فراغت
نویسه گردانی:
FRʼḠT
(آرامش): همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: وارمس vārams (سغدی) فراغت (فرصت، مجال): همتای پارسی این است: یتاک yatāk (سغدی)*** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
فراغت . [ ف َ غ َ ] (ع مص ) پرداختن . فراغ . رجوع به فراغ شود. || (اِمص ) فرصت و مهلت . (ناظم الاطباء). مجال : دوست دیوانی را فراغت دیدار...
فراغت خانه . [ ف َ غ َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) خلوت خانه . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : کنیز هوشمند از جای برخاست فراغت خانه ٔ دیگر بیاراست . بیانی (...
فراغت دادن . [ ف َ غ َ دَ] (مص مرکب ) بی نیاز کردن و فارغ ساختن : فروغ روی شیرین در دماغش فراغت داده از شمع و چراغش .نظامی .رجوع به فراغت ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
همتای پارسی این دو واژه ی عربی، اینهاست: ژمانین وارمس žamānine-vārams (ژمانین: پارتی؛ وارمس: سغدی) ***فانکو آدینات 09163657861
فراغت داشتن . [ ف َ غ َ ت َ ] (مص مرکب ) غفلت داشتن . فراموش کردن : در بزرگی و گیرودار عمل ز آشنایان فراغتی دارند. سعدی .|| آسوده بودن و را...
فراغت یافتن . [ ف َ غ َ ت َ ] (مص مرکب ) پرداختن . به پایان رساندن . فراغ : چو از گفتن فراغت یافت شاپوردمش در مه گرفت و حیله در هور. نظامی ....