اجازه ویرایش برای همه اعضا

الهه

نویسه گردانی: ʼLHH
این واژه در عربی آلهه ālehat و به معنی بتی است که پرستیده می شود. (فرهنگ عربی العین نوشته خلیل بن احمد فراهیدی درگذشته به سال 177 قمری) همتای پارسی این واژ ه ی عربی، اینهاست: ارداوان ardāvān (سغدی) بیدخت bidoxt (دری)*** فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
معبود , خدا , معشوق , آنچه وجود و زندگی گروهی از موجودات بدان وابسته باشد . چیزی که صاحب قدرتی خاص و فوق العاده باشد .باعث و بانی و سرچشمه ی بعضی عوا...
الهه به معنی الگوی نجابت وتمیزی واراستگی می باشد
بهار غلامحسینی معروف به الهه (۱۳۱۳ - ۲۴ مرداد ۱۳۸۶) از خوانندگان ایرانی معروف ایرانی بود. زندگی هنری وی نزدیک به پنجاه سال در عرصه موسیقی ایران...
الهه آناهل:الهه پاکی وبوی خوش، ،الهه باد صبا، اصطلاح الهه در نزد ایرانیان با آنچه در روم و یونانیان چند خدایی رایج بوده کاملاً متفاوت ...
یکی از خدایان مونث در رم باستان و مصر کهن که انسانهای آن دوران بر این اعتقاد بودند که این الهه باعث باروری و رشد گیاهان و موجودات و انسان ها می شده
ایشتار نام یکی از الهه‌های آشوری است. ایشتار (عشتار) همتای اینانای سومری‌ها و مرتبط با الهه سامیان شمال غربی یعنی الهه عشتروت است. آنونیت، آستارته و آ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
در اساطیر یونانی دختران زئوس، خدای خدایان، میوز نامیده می‌شدند. در افسانه‌های اولیه آن‌ها ۹ خواهر با یک اندیشه، روح و دل بودند و همه میوز نامیده می‌شد...
آلهه . [ ل ِ هََ ] (ع اِ) ج ِ اِله . (ربنجنی ). خدایان . ارباب .
الهة. [ اِ لا هََ ] (ع مص ) الاهة. پرستش کردن . (ترجمان علامه تهذیب عادل ) (از اقرب الموارد). پرستیدن . پرستش . (منتهی الارب ). || (اِمص ) مع...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.