اجازه ویرایش برای همه اعضا

ذات

نویسه گردانی: ḎʼT
ذات یا زات در زبان اوستایی پایه ریزی شده و با گذشت زمان در زبان های ترکی ، هندی اروپایی و سامی نیز وارد شده است. در زبان کهن اوستایی زات یا زاتا در معنی درون و یا سرچشمه ی ذات بکار می رفت. بنابراین ، با وجود اینکه از سوی اعراب با دیکته ی عربی استفاده می شد و به زور جنگ دوباره به سرزمین زادگاهش ارسال شده ، با کشف این واقعیت در ریشه زات ، جای دارد به بازگشت ان به ایران ما به آن خوش آمد گفت... زات مزداد همان نقطه ی درون همه ی ماست که حافظ به خال تشبیه کرده...
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۳۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
غزوه ٔ ذات الرقاع . [ غ َزْ وَ ی ِ تِرْ رِ ] (اِخ ) رجوع به ذات الرقاع شود.
ذات الحجب والنخاع . [ تُل ْ ح ُ ج ُ ب ِ وَن ْ ن ُ ] (ع اِ مرکب ) بیماری التهاب حجاب ریه و قلب با نخاع ۞ .
غزوه ٔ ذات السلاسل . [ غ َزْ وَ ی ِ تِس ْ س َ س ِ ] (اِخ ) یا ذات السلسل . رسول خدا عمروبن عاص را به «بلی ّ» و «عُذره » فرستاد تا مردم را به اسل...
اصطرلاب ذات الحلق . [ اُ طُ ب ِ تُل ْ ح ِ ل َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اصطرلاب الکری . نوعی از اصطرلاب است . رجوع به ذات الحلق و اصطرلاب الکری...
ذات الرحم و الصفاق . [ تُرْ رَ ح ِ م ِ وَص ْ ص ِ ] (ع اِ مرکب ) بیماری التهاب رحم و صفاق . ۞
ذات الرحم و الورید. [ ت ُ رْ رَ ح ِ م ِ وَل ْ وَ ] (ع اِ مرکب ) بیماری التهاب رحم و اورده .
ذات الصلبیة والمشیمة. [ تُص ْ ص ُ بی ی َ ت ِ وَل ْ م َ م َ ] (ع اِ مرکب ) ۞ رَمش که شامل دو پرده ٔ صلبیه و مشیمیه شود.
ذات الجنب دیافرغمائی . [ تُل ْ جَم ْ ب ِ دَ ف َ غ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) التهاب دیافرغما ۞ .
ذعت . [ ذَ ] (ع مص ) خَوَه کردن . (تاج المصادر بیهقی ). خفه کردن . خَبَه کردن . سخت خبه کردن کسی را. (منتهی الارب ). || مالیدن در خاک کس...
همان ذات است که در پارسی قدیم موجود بوده...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.