اجازه ویرایش برای همه اعضا

بخور

نویسه گردانی: BḴWR
boxur همتای پارسی این واژه ی عربی، این واژه ی دری است: کهتاب kahtāb.*** فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۴ ثانیه
بخور. [ب َ ] ۞ (ع اِ) آنچه بدان بوی دهند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنچه بدان بوی دهند و بوی خوش پراکنده کند. (ناظم الاطباء). هرچه بوی...
بخور. [ ب ِ / ب ُ خَوْر / خُرْ ] (ص مرکب ) ۞ بسیارخوار. مقابل نخور: آدم بخوری است . (یادداشت مؤلف ).
راه یا جاده بخور یکی از مسیرهای کاروان‌های بازرگانی در دنیای باستان است که مهمترین جاده ارتباطی میان قاره‌های آسیا و آفریقا به شمار می‌رفته است. انواع...
بخور مریم . [ ب َ / ب ُ رِ م َرْ ی َ ] (ترکیب اضافی ) ۞ گیاهی است از تیره ٔ پامچالها که از گلهای زینتی مرغوب است . گلهای آن دارای دم گل خم...
بخور و نمیر. [ب ِ / ب ُ خوَ رُ / خُرُ ن َ ] (ص مرکب ) ۞ مقداری از غذا که فقط برای ادامه ٔ زندگی کفایت کند. (فرهنگ فارسی معین ). رزق و روزی ...
بخور مورسکر. [ ب َ / ب ُ رِ رِک َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ۞ (یعنی بخور مردم مریطانی ، یا بخور مریطانی ) یقطوم . بخورالبربر. سرغنت . بخور مورشک...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.