ناخن
نویسه گردانی:
NAḴN
این واژه در سنسکریت نکهه nakha (نازک و درخشان)(فرهنگ سنسکریت - انگلیسی مونیر ویلیامز چاپ 1964)، در سغدی: nāxan (فرهنگ واژه های سغدی از بدرالزمان قریب)؛ پارتی: naxun (فرهنگ پارتی و مانوی از ماری بویس)؛ پهلوی: nāxun (فرهنگ پهلوی از بهرام فره وشی) با همان معنی سنسکریت. ***فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۶۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
ناخن گذاشتن . [ خ ُگ ُ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از کمال خوف و هراس خوردن و مغلوب و ناتوان گردیدن . (آنندراج ). کنایه از کمال بیم و عجز. (غیا...
ناخن رساندن . [ خ ُ رَ / رِ دَ ] (مص مرکب ) ناخن زدن . ناخن خلانیدن . خراشیدن : حسن بر ساز محبت چو رساند ناخن ناله ساز است ، چه از نقره چه ا...
ناخن گیر کردن . [ خ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نرم کردن . چیزی را نرم کردن که ناخن در آن بند شود : میکند امروز صائب موم نی در ناخنم من که ناخن...
ناخن فروکردن . [ خ ُ ف ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از تأثیر کردن در مزاج : کند نغمه مستانه ناخن فروکه چون باد پیچد صدا در کدو. ظهوری (از آن...
ناخن پیراستن . [ خ ُ ت َ ] (مص مرکب ) پیراستن ناخن . کوتاه کردن ناخن . ناخن گرفتن . ناخن چیدن .- ناخن پیراستن از چیزی ؛ دست کشیدن از آن ....
ناخن تراشیدن . [ خ ُ ت َ دَ ] (مص مرکب ) ناخن گرفتن از بن انگشتان . ناخن برآمده را گرفتن . (از ناظم الاطباء).
ناخن انداختن . [ خ ُ اَ ت َ ] (مص مرکب ) ناخن رساندن بر ساز و امثال آن . پنجه بر تار و رباب و چنگ زدن : ذره و خورشید گر در رقص آید دور نیست...
ناخن تیز کردن . [ خ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از طمع زیادتی کردن و توقع بیجا داشتن . (آنندراج ) (بهار عجم ). طمع در چیزی بستن .
ناخن به دندان . [ خ ُ ب ِ دَ ] (اِ مرکب ) افسوس و حسرت و حیرت . (ناظم الاطباء). کنایه از حیرت و افسوس . (از برهان قاطع). || (ص مرکب ) متأسف...
ناخن بردل زدن . [ خ ُ ب َ دِ زَ دَ ] (مص مرکب ) تصرف در مزاج کسی کردن . (ناظم الاطباء). کنایه از تصرف در مزاج کردن باشد. (برهان ). ناخن به...