۹۴ ق/ ۲۱ سپتامبر ۱۰۰۴ م همراه برادرش ابوحاتم رئیس دیوان مظالم از مناصب خود برکنار شود (قاضی عیاض، ۴/ ۶۶۳،‌ ۶۶۴؛ ابن بشکوال، همانجا). این برکناری چندان به درازا نکشید و ابن ذکوان ۹ ماه بعد مجدداً به شغل پیشین بازگشت و المظفر در کارهای دولت همواره با او رای می‌زد (قاضی عیاض، ۴/ ۶۶۴). عبدالرحمن الناصر معروف به سانچوئلو [۱](سانچوی کوچک) برادر و جانشین المظفر نیز ابن ذکوان را در منصب قضا ابقا کرد و علاوه بر آن وزارت خود را نیز به او واگذاشت و این نخستین بار بود که در اندلس یک نفر مقام قضا و وزارت را همزمان عهده‌دار می‌شد. عبدالرحمن نیز از پشتیبانی همه جانبۀ ابن ذکوان برخوردار بود، چنانکه وقتی خواست خود را به ولایتعهدی هشام اموی نامبردار کند، ابن ذکوان قاضی و ابن بُرد کاتب نخستین کسانی بودند که با او هماهنگ شدند و قاضیان زیر نفوذ ابن ذکوان نیز بدان کار گردن نهادند و ابن ذکوان خود نخستین کسی بود که ولایتعهد نامه‌ای را که ابن‌برد تهیه کرده بود، در ربیع‌الاول ۳۹۹ ق امضا کرد (ابن عذاری، ۳/ ۴۳-۴۶ و متن ولایتعهدنامه در همانجا؛ لوی پرووانسال، II/ 295؛ دوزی، II/ 282). این واقعه کسانی را که دولت اسلام در اندلس را فقط بر شانۀ امویان استوار می‌دیدند، خوش نیامد و آن را بدعتی شمردند. هم از این روست که برخی ابن ذکوان را به سختی نکوهش کردند و دین‌شکن و دشمن حقش نامیدند (ابن ابار، ۱/ ۲۷۱، ۲۷۲). ولایتعهدی الناصر چندان نپایید و اندکی بعد عامریان توسط محمد بن هشام بن عبدالجبار ملقب به مهدی و پسر عموی هشام المؤید خلیفۀ رسمی و ضعیف اموی منقرض شدند. محمد بن هشام که با ابن ذکوان کینه می‌ورزید، به سبب شهرت و منزلت وی، جز آنکه عنوان قاضی القضاتی او را تغییر دهد کاری نکرد (قاضی عیاض، همانجا). با اینهمه هنگامی که مهدی به دروغ مرگ هشام المؤید را شایع کرد تا خلافتش راست شود، ابن ذکوان این شایعه را تأیید کرد و بر جنازۀ کسی دیگر نماز گزارد. چون بربرها بر مهدی شوریدند، ابن ذکوان به دستور او با شورشیان به مذاکره پرداخت و اعلام کرد که هشام زنده است و مهدی به نیابت از او حکم می‌راند، اما کاری از پیش نبرد و شورش ادامه یافت (لوی پرووانسال، II/ 311؛ دوزی، II/ 296؛ قس: ابن عذاری، ۳/ ۸۷). سلیمان المستعین چون به خلافت نشست (ربیع الاول، ۴۰۰ ق) ابن ذکوان را بر منصب قضا ابقاء کرد (ابن عذاری، ۳/ ۹۲) و در خلافت دوم المهدی (شوال ۴۰۰ ق) نیز بر همان شغل بماند. چون المهدی کشته شد و هشام المؤید باز به خلافت نشست (ذیحجۀ ۴۰۰ ق) بربرها به رهبری سلیمان المستعین در قرطبه به مخالفت برخاستند و ظاهراً ابن ذکوان به آنان گرایش یافت (ابن سعید، ۱/ ۲۱۰). واضح صقلبی حاجب هشام که ابن ذکوان را مخالف خود می‌دید، نزد خلیفه او را به طرفداری از المستعین متهم کرد و همین معنی سبب شد که ابن ذکوان در ۵ جمادی‌الاول ۴۰۱ ق با برادرانش ابوحاتم و ابوعمر از قرطبه به المریه و از آنجا به وهران [۲]تبعید شود (قاضی عیاض، ۴/ ۶۶۵-۶۶۶ ابن بشکوال، ۱/ ۳۸). ابن ذکوان پس از قتل واضح به اندلس بازگشت، ولی از پذیرش منصب قضا خودداری کرد (ابن بشکوال، همانجا؛ ابن سعید، ۱/ ۲۱۱). چون المستعین و بربرها در شوال ۴۰۳ ق به قرطبه تاختند و مردم از مقاومت فروماندند، ابن ذکوان به امان‌خواهی نزد مستعین رفت و برای مردم امان گرفت (ابن عذاری، ۳/ ۱۱۲). با اینهمه در خلافت دوم المستعین باز از قبول قضا خودداری کرد و خلیفه نیز تا پایان عمر (محرم ۴۰۴ ق) به احترام ابن‌ذکوان آن منصب را به هیچ کس نداد (نباهی، ۸۹). سرانجام ابن ذکوان پس از ۷۱ سال زندگی درگذشت و پس از آنکه برادرش ابوحاتم بر او نماز گزارد، در مقبرۀ بنی عباس قرطبه به خاک سپرده شد (ابن بشکوال، همانجا). ابن ذکوان مردی بلندپایه، محتشم، فاضل، پاکدامن و در قضا قاطع بود (قاضی عیاض، ۴/ ۶۶۲، ۶۶۶؛ ابن بشکوال، همانجا). احمد بن زیدون شاعرِ معروف بعدها ابن ذکوان را رثا گفت و داستان رنج و تبعید او را بیان کرد (پالنسیا، ۸۰؛ عبدالعزیر، ۶۱). ابن خاقان (ص ۱۹) اشعاری از ابوعامر بن شُهید در رثای ابن ذکوان آورده و یادآور شده که این شاعر از یاران نزدیک ابن ذکوان بوده است و قاضی عیاض (۴/ ۶۶۷) نیز از اشعار ابوعامر در رثای احمد بن عبدالله بن ذکوان یاد کرده است، ولی شارل پلا (صص ۴۱، ۶۵) در اینکه مراد از ابن‌ذکوان، احمد بن عبدالله بن ذکوان باشد، تردید کرده است، اما با توجه به آنکه ابن شُهید در همان شهر، ابوحاتم محمد بن عبدالله برادر احمد را تسلیت گفته، به احتمال قوی، مراد شاعر همان احمد بن عبدالله بوده است. ۳. ابوحاتم محمد بن عبدالله بن ذکوان (۳۴۴-۴۱۴ ق/ ۹۵۵-۱۰۲۳ م) او نیز مانند برادرش احمد نزد پدر و ابوبکر محمد بن زرب فقه آموخت. قضای فرّیش و چند جای دیگر، از نخستین مشاغل رسمی او بود (ابن بشکوال، ۲/ ۴۷۷). المظفر عامری وی را به ریاست دیوان مظالم برگماشت و چون برادرش احمد با المظفر به جنگ می‌رفت، ابوحاتم به جای او به قاضی القضاتی می‌نشست (قاضی عیاض، همانجا)، اما مدتی بعد که امیر، احمد بن ذکوان را به سعایت عیسی بن سعیدِ وزیر برکنار کرد، ابوحاتم را نیز از دیوان مظالم برداشت (همو، ۴/ ۶۶۴). با اینهمه وی در ارسال خبر خیانت وزیر به المظفر که موجب اعدام او شد، تعمدی نداشت (ابن عذاری، ۳/ ۳۲؛ قس: دوزی، III/ 209). در ۴۰۱ ق در واقعۀ تبعید بنی ذکوان، ابوحاتم نیز به المریه و وهران تبعید شد، ولی مدتی بعد به اندلس بازگشت و مانند برادر از پذیرفتن مشاغل دولتی خودداری کرد. سرانجام پس از درگذشت ابوحاتم، قاضی عبدالرحمن بن بشر بر او نماز گزارد و همانجا در قرطبه به خاکش سپردند (ابن بشکوال، همانجا). ۴. ابوبکر محمد بن ذکوان (۳۹۵-۳ ربیع‌الاول ۴۳۵ ق/ ۱۰۰۵- ۱۰ اکتبر ۱۰۴۳ م) پسر ابوالعباس احمد سابق الذکر. او از ابوالمطرف القنازعی و قاضی یونس بن عبدالله و دیگران علم آموخت (همو، (۲/ ۴۹۷). نخست در روزگار حکومت یحیی بن علی حمودی (۴۱۲-۴۲۷ ق/ ۱۰۲۱-۱۰۳۶ م) در مالقه به وزارت نشست (ابن‌بسام، ۲(۱)/ ۱۵). وی ظاهراً به مشاغل رسمی علاقه‌ای نداشت، چنانکه وقتی مردم قرطبه خواستار قضای او شدند، نپذیرفت تا پای فشردند و وی از سوی ابوالحزم بن جَهْوَر فرمانروای قرطبه بر مسند قضا نشست (۴۲۹ ق). ابن ذکوان در این مقام چنان دادگری نشان داد که مردم به ستایش از او پرداختند (ابن سعید، ۱/ ۷۰؛ ابن بشکوال، همانجا) و قاضی عیاض (۴/ ۶۶۶) او را جانشین راستین پدرش شمرده است. با اینهمه بیش از یک سال در آن مقام نماند و در شعبان ۴۳۰ ق استعفا کرد. وی سرانجام مقارن آغاز حکومت یار نزدیکش ابوالولید بن جهور در حدود ۴۰ سالگی درگذشت و در قرطبه کنار پدر خود به خاک سپرده شد (ابن سعید، ابن بشکوال، همانجاها). ۵. ابوعلی حسن بن ذکوان (ح ۳۷۰-۱۱ ذیقعدۀ ۴۵۱ ق/ ۹۸۰- ۱۹ دسامبر ۱۰۵۹ م)، پسر ابوحاتم محمد سابق الذکر، در ایام کشمکشهای ملوک الطوایف در قرطبه به امر حسبت اشتغال داشت (قاضی عیاض، ۴/ ۶۶۷) و سپس ابوالولید بن جهور، او را پس از ابومحمد عبدالله بن المکوی بر منصب قضا نشاند (۴۳۵ ق/ ۱۰۴۴ م)، ولی از نظر علمی سزاوار آن مقام نبود. با اینهمه نزدیک به ۵ سال بر آن شغل ماند و سپس بر کنار شد (۴۴۰ ق/ ۱۰۴۸ م) و تا پایان عمر در خانه نشست و جز مسجد جایی نمی‌رفت. وی پس از ۸۰ و اند سال زندگی، در قرطبه درگذشت (ابن‌بشکوال، ۱/ ۱۳۶؛ ابن‌سعید، ۱/ ۱۶۰، ۱۶۱). ابن‌بسام (۱(۴)/ ۲۸) از ابن ذکوانی یاد کرده که ابن شُهید شاعر در مجلس او شعری سرود و پلا او را همان ابوعلی حسن دانسته است (EI2). ابن‌سعید نیز از ابن ذکوان به بدی و بی دانشی و بدخلقی یاد کرده است (۱/ ۱۶۱). ۶. ابوالعباس احمد بن ذکوان پسر ابوحاتم محمد. از زندگی او اطلاعی در دست نیست. گویا نامزد وزارت یحیی بن علی حمودی بوده است و ابن بسام (۲/ (۱)/ ۱۵) با اشاره به این معنی، او را به اشتباه برادر ابوبکر محمد و پسر ابوالعباس احمد دانسته است. مآخذ ابن ابار، محمد، الحلة السیراء، به کوشش حسین مؤنس، قاهره، ۱۹۶۳ م؛ ابن بسام، علی، الذخیرة، قاهره، ۱۳۶۱ ق/ ۱۹۴۲ م؛ ابن بشکوال، خلف بن عبدالملک، الصلة، به کوشش عزت عطار حسینی، قاهره، ۱۳۷۴ ق/ ۱۹۵۵ م؛ ابن خاقان، فتح، مطمح الانفس، قسطنطنیه، ۱۳۰۲ ق؛ ابن سعید اندلسی، علی بن موسی، المغرب، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، ۱۹۵۳ م؛ ابن عذاری، محمد بن محمد، البیان المغرب، به کوشش ج .س. ، کولان و لوی پرووانسال، بیروت، ۱۹۲۹ م؛ ابن فرضی، عبدالله بن محمد، تاریخ العلماء و الرواة للعلم بالاندلس، به کوشش عزت عطار حسینی، قاهره، ۱۳۷۳ ق/ ۱۹۵۴ م؛ پالنسیا، آنخل گونزالس، تاریخ الفکر الاندلس، ترجمۀ حسین مؤنس، قاهره، ۱۹۴۹ م؛ پلا، شارل، ابن شُهید اندلسی، حیاته و آثاره، عمان، ۱۹۶۵ م؛ عبدالعزیز، ضحی، ابن زیدون حیاته و شعره، دمشق، دارکرم؛ قاضی عیاض، ابوالفضل، ترتیب المدارک، به کوشش احمد بکیر محمود، بیروت، ۱۳۸۷ ق/ ۱۹۶۷ م؛ مخلوف، محمد بن محمد، شجرة النور الزکیة، بیروت، ۱۳۵۰ ق؛ نباهی مالقی، ابوالحسن بن عبدالله، تاریخ قضاة الاندلس، به کوشش لوی پرووانسال، قاهره، ۱۹۴۸ م؛ نیز: EI2; Dozy, R., Historie des Musulmans d’Espagne, ed, E. Lévi-Provençal, Leiden, 1932; Lévi-Provençal, E., Histoire de l’Espagne musulmane, Paris, 1950-1953. صادق سجادی
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
اِبْن‌ِ ذکوان‌، لقب‌ افراد خاندانى‌ بربرنژاد، معروف‌ به‌ بنى‌ ذکوان‌ و منسوب‌ به‌ بنى‌ سلیم‌ از موالى‌ بنى‌امیه‌ (ابن‌ سعید، 1/210؛ قس‌: پلا، 64). افر...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.