کرد
نویسه گردانی:
KRD
مردم کُرد مردم ایرانی تباری[۳۶][۳۷][۳۸][۳۹][۴۰][۴۱][۴۲] هستند که در منطقهای به وسعت تقریبی ۵۰۰٬۰۰۰ کیلومتر مربع به نام کردستان و بخشهای دیگری از آسیا (به ویژه در قفقاز، اسرائیل، قزاقستان و ترکمنستان) زندگی میکنند. کُردها به زبانهای کردی و زبانهای زازا-گورانی که شاخهای از زبانهای ایرانی غربی هستند، تکلم میکنند.[۴۳]در سالهای اخیر به علت جنگهای داخلی و خارجی جمعیت زیادی از کُردها به اروپا مهاجرت کردند که پرتعدادترین آنها در کشورهای آلمان، فرانسه، سوئد و انگلستان هستند.[۴۴] کُردها از اقوام آریایی تبار و از ساکنان کهن فلات ایران هستند.[۴۵][۴۶] تمامی مناطق کُردنشین به غیر از مناطقی واقع در سوریه امروزی، تا دوران صفویان جزئی از ایران بودند که بخشهای بزرگی از این مناطق طی جنگ چالدران در سالهای ۱۵۱۲–۱۵۲۰ میلادی، به دولت عثمانی واگذار شد. بهدنبال شکست امپراتوری عثمانی در جنگ جهانی اول و تجزیه آن در اوایل قرن بیستم، این مناطق در سه کشور ترکیه، عراق و سوریه قرار گرفتند.[۴۷][۴۸][۴۹][۵۰][۵۱][۵۲][۵۳][۵۴][۵۵][۵۶][۵۷][۵۸] جمعیت مقالهٔ اصلی: جمعیت کردها تعداد کُردهای ساکن در جنوبغرب آسیا بین ۳۰ تا ۴۵ میلیون نفر برآورد میشود و ۱ تا ۲ میلیون نفر دیگر نیز در دیاسپورا زندگی میکنند، و همچنین کُردها حدود ۱۸٪ تا ۲۵٪ در ترکیه[۱][۵۹] ۱۵٪ تا ۲۰٪ در عراق[۱] ۱۰٪ در ایران[۱] و ۹٪ جمعیت را در سوریه تشکیل میدهند.[۱][۶۰] کُردها در هر چهار کشور یادشده اکثریت منطقهای را تشکیل میدهند؛ یعنی در کردستان ایران، کردستان عراق، کردستان ترکیه و کردستان سوریه. کُردها پس از عربها، فارسیزبانان و ترکها، چهارمین گروه قومی بزرگ در غرب آسیا بهشمار میآیند. جمعیت کل کُردها در سال ۱۹۹۱ حدود ۲۲٫۵ میلیون نفر برآورد شد که ۴۸٪ از آنان در ترکیه، ۲۴٪ در ایران، ۱۸٪ در عراق و ۴٪ درصد در سوریه زندگی میکردند.[۶۱] مهاجرتهای اخیر موجب شکلگیری جمعیتی نزدیک به یکونیم میلیون نفر در کشورهای غربی شده است که حدود نیمی از آنان در آلمان ساکن هستند. یکی از موارد خاص، کُردهای ساکن قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی هستند. بیشتر آنها در دوران امپراتوری روسیه به این مناطق کوچانده شدند و طی بیشاز یک قرن، مسیر تحول جداگانهای را طی کرده و هویت قومی متمایزی برای خود ایجاد کردهاند؛[۶۲] جمعیت این گروه در سال ۱۹۹۰ نزدیک به ۴۰۰ هزار نفر برآورد شدهاست.[۶۳] دین دین اکثریت مردم کُرد اسلام است. بیشتر کُردها مسلمان سنی و پیرو فقه شافعی هستند.[۶۴][۶۵] اکثریت کُردهای استان آذربایجان غربی مسلمان و سنی شافعی هستند. در استان کردستان نیز اکثریت سنی هستند، اما در شرق استان در شهرستانهای بیجار و قروه کُردهای شیعه و اقلیتی از کُردهای یارسان نیز زندگی میکنند.[۶۶] در استان کرمانشاه بخشی سنی و بخشی پیرو آئین یارسان (اهل حق) و بخشی هم شیعه هستند؛ و در ایلام تقریباً همهٔ مردم شیعه هستند. اکثریت کُردهای کرمانج شمال شرق ایران (خراسان) هم شیعه هستند و کُردهای ساکن در استانهای مازندران و قزوین برخی شیعه و برخی یارسان هستند. در کُردستان عراق اکثریت با مسلمانان اهل سنت است ولی اقلیتی از دیگر ادیان و مذاهب مانند شیعیان که اکثرا در شهر خانقین ساکناند، برخیهم نیز ایزدی و یارسان (کاکهای) هستند.[۶۷] در کردستان ترکیه اقلیتی ار کردهای علوی مذهب در استانهای تونجلی و حکاری زندگی میکنند.[۶۸] گفتنی است دو طریقت قادریه و نقشبندیه مریدان زیادی در کردستان دارند و هنوز هم در خانقاهها مشغول به ذکر هستند.[۶۹] سایر کردها نیز از بجورانها ،زرتشتی، مسیحی یا یهودی هستند که بیشتر در کشورهای اروپایی سکوت دارند.[۷۰][۷۱] اسلام اکثر کُردها مسلمانان سنی هستند و به مذهب شافعی پایبندند، همچنین جمعیت قابل توجهیهم از آنان پیرو مذهب حنفی هستند،[۷۲] و همچنین گروهی از کُردها علوی هستند. علاوه بر این، بسیاری از کُردهای شافعی به یکی از دو طریقت صوفیه نقشبندیه یا قادریه پایبندند.[۷۳] علاوه بر اسلام سنی، علویگری و اسلام شیعه نیز میلیونها پیرو کُردی دارند.[۷۴] ایزدی جشنهای سال نو کُردهای ایزدی در لالش، ۱۸ آوریل ۲۰۱۷ ایزیدیگری یک دین یکتاپرست است که ریشههای آن به شاخهای غربی از یک دین پیشا زرتشتی ایرانیتبار بازمیگردد.[۷۵][۷۶][۷۷][۷۸] این دین بر باور به یک خدای یکتا استوار است که جهان را آفریده و آنرا به هفت موجود مقدس سپردهاست.[۷۹][۸۰] رهبر این هفتگانه، ملک طاووس است که با طاووس نمادین میشود.[۷۹][۸۱] پیروان آن از ۷۰۰٬۰۰۰ تا ۱ میلیون نفر در سراسر جهان برآورد میشود،[۸۲] و بومی کردستان عراق، کردستان سوریه و کردستان ترکیه هستند، و برخی جوامع قابل توجه و نسبتاً جدید در روسیه، گرجستان و ارمنستان نیز وجود دارند که توسط پناهندگانی که از آزار و اذیت مسلمانان در امپراتوری عثمانی گریختهاند، شکل گرفتهاند.[۸۰] ایزیدیگری با علویگری و یارسانیگری شباهتهای زیادی دارد که به دوران پیشاز اسلام بازمیگردد.[۸۳][۸۴][۸۵] یارسان یارسانیگری (که به نامهای اهلِ حق یا کاکهای هم شناخته میشود) نیز یکی از ادیانی است که با کُردستان مرتبط است. بیشتر متون مقدس یارسانی به زبان گورانی هستند و تمام مکانهای مقدس یارسانی در کُردستان قرار دارند، بیش از ۳۰۰٬۰۰۰ یارسانی در کردستان عراق و بیش از ۲ میلیون یارسانی در کردستان ایران زندگی میکنند.[۸۶] با این حال، یارسانیها در هر دو کشور از حقوق سیاسی محروم هستند. زرتشت فروهَر، یکی از نمادهای اصلی زرتشتیگری، که تصور میشود تصویر یک فراوشی (روح نگهبان) باشد. دین ایرانی زرتشتیگری تأثیر بزرگی بر فرهنگ ایرانی، که کُردها نیز بخشی از آن هستند، گذاشته و از زمان پایان این دین در قرون وسطی همچنان تأثیراتی باقی ماندهاست. فیلسوف ایرانی شهابالدین یحیی سهروردی نیز به شدت از آموزههای زرتشتی بهره برده است.[۸۷] طبق آموزههای پیامبر زرتشت، خدای این دین اهورا مزدا است. ویژگیهای اصلی آن، مانند موعودگرایی، قاعده طلایی، بهشت و جهنم، و اختیار آزاد، بر سایر نظامهای دینی، از جمله یهودیت معبد دوم، گنوسیسم، مسیحیت و اسلام تأثیر گذاشته است.[۸۸] در سال ۲۰۱۶، اولین آتشکده رسمی زرتشتی در کردستان عراق، شهر سلیمانیه افتتاح شد. شرکتکنندگان این مناسبت را با روشن کردن آتش آیینی و نواختن دف جشن گرفتند.[۸۹] آوات طیّب، رئیس پیروان زرتشتیگری در منطقه کُردستان، ادعا کرد که بسیاری از مردم از دینهای دیگر به زرتشتیگری بازمیگردند، اما برخی آنرا از ترس واکنشهای تند اسلامگرایان مخفی نگه میدارند.[۸۹] مسیحیت اگرچه در تاریخ گزارشهای متعددی از کُردهای مسیحی وجود دارد، اما اغلب این موارد به صورت فردی بوده و نه به شکل جوامع. با این حال، در قرنهای ۱۹ و ۲۰، سفرنامههای مختلف از قبایل کُرد مسلمان که جمعیت قابل توجهی مسیحی در میان آنها زندگی میکردند، خبر میدهند. گفته میشود تعداد قابل توجهی از این افراد در اصل ارمنی یا آشوری بودهاند،[۹۰] و ثبت شدهاست که تعداد کمی از سنتهای مسیحی حفظ شدهاند. چندین دعا و نیایش مسیحی به زبان کُردی از قرون گذشته پیدا شدهاست.[۹۱] در سالهای اخیر، برخی از کُردها با پیشینه مسلمان به مسیحیت گرویدهاند.[۹۲][۹۳][۹۴] بخشهایی از کتاب مقدس برای نخستین بار در سال ۱۸۵۶ به زبان کُردی کرمانجی در دسترس قرار گرفت. از مسیحیان برجسته تاریخی کُرد میتوان به برادران زاکار و ایوانه مخارگردزلی اشاره کرد.[۹۵][۹۶][۹۷] پیشینهٔ واژه کُرد مقالهٔ اصلی: خاستگاه و ریشه اقوام کرد به گفته گودفری رولز شرقشناس انگلیسی، اصطلاح کُرد مربوط به کاردا سومری است که در لوحهای سفالی سومری هزاره سوم قبل از میلاد یافت شد. وی در مقالهای که در سال ۱۹۲۳ منتشر شد نوشت که اصطلاح کُرد در ملل مختلف بهطور متفاوتی مورد استفاده قرار نگرفتهاست و با بررسی تغییرات فلسفی کاردا در زبانهای مختلف مانند کوردونی، گردینی، کردیویی، کاردوچی، کاردوینی، قردو، کاردایی، قارداوی، او دریافت که شباهتها بدون شک به تبار مشترک اشاره دارد.[۹۸] با این حال دیدگاههای مخالفی وجود دارد که نام کُردها را از قردو و کوردوئن نمیگیرند؛ بلکه به جای آن از کیرتی (کیرتایی) مشتق شدهاند.[۹۹] در مورد اسم پارسی میانه kwrt- که از یک نام خانوادگی باستانی سرچشمه گرفتهاست، استدلال شده است که در نهایت ممکن است یک نام کاردا (Kar-da) در عصر داوود[۱۰۰] را منعکس کند.[۱۰۱][۱۰۲] این نام در دوران باستان کلاسیک به عنوان نام اصلی کوردوئن (Corduene) و ساکنان آن بود، که توسط گزنفون به عنوان قبیله کاردوچوها (Carduchoi) که مخالف عقبنشینی قبیله بودند ذکر شد. این دیدگاه توسط برخی از منابع آکادمیک اخیر که کوردین را به عنوان منطقه کُردستان اولیه در نظر گرفتهاند، پشتیبانی میشود.[۱۰۳] با این حال، برخی از محققان مدرن این ارتباطات را رد میکنند.[۱۰۴][۱۰۵] متناوباً، kwrt- ممکن است مشتق از نام قبیله Cyrtii باشد. شرفخان بدلیسی در قرن شانزدهم بیان میکند که چهار بخش «کُردها» وجود دارد: کورمانج، لر، کلهر و گوران، که هر یک از آنها با گویش یا تنوع زبانی متفاوت صحبت میکنند. پل (۲۰۰۸) خاطرنشان میکند که استفاده از اصطلاح کُرد در قرن ۱۶ بدلیسی، صرف نظر از گروهبندی زبانی، ممکن است باز هم هویت قومی «کُردی» ایرانیان شمال غربی اولیه را که کرمانج، کلهر و گوران را متحد میکند منعکس کند. گزنفون، فیلسوف و مورخ یونانی قرن چهارم قبل از میلاد، حدود ۲۴۰۰ سال پیش، تمام منطقهٔ غرب را کُردو نامیدهاست.[۱۰۶][۱۰۷][۱۰۸][۱۰۹][۱۱۰] استرابون به قوم کرتی در سرزمین ماد اشاره میکند، وی از اقوام کادوسی، آماردی، تپوری و کرتی به عنوان اقوام کوهستاننشین ماد یاد میکند. استرابون مینویسد: تمام مناطق این کشور به استثنای بخشی به سمت شمال که کوهستانی و ناهموار و سرد است و محل زندگی کوهنشینانی به نام کادوسی (Cadusii) و آماردی (Amardi) و تپوری (Tapyri) و کرتی (Cyrtii) و سایر مردمان دیگر است.[۱۱۱] احمد کسروی در کتاب کاروند از قول استرابون مینویسد: استرابون مورخ یونانی در کتاب جغرافیای خود که دو هزار سال پیش نوشته است، اقوام کوهنشین سرزمین ماد را بدینسان نام میبرد: کُردتیان، آماردان، تپوران، کادوسیان.[۱۱۲] شرفخان بدلیسی مورخ قرن دهم در کتاب شرفنامه (یا تاریخ مفصل کُردستان) در مورد لفظ کُرد میگوید: «لفظ کُرد تعبیر از شجاعت است، چرا که اکثر شجاعان روزگار و پهلوانان نامدار از این طایفه برخاستهاند؛ مانند رستم زال که در ایام حکومت پادشاهی کیقباد میزیسته و از طایفهٔ اکراد بوده و چون تولد او در سیستان بوده، به رستم زابلی اشتهار یافته است»... و سپس در مورد معنای واژهٔ کُرد نتیجهگیری میکند: واژه کُرد به معنی مرد جنگی دلیر؛ مرد شمشیرزن و مرد دلاور است.[۱۰۷][۱۰۸][۱۰۹][۱۱۳][۱۱۴] کُردها و هوریها منابع سریانی اولیه از اصطلاحات هوردانای (Hurdanaye)، کوردانای (Kurdanaye) و کوردایه (Kurdaye) برای اشاره به کُردها استفاده میکنند. به گفته میکائیل سوری، هوردانای از اعراب جدا شد و به امپراتور بیزانس تئوفیلوس پناه بردند. او همچنین از سپاهیان پارسی یاد میکند که در سال ۸۴۱ با موسی رئیس هوردانای در منطقه قَردو(Qardu) جنگیدند. به گفته بارهبریوس، پادشاهی به نام کُردانای(Kurdanaye) ظاهر شد و آنها در سال ۸۲۹ علیه اعراب قیام کردند.[۱۱۵] در قرن ۲۲ پیش از میلاد، شیروان و بهطور کلی نیمهٔ شمالی استان ایلام، به نام هورتی(Hurti) شناخته شده است.[۱۱۶] بر پایه نظریهای از مهرداد ایزدی هوریها اجداد باستانی کُردها بودند که به اسامی خوریت (Khurrites) و هوریت (hurrites) در منابع تاریخی ذکر شدهاند. هوریها در مدتی طولانی در مناطق کوهستانی زاگرس، توروس و پنتوس گسترش یافتند و در دشتهای مجاور بینالنهرین و فلات ایران نفوذ کردند. با این حال، آنها هرگز خیلی از کوهها دور نشدند. چهار مرکز تجاری افسانهای، آراپها، ملیدی، آراتا و واشوکانی در تجارت بین منطقهای خود با اقتصادهای خارج از کوهستان محصولات خود را با نام هوری ارائه کردند. با قطعیت، آراپها در کرکوک امروزی، ملیدی با ملطیه، در حالی که آراتا و واشوکان به ترتیب با مکانهای باستانی غنی گودینتپه (نزدیک کنگاور در جنوب شرقی کُردستان ایران) و تل فخاریا (غرب قامشلی، مرکز کُردستان سوریه) شناسایی میشوند. در اواسط هزاره دوم پیش از میلاد، به نظر میرسد که فرهنگ و مردم کُردستان تحت یک هویت هوری متحد شدهاست. ایزدی نزدیک به سه چهارم نامهای طوایف کُردی و تقریباً نیمی از نامهای توپوگرافی و شهری را نیز دارای منشأ هوری میداند. بسیاری از نقوش خالکوبی که توسط کُردها بر روی بدن خود طرح میگردد[ت] به عنوان کپی از روی مجسمههای هوری دیده میشود. برخی از نقوش هوری بهطور برجسته بر روی دیوار زیارتگاه لالش حکاکی شدهاست.[۱۱۷][۱۱۸] پژوهش در دادههای ژنتیک از میان ۷۷۴۶ کروموزوم مربوط به سه جمعیت کُرد در گرجستان، ایران و عراق نشان داد کُردها به یک بستر ژنتیکی باستانی تعلق دارند. بر اساس شواهد دیگر از جمله اپیدمیولوژی و فارماکوژنومیک و همچنین انسانشناسی گفته میشود که یکی از کهنترین گروههای اجدادی کُردها، هوریها بودهاند.[۱۱۹][۱۲۰][۱۲۱] با این حال هیچ نتیجه قطعی برای استنباط اینکه بیشتر مردم کُرد یا از خاورمیانه یا از آسیای مرکزی سرچشمه گرفتهاند وجود ندارد.[۱۲۲][۱۲۳] لورنس وادل پادشاهی میتانی را مادهای نخستین توصیف کردهاست.[۱۲۴]میتانیها مردمانی با زبان هوری،[۱۲۵] زبانی غیر سامی و هندواروپایی[۱۲۵] بودند. نخستین پادشاه میتانی به نام کِرتا یک پادشاه افسانهای هوری است. بهطور سنتی تصور میشود که او سلسله میتانی را پایهگذاری کردهاست. کشف مهری مربوط به ۱۵۴۰ پیش از میلاد که روی آن نوشته شدهبود «شوتارن، پسر کرتا، پادشاه میتانی.» ظهور میتانی تحت فرمان کرتا را نشان میدهد.[۱۲۶][۱۲۷] پیشاز مهاجرت آریاییها ریشه واژهٔ کُرد به درستی مشخص نیست،[۱۲۸] ولی دانشگاه کمبریج نخستین اشاره به نام کُرد را لوح سومری هزاره سوم پیشاز میلاد میداند.[۱۲۹] در اسناد کهن تمدن ماری مربوط به چهار هزار سال پیش بارها به دولت شهری در شمال موصل به اسم کُردها اشاره شدهاست که پادشاه آنرا شَرکُردا مینامیدند که در زبان هوری شَر به معنای سرکرده و رهبر است.[۱۳۰] رینولدز بر این باور است نام کُرد از واژه کُردو که برای نخستینبار در یک سنگنبشته سومری مربوط به هزارهٔ سوم پیش از میلاد با عنوان «زمین کار-دا» آمدهاست در ارتباط است. کُردو از نظر ریشهشناسی مربوط به اصطلاح آشوری، اورارتو که همان آرارات میباشد، است.[۱۳۱] به باور آستریان، منطقیترین توضیح این است که این واژه با کیرتیها (یک قبیله باستانی) در ارتباط باشد.[۱۳۲] امانالله قرشی قدیمیترین سند را در رابطه با واژه کُرد، واژه «بیت قردو» میداند که در عهد پادشاهی گیمیلسین از سلسله سوم سلاطین اور در قرن ۲۲ پیش از میلاد به کُردستانات فعلیِ عراق، ایران و ترکیه اطلاق میشده و حکومت آن در آنزمان به امیری به نام وردننر (Vard-nannar) سپرده شدهاست. وی این واژهرا واژه آرامی دانستهاست. در همان زمان به منطقه موسوم به جزیره ابنعمر در آرامی گُزرتای قردو گفته میشدهاست.[۱۳۳] از نظر قرشی کُرد یک واژه گیتایی است (واژهای که در یک زبان منسوخ معنا داشته و اکنون معنای خود را از دست دادهاست) و معتقد است که این واژه سومری یا آشوری نیست و با واژه بابلیای که بدان شبیه است و معنای پهلوان دارد تنها در لفظ شبیهاست، چرا که بسیار قدیمتر از به قدرت رسیدن بابلیهاست و دیگر اینکه کُرد (قردو) در ابتدا نام مکان بوده و پهلوان نمیتواند نام مکان باشد.[۱۳۳] همان ناحیه بیت قردو در جغرافیای آشور، بعدها توسط یونانیان کردوئن، کردوئنه یا کردوئنا نامیدهشد و این عقیده نیز وجود دارد که نام کُرد برگرفته از سرزمین باستانی کردوئنا باشد که در جنوب دریاچهٔ وان، جایی میان موش و دیاربکر امروزی بودهاست.[۱۳۴][۱۳۵][۱۳۶][۱۳۷][۱۳۸][۱۳۹] امانالله قرشی نام کردوئن را نیز واژهای گیتایی و هندواروپایی غربی میداند که در دوران هیتیها به ناحیه مزبور داده شده است. نام این محل در اسناد ارمنی به صورت کُردُخوی آمده که بخش آخر آن علامت جمع زبان ارمنی است.[۱۳۳] برخی نیز اعتقاد دارند ریشه این نام از قوم باستان گوتی گرفته شدهاست.[۱۴۰][۱۴۱] پساز مهاجرت آریاییها واژهٔ کُرد به صورت «کورت» در متون پارسی میانه دیده میشود و از پارسی میانه به زبان عربی به صورت «کُرد» انتقال یافتهاست.[۱۴۲] به باور امانالله قرشی واژه کُردو که پیشتر نام مکان بود در دوران مادها به ساکنان محل گفتهشد و ساکنان سرزمین کُردوئن را کُردو یا کاردو نامیدند. گزنفون در بازگشت ده هزار نفر این مردم را کُردوک (کاردوخ) خوانده است.[۱۳۳] به باور او در دوران اشکانی علاوه بر کردوئن (جنوب شرقی ارمنستان قدیم و همسایه جنوبی آذربایجان) که از قدیم کُردنشین بودهاست، منطقه موسوم به ادیابن (هدیپ) در قلب آشور باستان به مرکزیت اربیل در کنار رود زاب نیز کُردنشین بودهاست.[۱۴۳] در سال ۱۹۶۱، یکی از شاگردان معروف مینورسکی بنام دی.ان. مک کنزی که جزو سرشناسترین متخصصین زبان فارسی میانه (پهلوی) و زبان کُردی شمرده میشود، مقالهای با عنوان «ریشههای زبان کُردی» نوشت. او با رد این دیدگاه، آن را سیاسی و تحریف تاریخ دانسته و نوشت: «موضع کُردهای معاصر به تاریخ از یک انگیزه بسیار ساده سرچشمه میگیرد و آن هم نیاز به اجداد قهرمان است و از آنجا که دوره امپراتوری مادها هنوز به اصطلاح صاحبی ندارد، کُردهای معاصر پنهان نمیکنند که میخواهند مادهای باستان را در این نقش ببینند»[۱۴۴] او در ادامه مینویسد: «امروزه با رشد ناسیونالیسم کُردی این نام (یعنی «کُرد») چنان بکار برده میشود که گویا شامل همه ملل و قومهای ساکن بین ترکها و عربها در غرب و ایرانیان خود ایران در شرق میشود. این تعبیر در میان مردم ایرانی (به غیر از کُردها) شامل لرها و قبایل گورانی هم گردانیده میشود»[۱۴۵] پیش از او مینورسکی نیز تبارشناسی کُردها به عنوان تیپی جداگانه در خاورمیانه را ناممکن دانسته و آنها تلفیقی از تیپ عربی، نسطوری، بابلی میدانست.[۱۴۶] علی جوادی تاریخدان و متخصص اقوام باستانی نیز این ادعا را علاوه بر منظر نژادی، از دید زبانی نیز بررسی کرده و آن را سیاسی دانسته و معتقد است که مادها که در اواخر هزاره دوم و نخستهای هزاره یکم به فلات ایران کنونی و از جمله آتروپاتن بعدی آمدند، از نظر قومی با دهها قبیله بومی این مناطق درآمیختند و زبانشان در مناطق مادنشین مجموعاً مادی (یعنی گونه غربی و شمال غربی زبانهای ایرانی) شد. به همین جهت گونههای زبان مادی در دوره پس از هخامنشیان تبدیل به گونههای مختلف فارسی میانه در آتروپاتن میشود و امروزه زبانهای گیلکی، تاتی (از جمله تاتی جنوبی، آذری باستان)، تالشی، کُردی، زازاکی و گورانی مشتقات معاصر آن زبان مادی باستان هستند که با دیگر زبانها و گویشهای ایرانی و بهویژه فارسی آمیزش یافتهاند. بر همین اساس از دید او: «برخلاف برخی ادعاها، کُردی به تنهایی باقیمانده زبان باستان مادی نیست. تصور چنین چیزی دور از جدیت علمی است.»[۱۴۷] او ادامه میدهد: «بی شک بخشی از «ترکیب تباری» و ژنتیک اکثر کُردها به دوران ماد بر میگردد، لیکن تنها ریشه کُردهای معاصر نیست که قسماً به مادها میرسد. آنها به همان درجه نوادگان مادهای گذشته و آمیزه با اقوام و تبارهای دیگر فلات ایران و شرق آناتولی-شمال عراق هستند که آذربایجانیان و مردم همدان، گیلان، استان مرکزی، اصفهان و حتی فارس و عیلام حاملین این ترکیب قومی و تباری بشمار میروند.»[۱۴۸] به عبارت دیگر تمامی مردمان ساکن نواحی ماد کوچک و بزرگ که بخش بزرگی از ایران را در بر میگیرد، حتی آذربایجانیها نیز، هرچند به زبانهایی متفاوت سخن میگویند، چنانکه دیاکونوف اشاره میکند باقی ماندگان مادهای باستان هستند و کُردها هیچ جایگاه متفاوتی برای مدعی میراثبری آنها ندارند.[۱۴۹] تغییر معنایی واژه کُرد در دوره پساز ورود اعراب به ایران واژهٔ کُرد در دوره پس از ورود اعراب به ایران و در متون عربی به معنای مردمان کوچنشین و عشایر و رمهگردان انتقال یافت و از بار معنایی قدیمی و باستانی خود خارج گردید.[۱۵۰] پس از حمله اعراب به ایران، ایرانیان دست به شورشهای متعدد و مقاومت زدند، از جمله بابک خرمدین. مثلاً محمد بن جریر طبری مینویسد: در همین روز خبر رسید که «موصل» بشوریده و کُردان در آنجا پراکندهاند. مُسَیب بن زُهیر، حاکم کوفه، که دوست برمکیان بود، به منصور خلیفه عباسی پیشنهاد کرد که کار خواباندن شورش کُردان را به خالد برمکی واگذارد که، او برای خواباندن آن شورش تواناست. منصور این پیشنهاد را پذیرفت و خالد را به حکومت موصل برگماشت[۱۵۱][۱۵۲] بسیاری بر این باورند که کردوئنه همان مکانی است که امروزه کردستان نامیده میشود.[۱۳۵][۱۳۶][۱۳۸][۱۵۳][۱۵۴][۱۵۵] و دانشنامه کلمبیا این ارتباط را ذکر کردهاست.[۱۵۶] برخی از دانشوران قرن نوزدهم نظیر جرج رولینسن کردوئنه و کاردوخی را با کُردهای امروزی یکی دانستند و اظهار کردند کاردوخی معادل لغوی باستانی کردستان است.[۱۵۷][۱۵۸][۱۵۹] برخی منابع آکادمیک تازه معتقدند باید پروتو-کُرد دانسته شود.[۱۶۰] نمونههای زیادی از اینگونه نامها وجود دارد که به دلیل سختی بیان حرف «خ» در لاتین است.[۱۶۱] با اینحال باور بر این است که مردم کردوئنا به زبانی ایرانی سخن میگفتهاند.[۱۶۲] بعد از تمدن کردوئنه یا کردوئنا که در اطراف دریاچه وان و دریاچه ارومیه بود، اولین مکانی که کُرد خطاب شد جاییست که تقریباً مطابق با استان ایلام کنونی تا حدود خانقین کنونی در کُردستان عراق بود.[۱۶۳]شرفالدین بدلیسی حدود کُردستان را در کتاب شرفنامه خود ذکر میکند و در شرفنامه سرزمین کردستان و حکام کُرد را برمیشمارد. لسترنج میگوید آنچه دربارهٔ اصل ایالت کُردستان میگویند این است که در دوره امپراتوری سلجوقیان، سلطان سنجر سلجوقی قسمت غربی ایالت جبال یعنی آنچه که از توابع کرمانشاه بود جدا کرد و آن را کردستان نامید و برادرزاده خود سلیمان شاه معروف به ابوه یا ایوه را فرمانفرمای آنجا قرار داد.[۵۸][۱۶۴] در دوران اسلامی واژه کُرد به معنای رمهگردانان و کوچنشینان ایرانیتبار به کار رفته است و دیگر اقوام ایرانی را نیز «کُرد» نامیدهاند.[۱۶۵] از دوران سلجوقیان، مناطق وسیع کوهستانی غرب فلات ایران کردستان نام میگیرد. اما معنای اجتماعی واژه کُرد هنوز ادامه دارد و شرفخان بدلیسی کُردها را بر پایهٔ شیوهٔ زندگی و اجتماعی نزدیک، به چهار گونه تعریف میکند که از نظر زبان و شیوه زندگی از یکدیگر متفاوتند: کلهر، لر، گوران و کرمانج.[۱۶۶] ولی او مردمان رعیت که چنین شیوه زندگی را نداشتند یا جزو قبیلهای نبودند را کُرد حساب نمیکند.[۱۶۷] مینورسکی نیز در رابطه با این عبارت شرفخان بدلیسی بر این نظر است که کرمانجی (کرمانجی شمالی، کرمانجی میانی و کرمانجی جنوبی) را امروز بتوان جزو زبانهای کردی دانست.[۱۶۸] حمزه اصفهانی در کتاب ملوک الارض و الانبیا مینویسد: پارسیان، دیلمیان (یکی از گروههای مهم ایرانیتبار) را کردهای طبرستان میدانستند - چنانکه اعراب را کردهای سورستان.[۱۶۹] ولادمیر الکسیویچ ایوانف میگوید نام کُرد در سدههای میانه (کم و بیشاز سده پنجم میلادی تا شانزدهم میلادی) نامی بود که بر همهٔ رمهگران و کوچگران ایرانی اطلاق میشد.[۱۷۰] دیوید نیل مکنزی میگوید: اگر به حدود دوران گسترش امپراتوری عربها نگاه کنیم، خواهیم یافت که عنوان کُرد با رمهگر و کوچگر دارای یک معنی است.[۱۷۱] مارتین فان براینسن، پژوهشگر هلندی و کُردشناس میگوید: نام قومی «کُرد» که در منابع قرن نخست اسلام دیده میشود بر یک پدیده رمهگرایی و شاید واحدهای سیاسی نامیده میشد و نه یک گروه زبانی. یک یا دو بار «کُردهای عرب» در منابع نام بردهشدند. اما در پایان قرن دهم میلادی، این نام برای گروههای متعدد رمهداران و کوچگران ایرانیزبان به کار میرفتهاست که از دریاچهٔ وان تا دریاچهٔ ارومیه و مناطقی از قفقاز زندگی میکردند. اگر در آن زمان روستانشینی بودند که به زبانهای کُردی امروز تکلم میکردند، هنوز نام «کُرد» در آن زمان شامل آنها نمیشد.[۱۷۲] ولادمیر مینورسکی ایرانشناس، مورخ و کُردشناس نیز میگوید: در زمان پساز حمله اعراب، لغت قومی کُرد برای تیرههای قبایل گوناگون ایرانیتبار و ایرانیشده بکار میرفت.[۱۷۳] ریچارد فرای، ایرانشناس و پروفسور دانشگاه هاروارد نیز میگوید: قبایل همیشه بخشی از تاریخ ایران بودند هرچند منابع در مورد آنها کم است زیرا آنها خود تاریخساز نبودند. عنوان فراگیر و عامیانه «کُرد» که در بسیاری از کتابهای عربی و حتی پهلوی (کارنامه اردشیر بابکان) دیده میشود نامی بود که فراگیرنده همه کوچگران و چادرنشینان بود. برای نمونه، برخی از منابع مردمان لرستان را کُرد نامیدند و همچنین قبایل کوهستان و بلوچهای کرمان.[۱۷۴] در کارنامه اردشیر بابکان (پاپکان) هم کُردان به معنی عشایر[۱۷۵] و شبان آمدهاست، نه نام و نژاد یا تیره. در زبان طبری امروز نیز کلمهٔ کُرد به معنی چوپان و شبان است.[۱۷۶] آنچه که روشن است، تحول واژهٔ کُرد از یک معنی اجتماعی و شیوهٔ زندگی گروههای مختلف ایرانیتبار به معنی قومی امروز آن بسیار طول کشید.[۱۷۷] در رد نظریهٔ کوچنشینبودنِ معنای کُرد نام کُرد بارها در کتیبههای سومر، آشور و بابل آورده شده است. فردیناند هنر بیشلر ریشهٔ اسم کُرد را سومری میداند[۱۷۸][۱۷۹] نام کُرد مشتق شده از گوتی و گوتیوم است که در کردستان معاصر (مابین استانهای کرمانشاه، لرستان و کردستان) واقع شدهاست، خود نام کُرد توسط محققان بهعنوان تنها شکل تغییریافته از واژه کهن «گوتی» مشاهده شدهاست. پروفسور هوورت موافق با اشتقاق کُردستان با گوتیوم بوده، و لغت باستانی برای گوتیرا با کُرد یکسان میداند، هونیگمن به همین ترتیب نام کُرد را از کلمه گوتی مشتق میکند: کُردها هزاران سال در خاورمیانه زندگی میکردهاند. نامشان از گوتی باستان (گوتی-گورتی-کُردی)، فاتحان بابل مشتق شدهاست. ته لک بر این عقیده است که دست کم دو خط از تبار قابل مشاهدهاست، که دربرگیرنده تمام شاخههای خود در منطقه اصلی امروزی کُردها هستند. اکثریت قریب به اتفاق محققان از زمینههای مختلف تاریخ، مردمشناسی، مردمنگاری و زبانشناسی کُردهای معاصر را به عنوان بازماندگان گوتینهای باستانی سومر شناختهاند. نامهای محلی شواهد فراوان در حمایت از ارتباط بین کُردها و گوتینها بیشتر به وسیله نامهای مکانی کُردستان فراهم شدهاست. در واقع، نام محلی کوه جودی و قبیله کُردزبان جودیخانلو بقایای نام گوتیها هستند.[۱۸۰][۱۸۱][۱۸۲] استرابون تاریخنگار و جغرافیدان یونانی در کتابش، جغرافیای استرابون، از سرزمین کردستان به عنوان گوردیان نام بردهاست که شباهت زیادی به اسم کُرد کنونی و گُرد ایرانی دارد[۱۸۳] استرابون اقوام کادوسی، آماردی، تپوری و کرتی را به عنوان اقوام کوهستاننشین ماد یاد میکند. استرابون مینویسد:[۱۸۴] تمام مناطق این کشور به استثنای بخشی به سمت شمال که کوهستانی و ناهموار و سرد است و محل زندگی کوهنشینانی به نام کادوسی (Cadusii)، آماردی (Amardi)، تپوری (Tapyri) و کرتی (Cyrtii) و سایر مردمان دیگر است، حاصلخیز است. احمد کسروی در کتاب کاروند از قول استرابون مینویسد: استرابون مورخ یونانی در کتاب جغرافیای خود که دو هزار سال پیش نوشته است، اقوام کوه نشین سرزمین ماد را بدینسان نام میبرد: کردتیان، آماردان، تپوران، کادوسیان.[۱۸۵] ای.ام. ارانسکی زبانشناس روسی در کتاب فقهاللغه ایرانی مینویسد: ارمنیها به کُردها، کُردوک و سریانیها نیز قَردو میگفتند. در کتیبههای توکولتی نینورا پادشاه آشور بارها از مردمانی به اسم گوتی و گاهی کورتی نام برده شدهاست، در متون پارسی میانه نیز بارها به اسم کورت خطاب به مردمان کُرد برمیخوریم که این اسم بعد از حملهٔ مسلمانان و تسلط زبان عربی بر ایران به کُرد تغییر یافت.[۱۸۶] جرارد رایور در کتاب الکُرد فیالمصادرالقدیمیه نوشتهاست در طول تاریخ از کُردها به اسمهای مختلفی از جمله کاردو، کوردوئینی، کوردیایوس، کوردیایا و کورتی نام بردهشدهاست[۱۸۷] دکتر ادریسیان در کتاب کُرد و کُردستان از وجود اسم سرزمین کارداکا در کتیبههای سومری نام میبرد و اسمهای گوتی، کورتی و کاردو را یکی میداند که توسط زبانهای مختلف دیگر ملل هربار به یک نحو از آنها نام برده شدهاست.[۱۸۸] گزنفون و آریستوبولوس از سرداران یونانی مردمان کُرد را کاردو و کاردوخی نامیدهاند که تمدن کوردوئنه را در شمال میانرودان تشکیل دادند. دانشنامه کلمبیا این ارتباط را ذکر کردهاست. برخی از دانشوران قرن نوزدهم نظیر جرج رولینسن کردوئنه و کاردوخی را با کُردهای امروزی یکی دانستند و اظهار کردند کاردوخی معادل لغوی باستانی کُردستان است.[۱۸۹] کتابها و لغتنامهها در رابطه با واژه کُرد قاموسالاعلام ترکی عثمانی: کُردها در شرق امپراتوری عثمانی و غرب ایران و جاهای دیگر ساکناند، آنان قوم بزرگیاند که به شاخهای از آریاییان ایرانی نسبت داده میشوند.[۱۹۰] کُردها معمولاً مردمانی جسور، جنگاور و سوارکاری هستند؛ آدمهایی ماهر و هنرمند بار میآیند، در علم، تربیت و تمدنهم استعداد فوقالعادهای دارند.[۱۹۱] فرهنگ فارسی عمید: (تلفظ پهلوی: KURT)، قومی آریایی که در نواحی غربی ایران، عراق، ترکیه و سوریه بهسر میبرند و به طوایف زیادی تقسیم میشوند، کُردهای ایران بسیار دلیر هستند و اغلب به زبان کُردی تکلم میکنند و مذهب تسنن دارند، طوایف معتبر آنها عبارتانداز مکری، کلهر، شکاک، سنجابی، کلیایی، اردلان، زنگنه و کرند.[۱۹۲] فرهنگنامه فارسی، واژگان و اعلام: کرد/KORD اسم یک قوم سفیدپوست آریایی، بومی ایران باختری، عراق، سوریه، ترکیه و ارمنستان.[۱۹۳] لغتنامه دهخدا: کُرد، اقوام ایرانی ساکن ایران، ترکیه، عراق، قفقاز.[۱۹۴] فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی-فارسی: کُرد-اکْراد؛ طایفهای هستند در قسمت غربی ایران و شمال عراق.[۱۹۵] فرهنگ جدید عربی-فارسی (منجدالطلاب): کُرد (اَلکُرْد-اَلکُراد) طایفه کُرد، اکْراد.[۱۹۶] فرهنگ معاصر عربی-فارسی آذرتاش و آذرنوش: اَلکُردْ: کُردها، نژاد کُرد؛ بلاداَلکُرد: کردستان، سرزمینهای کردنشین؛ جبلُلاَکْراد: کردستان.[۱۹۷] تاریخ مقالهٔ اصلی: تاریخ کردها اقوامی از آریاییها که به آنها ماد گفته میشد از جنوب سیبری حدود ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد کوچ کرده که عمدتاً ساکن غرب ایران شدند و این اقوام با اقوام بومی که در این سرزمین ساکن بوده در هم آمیختند و به مرور زمان موفق به تأسیس اولین حکومت آریایی در غرب ایران با نام حکومت مادها گردیدند و نخستین شهرهای ایران مانند همدان و ملایر که دیاکو آنهارا بنیان نهاد، را ساختند.[۱۰۶][۱۹۸][۱۹۹][۲۰۰][۲۰۱] تصویری خیالی از دیاکو بر اساس کتیبههای سارگن دوم بهطور کلی از بدو تاریخ کوههای بالای میانرودان مسکن و جایگاه مردمی بوده است که با امپراتوریهای جلگهها یعنی امپراتوریهای بابل و آشور در جنگ بودهاند و گاه آنها را شکست میدادهاند. حمدالله مستوفی در نزهت القلوب در قرن ۷۴۰ ه.ق، اسامی ۱۶ ولایت کُردستان را نام برده از جمله موصل، کرکوک، اربیل و دیاربکر. مادها پس از ورود به زاگرس اقوام بومی آنجا یعنی کاسیها، لولوبیان، گوتیان و دیگر اقوام آسیایی را در خود حل کردند و زبان خود را در منطقه رواج دادند. زبانهای کردی با سایر زبانهای ایرانی مانند فارسی، بختیاری، مازندرانی (طبری)، تاتی، تالشی، گیلکی و بلوچی از یک ریشهٔ واحد هستند.[۲۰۲][۲۰۳] دوران باستان مقالهٔ اصلی: خاستگاه و ریشه کردها کشور کُرداکا در یک لوح گلی سومری مربوط به هزارهٔ سوم قبل از میلاد ذکر شدهاست.[۲۰۴] این سرزمین در کنار «مردمان سو» قرار داشت، که جیآردرایور آنرا در جنوب دریاچه وان جای دادهاست.[۲۰۵] هزار سال بعد، مردمانی که احتمالاً قورطیه (Qur-ṭi-e) نامیده میشدند (خوانش نامشان قطعی نیست)،[۲۰۶] به گفتهٔ درایور، این قوم با کُرداکا مرتبط دانستهشده و در غرب دریاچه وان قرار داشتهاست، و در کتیبههای شاه آشوریها، تیگلات-پیلسر یکم، ذکر شدهاند.[۲۰۵] در اواخر سدهٔ پنجم پیشاز میلاد، گزنفون از کاردوخویان یاد میکند، مردمانی که در شرق رود بوطان میزیستند؛ این نام بعدها به شکلهای قَردو یا کوردوئنه و دیگر نامهای جغرافیایی مشابه در نزدیکی کوه جودی، در کرانهٔ چپ دجله، باقیماند. ارتباط میان واژهٔ کُرد و قَردو و همچنین همانندسازی کُردها با کاردوخویان، بر اساس شباهت اسامی و همخوانی سرزمین محل سکونت، در آغاز سدهٔ بیستم بهطور گسترده پذیرفتهشد. اما مارتین هارتمان، تئودور نلدکه و افهوایسباخ آن را از نظر زبانشناختی ناممکن دانستند و در عوض، سیرتیانها، قبیلهای ساکن در سرزمین ماد و پارس، را بهعنوان نیاکان کُردها معرفی کردند.[۲۰۷][ث] آنزمان، پیوند میان کُرد و قردو/کاردوخویها توسط بسیاری از پژوهشگران رد شد.[۲۰۹][۲۱۰] بسیاری از کُردها خود را از مادها، یک قوم باستانی میدانند و حتی از تقویمی استفاده میکنند که از سال ۶۱۲ پیش از میلاد آغاز میشود؛ زمانی که پایتخت آشوریان، شهر نینوا، توسط مادها فتح شد؛ که آنرا گاهشماری کردی مینامند.[۲۱۱] ادعای نسبت به مادها در متن سرود ملی کُردها نیز بیان شده است: «ما فرزندان مادها و کیخسرو هستیم.»[۲۱۲] هم زبان کُردی و هم زبان مادی (دربارهٔ آن اطلاعات بسیار کمی در دست است) در دستهبندی زبانهای ایرانی غربی قرار میگیرند، اما اجماع علمی کنونی بر این است که هیچ جد پیشین معتبر و مستندی برای زبانهای کُردی وجود ندارد. شواهد موجود نشان میدهد که زبان کُردی از زبان مادها منشعب نشدهاست. دیوید نیل مکنزی نظریهای ارائه کردهاست که بر اساس آن، کُردی و فارسی در اوایل از زیرگروه زبانی مادها جدا شده و بهطور موازی با هم تکامل یافتهاند. بیشاز سایر زبانهای شمالغربی ایرانی شباهتهای اساسیِ مشخصی میان کُردی و فارسی وجود دارد که برخی پژوهشگران را به این نتیجه رساندهاست که کُردی از همان ابتدا در مجاورت فارسی توسعه یافته و بعداً گویشوران کُردی به قلمرو مادها مهاجرت کردهاند.[۲۱۳] واژه کُرد نخستینبار در منابع عربی قرن هفتم مشاهده شدهاست.[۲۱۴] کتابهای دوره اوایل اسلامی، از جمله آثارهای افسانهای مانند شاهنامه و کارنامه اردشیر بابکان که به زبان فارسی میانه هستند، و همچنین سایر منابع اوایل اسلامی، نام کُرد را بهطور رسمی و ثبتشده در آن زمان نشان میدهند.[۲۱۵] کُردها دارای پیشینههای قومی متنوع هستند.[۲۱۶][۲۱۷] در دوران ساسانیان، در کارنامه اردشیر بابکان، یک نوشته کوتاهنثر به زبان فارسی میانه، اردشیر یکم را به تصویر کشیدهاست که با کُردها و رهبرشان، مادیک، جنگیده است. پس از تحمل شکست سنگین اولیه، اردشیر یکم موفق شد کُردها را تحت سلطه خود درآورد.[۲۱۸] در نامهای که اردشیر یکم از دشمنش، اردوان چهارم دریافت کردهاست و این نامه نیز در همان کارنامه آمده، به او اشاره شده که خود کُرد است. تو بیشتر از توانت گاز گرفتهای و مرگ را برای خود به ارمغان آوردهای. ای پسر کُرد، که در خیمههای کُردها بزرگ شدهای، چه کسی به تو اجازه داد تاج بر سرت بگذاری؟[۱۵۱] در سال ۳۶۰ میلادی، شاه ساسانی شاپور دوم به استان رومی، زبدیکنه لشکرکشی کرد تا شهر اصلی آن، بزابد (جزیره ابن عمر امروزی) را فتح کند. او دریافت که شهر بهشدت تحکیم شده و توسط سه لشکر و تعداد زیادی از کمانداران کُرد محافظت میشود.[۲۱۹] پس از محاصرهای طولانی و سخت، شاپور دوم دیوارها را شکست، شهر را فتح کرد و همه مدافعان آن را قتلعام نمود. پس از آن، او این شهر استراتژیک را بازسازی کرد، تأمین مایحتاج نمود و با بهترین نیروهای خود در آنجا مستقر شد.[۲۱۹] قدیشایها، که توسط قباد یکم در سینگارا مستقر شدهبودند، احتمالاً کُردها بودند[۲۲۰] و شهید عبدالمسیح را عبادت میکردند.[۲۲۱] آنها علیه ساسانیان شورش کردند و در سراسر قلمرو ایران غارت میکردند. بعدها، همراه با عربها و ارمنیها، در جنگ ساسانیان علیه بیزانسیها شرکت کردند.[۲۲۲] همچنین یک متن قرن هفتم وجود دارد که توسط نویسندهای نامشخص دربارهٔ شهید افسانهای مسیحی، مار قرداغ نوشته شدهاست. او در قرن چهارم و در دوران سلطنت شاپور دوم زندگی میکرد. در طول سفرهایش گفته میشود که با مار عبدیشو، یک شمعون و شهید، مواجه شد؛ او پس از اینکه مار قرداغ و مرزبانهایش دربارهٔ اصل و نسبش پرسیدند، گفت که والدینش اصالتاً از یک روستای آشوری به نام حزا بودهاند، اما از آنجا رانده شدند و سپس در تامانون، روستایی در سرزمین کُردها، سکونت کردند؛ این منطقه به ناحیه کوه جودی نسبت دادهشدهاست.[۲۲۳] دوران قرون وسطی مقالهٔ اصلی: قرون وسطی صلاحالدین یوسف بن ایوب، یا صلاحالدین ایوبی، بنیانگذار دودمان دودمان ایوبیان در خاورمیانه منابع اولیه سریانی از اصطلاحات هوردانایه (Hurdanaye)، کوردانایه (Kurdanaye)، کوردایه (Kurdaye) برای اشاره به کُردها استفاده میکنند. به گفتهٔ میکائیل سریانی، هوردانایهها از عربهای طیایی جدا شدند و به امپراتور بیزانس، تئوفیلوس پناه بردند. او همچنین از نیروهای ایرانی یاد میکند که در سال ۸۴۱ میلادی علیه موسی، رئیس هوردانایه، در ناحیهٔ قَردو (Qardu) جنگیدند. طبق نوشتهٔ برهبراوس (Barhebreaus)، پادشاهی بر کوردانایه ظاهر شد و آنان در سال ۸۲۹ میلادی علیه اعراب شورش کردند. میکائیل سریانی آنها را بتپرست، پیروان مهدی[ج] و وابستگانِ مجوسیت دانستهاست. مهدی آنان خود را عیسی مسیح و روحالقدس مینامید.[۲۲۴] در اوایل قرون وسطی، کُردها گهگاه در منابع عربی ظاهر میشوند، اما در قرون وسطای میانه، هویت کُردی بهتدریج شکل گرفت، چنانکه میتوان شواهد روشنی از هویت و همبستگی قومی کُردها را در متون سدههای دوازدهم و سیزدهم یافت.[۲۲۵] از قرن دهم میلادی، متون عربی، از جمله آثار علی بن حسین مسعودی، به کُردها بهعنوان یک گروه زبانی متمایز اشاره کردهاند.[۲۲۶] محمد بن جریر طبری نوشتهاست که در سال ۶۳۹ میلادی، هرمزان، یکی از سرداران ساسانی که از خانوادهای اشرافی بود، در خوزستان با مهاجمان اسلامی جنگید و از کُردها خواست تا در نبرد به او یاری دهند.[۲۲۷] با اینحال، آنها شکست خوردند و تحت حاکمیت اسلامی قرار گرفتند. جنگجویان کُرد اثر فرانک فلر در سال ۸۳۸، یک رهبر کُرد اهل موصل به نام میر جعفر، علیه خلیفه المعتصم شورش کرد. المعتصم فرماندهای به نام ایتاخ را برای مقابله با او فرستاد. ایتاخ این جنگ را پیروز شد و بسیاری از کُردها را اعدام کرد.[۲۲۸][۲۲۹] در نهایت، اعراب مناطق کُردنشین را فتح کردند و به تدریج اکثریت کُردها را به اسلام گرواندند، و اغلب آنها را در ارتش بهکار گرفتند، مانند حمدانیان که اعضای خانواده سلطنتیشان نیز اغلب با کُردها ازدواج میکردند.[۲۳۰][۲۳۱] در سال ۹۳۴، دودمان آل بویه تأسیس شد و به تدریج بخش اعظم ایران و عراق امروزی را فتح کرد. در زمان حکومت این دودمان، بدر بن حسنویه، رئیس و حاکم کُرد، خود را بهعنوان یکی از مهمترین امیران آن دوران تثبیت کرد.[۲۳۲] در قرون ۱۰ تا ۱۲، تعدادی از شاهزادگیها و دودمانهای کُرد تأسیس شدند که بر کردستان و مناطق همجوار حکومت میکردند: دودمان ایوبی یک دودمان مسلمان با منشأ کُردی بود که توسط صلاحالدین ایوبی تأسیس شد. • شدادیان (۹۵۱–۱۱۷۴)[۲۳۳][۲۳۴][۲۳۵][۲۳۶] بر بخشهایی از ارمنستان و آران حکومت کردند. • روادیان (۹۵۵–۱۲۲۱)[۲۳۷][۲۳۸][۲۳۹][۲۴۰][۲۴۱][۲۴۲][۲۴۳][۲۴۴][۲۴۵][۲۴۶][۲۴۷][۲۴۸][۲۴۹][۲۵۰][۲۵۱][۲۵۲] بر آذربایجان حکومت کردند.[۲۵۳][۲۵۴][۲۵۵][۲۵۶][۲۵۷][۲۵۸][۲۵۹] • آل حسنویه (۹۵۹–۱۰۱۵)[۲۳۵] بر غرب ایران و فراز فرات (بینالنهرین علیا) حکومت کردند. • مروانیان (۹۹۰–۱۰۹۶)[۲۶۰][۲۳۵][۲۳۶] بر شرق آناتولی حکومت کردند. • بنی عیاران (۹۹۰–۱۱۱۷)[۲۶۱][۲۳۵] بر غرب ایران و بینالنهرین علیا حکومت کردند و جانشین حسنویهها شدند. • ایوبیان (۱۱۷۱–۱۳۴۱) بر مصر، سوریه، بینالنهرین علیا، حجاز، یمن و بخشهایی از آناتولی جنوبشرقی حکومت کردند.[۲۶۲] بهدلیل تهاجم ترکان به آناتولی و ارمنستان، دودمانهای کُردی قرن ۱۱ فروپاشیدند و وارد دودمان سلجوقی شدند. از آنپس، کُردها بهصورت گستردهای در ارتشهای دودمان زنگیان بهکار گرفتهشدند.[۲۶۳] دودمان ایوبی توسط حاکم کُرد، صلاحالدین ایوبی تأسیس شد.[۲۶۴][۲۶۵][۲۶۶][۲۶۷] ایوبیان در سال ۱۱۷۱ خود را به عنوان جانشین زنگیان تثبیت کردند. صلاحالدین ایوبی مسلمانان را در نبرد حطین رهبری کرد تا شهر اورشلیم را از صلیبیون بازپس بگیرد و همچنین بارها با حشاشین درگیر شد. دودمان ایوبی تا سال ۱۳۴۱ دوام داشت، و در نهایت با تهاجمات پیدرپی مغولها سقوط کرد. دوران صفویان مقالهٔ اصلی: ایران صفوی شاه عباس بزرگ، پنجمین شاه صفوی، در سال ۱۶۱۰ میلادی با یک زن نجیبزاده کُرد مکری ازدواج کرد.[۲۶۸][۲۶۹] دودمان صفوی که در سال ۱۵۰۱ تأسیس شد، حکومت خود را بر مناطق کُردنشین نیز برقرار کرد. در واقع، شاخه پدری این خانواده ریشههای کُردی داشت.[۲۷۰] ریشههای آن به فیروزشاه زرینکلاه بازمیگردد، یکی از بزرگان که در قرن ۱۱ از کردستان عراق به اردبیل مهاجرت کرد.[۲۷۱][۲۷۲] نبرد چالدران در سال ۱۵۱۴ که در نهایت به منطقهای که امروزه استان آذربایجان غربی ایران است منتهی شد، آغاز جنگهای ایران و عثمانی بین صفویان ایران، دودمانهای متوالی ایرانی و عثمانیها را رقم زد. در طول ۳۰۰ سال بعد، بسیاری از کُردها در مناطقی زندگی میکردند که در طی این سری طولانی از جنگها، بارها بین ترکیه عثمانی و ایران دستبهدست میشدند. شاه اسماعیل اول (حکمرانی ۱۵۰۱–۱۵۲۴) شورش یزیدیها را که از ۱۵۰۶ تا ۱۵۱۰ ادامه داشت، سرکوب کرد. یک قرن بعد، نبرد یکساله دمدم رخ داد که شاه عباس اول (حکمرانی ۱۵۸۸–۱۶۲۹) در آن موفق شد شورش امیرخان لپزرین، حاکم کُرد، را سرکوب کند. پس از آن، بسیاری از کُردها به خراسان تبعید شدند، نه تنها برای تضعیف کُردها، بلکه برای حفظ مرز شرقی ایران در برابر قبایل مهاجم افغان و ترکمن، زیرا کُردها به غیور بودن و جنگاوری معروف بودند.[۲۷۳] جابهجاییها و تبعیدهای اجباری دیگر گروهها نیز توسط شاه عباس اول و جانشینان او انجام شد، بهویژه ارمنیها، گرجیها و چرکسها که بهصورت گروهی به مناطق مختلف امپراتوری صفوی منتقل میشدند.[۲۷۴][۲۷۵][۲۷۶][۲۷۷][۲۷۸] کُردهای خراسان که امروزه جمعیتی حدود ۷۰۰٬۰۰۰ نفر دارند، هنوز با زبان کردی کرمانجی تکلم میکنند.[۲۷۹][۲۸۰] چند نفر از اشراف کُرد در خدمت صفویان بودند و به مقام و اعتبار رسیدند، مانند شیخعلیخان زنگنه، که از ۱۶۶۹ تا ۱۶۸۹ به عنوان وزیر اعظم، شاه سلیمان یکم (حکمرانی ۱۶۶۶–۱۶۹۴) خدمت کرد. به دلیل تلاشهای او در اصلاح اقتصاد رو به زوال ایران، در تاریخنگاری مدرن به او «امیر کبیر صفوی» گفته شدهاست.[۲۸۱] پسر او، شاهقلیخان زنگنه، نیز از سال ۱۷۰۷ تا ۱۷۱۶ به عنوان صدر اعظم خدمت کرد. یکی دیگر از رجال کُرد، گنجعلی خان، از دوستان نزدیک شاهعباس اول بود و به عنوان حاکم در استانهای مختلف خدمت کرد و به خاطر وفاداریاش شناخته میشد. دوران زندیان مقالهٔ اصلی: زندیان کریم خان زند، حاکم لکِ دودمان زند تصویری از یک مرد کُرد اثر هنرمند آمریکایی آنتونیو زنو شیندل، سال ۱۸۹۳ میلادی پساز سقوط صفویان، ایران تحت کنترل امپراتوری افشاری به رهبری نادرشاه در اوج قدرتش قرار گرفت. پساز مرگ نادر، ایران دچار جنگ داخلی شد و چندین رهبر برای به دست گرفتن کنترل کشور تلاش کردند. در نهایت، کریمخان، سردار لک از طایفه زند، به قدرت رسید.[۲۸۲] کشور در دوران حکومت کریمخان شکوفا شد؛ احیای قدرتمندی در عرصه هنر رخ داد و روابط بینالمللی تقویت گردید.[۲۸۳] کریمخان به عنوان حاکمی به تصویر کشیده شده که واقعاً به رعایای خود اهمیت میداد و از این رو لقب وکیلالرعایا (به معنای نماینده مردم) را به دست آورد.[۲۸۳] هرچند حکومت او از نظر قدرت ژئوپولیتیکی و نظامی به اندازه صفویان و افشاریان پیشین یا حتی اوایل قاجاریه نبود، اما توانست برتری و سیادت ایران را بر سرزمینهای اصلیاش در قفقاز دوباره برقرار کند و دوران نسبیِ صلح، رفاه و آرامش را رقم بزند. در عراق عثمانی نیز، پس از جنگ ایران و عثمانی (۱۷۷۶–۱۷۷۵)، کریمخان توانست بصره را برای چندین سال به تصرف درآورد.[۲۸۴][۲۸۵] پساز مرگ کریمخان، دودمان زند به دلیل نزاعهای داخلی میان فرزندان ناتوان او رو به زوال رفت و رقیبشان، قاجارها، قدرت گرفتند. تا ده سال بعد، با روی کار آمدن لطفعلیخان زند، این دودمان بار دیگر رهبری شایسته یافت. با اینحال، در آن زمان قاجارها پیشرفت چشمگیری کردهبودند و چندین قلمرو زند را به تصرف درآورده بودند. لطفعلیخان چندین پیروزی به دست آورد، اما سرانجام مغلوب رقیبان خود شد. از آنپس، ایران و تمامی سرزمینهای کُردستان در قلمرو دودمان قاجار ادغام گردید. ادعا و باوری وجود دارد که قبایل کُردی که در بلوچستان و فارس حضور دارند، بازماندگان همان طوایفی هستند که به ترتیب لطفعلیخان و کریمخان را یاری و همراهی کردهبودند.[۲۸۶] دوران عثمانی مقالهٔ اصلی: امپراطوری عثمانی وقتی سلطان سلیم یکم پساز شکست از شاه اسماعیل یکم در سال ۱۵۱۴، کردستان را ضمیمه خاک عثمانی کرد، سازماندهی این سرزمینهای تصرفشده را به ادریس، مورخ و کُرد بدلیسی سپرد. او قلمرو را به سناجکها یا بخشها تقسیم کرد و بدون دخالت در اصل وراثت، رؤسای محلیرا به عنوان حاکم نصب نمود. همچنین مناطق غنی مرتعی بین ارزروم و ایروان، که از زمان عبور تیمور رها شدهبود، را با کُردهای مناطق حکاری و بوهتان دوباره سکونت داد. در قرون بعداز صلح آماسیه تا نیمه اول قرن نوزدهم، چندین منطقه از سرزمینهای گسترده کُردستان، در جریان جنگهای مکرر عثمانی و ایران، میان عثمانیها و سلسلههای متوالی رقیب ایرانی (صفویان، افشاریان، قاجارها) مورد مناقشه قرار گرفت. سیاستهای تمرکزگرایانه عثمانی در اوایل قرن نوزدهم با هدف کاهش قدرت امارتها و مناطق محلی بود، که مستقیماً بر امیران کُرد تأثیر میگذاشت. بدرخان پاشا آخرین امیر امارت جزیره بوهتان بود که پساز آغاز قیام در سال ۱۸۴۷ علیه عثمانیها برای حفاظت از ساختارهای موجود امارتهای کُردی، این مقامرا داشت. اگرچه قیام او به عنوان قیام ملیگرایانه طبقهبندی نمیشود، اما فرزندانش نقش مهمی در ظهور و توسعه ملیگرایی کردی در قرن بعد ایفا کردند.[۲۸۷] اولین جنبش مدرن ملیگرایی کُردی در سال ۱۸۸۰ شکل گرفت، زمانی که یک زمیندار کُرد و سرکرده خانواده قدرتمند شمیدان، شیخ عبیدالله نهری، قیامیرا رهبری کرد. او خواستار خودمختاری سیاسی و استقلال کامل کُردها و همچنین به رسمیت شناختن یک دولت کُردستان بدون مداخله مقامات ترک یا ایرانی شد.[۲۸۸] این قیام که علیه ایران قاجاری و امپراتوری عثمانی بود، در نهایت توسط عثمانیها سرکوب شد و عبیدالله به همراه دیگر شخصیتهای برجسته به استانبول تبعید گردیدند. ملیگرایی کُردی در قرن بیستم مقالهٔ اصلی: ملیگرایی کردی مفاد قرارداد سِوِر برای ایجاد یک کُردستان مستقل (در سال ۱۹۲۰) ملیگرایی کردی پساز جنگ جهانی یکم و با فروپاشی امپراتوری عثمانی پدیدار شد، امپراتوریای که بهطور تاریخی توانسته بود کُردها را به شکل موفقیتآمیز در ساختار خود ادغام کند (اما آنها را تغییر فرهنگی ندادهبود) و برای سرکوب جنبشهای استقلالطلبانه کُردی از روشهای اجباری استفاده میکرد. شورشها بهطور پراکنده رخ میدادند، اما تنها در سال ۱۸۸۰ و با قیامی که به رهبری شیخ عبیدالله نهری صورت گرفت، کُردها بهعنوان یک گروه قومی یا ملت، خواستههای خود را مطرح کردند. سلطان عثمانی، عبدالحمید دوم (حکمرانی ۱۸۷۶–۱۹۰۹)، با اجرای یک کمپین ادغام پاسخداد و مخالفان برجسته کُرد را با پیشنهاد موقعیتهای معتبر در دولت خود همراه کرد تا قدرت عثمانیرا تقویت کند. با توجه به وفاداری نشان دادهشده توسط هنگهای[چ] کُردی حمیدیه[ح] در جریان جنگ جهانی اول، به نظر میرسد این استراتژی موفقیتآمیز بودهاست.[۲۸۹] جنبش ملیگرایی کُردی که پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراتوری عثمانی در سال ۱۹۲۲ شکل گرفت، عمدتاً پاسخی به تغییرات بنیادین در ترکیهٔ مدرن بود؛ از جمله سکولاریسم رادیکال، تمرکز قدرت دولت مرکزی و افزایش پانترکیسم در جمهوری تازهتأسیس ترکیه.[۲۹۰] یعقوب کونتسلر، رئیس بیمارستان میسیونری در اورفا، پاکسازی قومی گسترده ارامنه و کُردها به دست ترکان جوان را ثبت کردهاست.[۲۹۱] او گزارشی دقیق از کوچ اجباری کُردها از ارزروم و بدلیس در زمستان ۱۹۱۶ ارائه دادهاست. کُردها بهعنوان عناصری شورشی تلقی میشدند که ممکن بود در جنگ به طرف روسها بپیوندند. به منظور از بین بردن این تهدید، ترکان جوان اقدام به کوچ اجباری کُردها از مناطق جاباختجور، پالو، موش، ارزروم و بدلیس کردند. حدود ۳۰۰ هزار کُرد مجبور شدند به سمت جنوب، اورفا و سپس به غرب، به سمت غازی عینتاب و قهرمان ماراش حرکت کنند. در تابستان ۱۹۱۷، کُردها به قونیه در آناتولی مرکزی منتقل شدند. از طریق این اقدامات، رهبران ترکان جوان قصد داشتند نفوذ سیاسی کُردها را با بیرون راندن آنان از سرزمینهای اجدادیشان و پراکندنشان در جوامع کوچک تبعیدی تضعیف کنند. تا پایان جنگ جهانی اول، حدود ۷۰۰ هزار کُرد به اجبار کوچانده شدند و تقریباً نیمی از این آوارگان جان باختند.[۲۹۲] برخی از گروههای کُرد خواستار حق تعیین سرنوشت و تأیید خودمختاری کُردها در پیمان سِوِر ۱۹۲۰ بودند، اما در پیِ جنگ جهانی اول، کمال آتاتورک مانع تحقق چنین نتیجهای شد. کُردهایی که از سوی بریتانیا پشتیبانی میشدند، در سال ۱۹۲۷ اعلام استقلال کردند و جمهوری آرارات را بنیان نهادند. ترکیه شورشهای کُردی را در سالهای ۱۹۲۵، ۱۹۳۰ و ۱۹۳۷–۱۹۳۸ را سرکوب کرد، از اینور ایران در دههٔ ۱۹۲۰ شورش اسماعیل آقا سمکو در ارومیه و جعفر سلطان در منطقهٔ اورامان که کنترل ناحیهٔ میان مریوان و شمال حلبچه را در دست داشت را سرکوب کرد. یک جمهوری کُردستانی با حمایت اتحاد جماهیر شوروی به نام جمهوری مهاباد نیز از ژانویه تا دسامبر ۱۹۴۶ در استان آذربایجان غربی امروزی تأسیس شد. مناطق کُردنشین در خاورمیانه و اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۸۶، بر اساس گزارش آژانس اطلاعات مرکزی ایالات متحده (CIA). از سال ۱۹۲۲ تا ۱۹۲۴ در عراق پادشاهی کردستان وجود داشت. زمانی که مدیران بعثی در عراق مانع تحقق آرمانهای ملیگرایانهٔ کُردها شدند، در دههٔ ۱۹۶۰ جنگ درگرفت. در سال ۱۹۷۰ کُردها خودگردانی محدود سرزمینی در عراقرا نپذیرفتند و خواستار مناطق گستردهتری شدند، از جمله منطقهٔ نفتخیز کرکوک. در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ چندین شورش بزرگ کُردها در کُردستان رخ داد. پساز این شورشها، منطقهٔ کردستان ترکیه تحت حکومت نظامی قرار گرفت و بسیاری از کُردها آواره شدند. دولت ترکیه همچنین مهاجرت آلبانیاییهای کوزوو و آشوریها را به این منطقه تشویق کرد تا ترکیب جمعیتی آن تغییر کند. این رویدادها و سیاستها باعث ایجاد بیاعتمادی عمیق و ماندگار میان آنکارا و کُردها شد.[۲۹۳] گفته میشود افسران کُرد از ارتش عراق، اندکی پس از ورودشان به ایران در سال ۱۹۴۱، به مقامات ارتش شوروی مراجعه کردند و پیشنهاد دادند که یک نیروی داوطلب کُردی را برای جنگیدن در کنار ارتش سرخ تشکیل دهند، اما این پیشنهاد رد شد.[۲۹۴] در دورهٔ نسبتاً باز سیاسی دههٔ ۱۹۵۰ در ترکیه، کُردها توانستند به مناصب سیاسی دست یابند و در چارچوب جمهوری ترکیه برای پیشبرد منافع خود فعالیت کنند، اما این روند حرکت به سوی ادغام با کودتای نظامی ۱۹۶۰ در ترکیه متوقف شد.[۲۸۹] در دههٔ ۱۹۷۰ جنبش ملیگرایی کردی دچار تحول شد، زیرا اندیشههای سیاسی مارکسیستی بر بخشی از نسل جدید ملیگرایان کُرد تأثیر گذاشت؛ نسلی که مخالف قدرتهای فئودالی محلی بودند، قدرتهایی که بهطور سنتی در برابر حکومت مرکزی ایستادگی میکردند. در سال ۱۹۷۸ دانشجویان کُرد سازمان جداییطلب مسلحی به نام حزب کارگران کردستان (پکک) تشکیل دادند. حزب کارگران کردستان بعدها از ایدئولوژی مارکسیسم-لنینیسم دست کشید.[۲۹۵] کُردها اغلب بهعنوان «بزرگترین ملت بدون دولت» شناخته میشوند.[۲۹۶][۲۹۷][۲۹۸][۲۹۹][۳۰۰][۳۰۱] برخی پژوهشگران، مانند مارتین فان براینسن[۳۰۲] استدلال میکنند که اگرچه ممکن است درجاتی از تنوع فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و ایدئولوژیک در میان کُردها وجود داشتهباشد، اما جامعهٔ کُردی طی قرنها بهعنوان بخشی نسبتاً صلحآمیز و خوب درهمآمیخته با جامعهٔ ترکیه رشد کردهاست و تنشها تنها در سالهای اخیر شدت یافتهاند.[۳۰۳][۳۰۴][۳۰۵] مایکل رادو، که در مؤسسهٔ پژوهش سیاست خارجی پنسیلوانیا در ایالات متحده فعالیت میکرد، مینویسد که خواستهها برای ایجاد یک دولت کُرد عمدتاً از سوی ملیگرایان کُرد، فعالان غربی حقوق بشر، و چپگرایان اروپایی مطرح میشود.[۳۰۳] کُردها در اسطورههای ایرانی فردوسی در داستان قیام کاوه آهنگر علیه ضحاک ماردوش در شاهنامه به کُردها چنین اشاره میکند: هنگامی که ضحاک ماردوش برای آرام کردن مارهای روی دوشهایش به پیروی از اهریمن دستور داد تا هر روز دو جوان ایرانی را بکشند و مغز سرهایشان را طعمه مارها کنند، در این هنگام دو آشپز ایرانی به نامهای ارمایل و گرمایل به زیرکی خود را به دربار رساندند و در آشپزخانه ضحاک مشغول کار شدند. این دو نفر هر روز یکی از دو جوان را که رشید تر از دیگری بود رها میکردند و مغز سر دومی را با مغز سر گوسفندی میآمیختند و طعمهٔ مارها میکردند. تا دست کم یکی از دو نفر را نجات داده باشند. جوان رشید رهایییافته به کوهها پناه میبرد و در آنجا چوپانی پیشه میکرد و پنهانی روزگار میگذرانید. فردوسی سپس میگوید: خورشگر بدیشان بزی چند و میش سپردی و صحرا نهادند پیش کنون کُرد از آن تخمه دارد نژاد که ز آباد ناید به دل برش یاد یعنی از افزایش نسل این جوانان نژاده و رشید، جمعیت «کُرد» پدید آمد.[۳۰۶] محمد بن جریر طبری نیز در تاریخ طبری همین مطلب را نقل کرده است.[۳۰۷] جامعه کُردی ایران دختر کُرد در کردستان ایران منطقه کُردستان ایران از دیرباز جزو این کشور بودهاست. تقریباً تمام کُردستان تا زمانی که بخش غربی آن در جریان جنگ با امپراتوری عثمانی از دست رفت، بخشی از ایران صفوی بود.[۳۰۸] پساز فروپاشی امپراتوری عثمانی، در کنفرانس صلح پاریس در سال ۱۹۱۹، تهران خواستار بازگشت تمام سرزمینهای از دسترفته، از جمله کُردستان ترکیه، موصل و حتی دیاربکر شد، اما این خواستهها به سرعت توسط قدرتهای غربی رد شد.[۳۰۹] این منطقه توسط کشورهای ترکیه، سوریه و عراق تقسیم شدهاست.[۳۱۰] امروزه کُردها عمدتاً در مناطق شمالغربی ایران، که به کُردستان ایران معروف است، سکونت دارند. علاوه بر این، بخشی از جمعیت کُرد در منطقه خراسان نیز حضور دارند. برآورد میشود که کُردها حدود ۷ تا ۱۰٪[۳۱۱] جمعیت کل ایران (۶٫۵ تا ۷٫۹ میلیون نفر) را تشکیل میدهند، که این رقم در مقایسه با ۱۰٫۶٪ (۲ میلیون نفر) در سال ۱۹۵۶ و ۸٪ (۸۰۰ هزار نفر) در سال ۱۸۵۰ تغییر کردهاست.[۳۱۲] برخلاف سایر کشورهایی که جمعیت کُرد در آنها حضور دارد، در ایران روابط قوی زبانی، قومی و فرهنگی بین کُردها، فارسها و دیگر مردمان ایرانیتبار وجود دارد.[۳۱۱] برخی از دودمانهای مدرن ایرانی مانند صفویان و زندیان تا حدودی دارای ریشههای کُردی محسوب میشوند. ادبیات کُردی در همهٔ شکلهای آن (کُرمانجی، سورانی و گورانی) در مرزهای تاریخی ایران توسعه یافته و تحت تأثیر قوی زبان فارسی قرار داشتهاست.[۳۱۰] به گفته فیلیپ کراینبروک و استفان اسپِرل: «دولت ایران هرگز به اندازه ترکیه و عراق بر علیه کُردها خشونت بهکار نبردهاست، اما همواره بهطور سرسختانه با هرگونه پیشنهاد جداییطلبی کُردی مخالفت کردهاست.»[۳۱۱] اندکی پس از جنگ جهانی اول، دولت ایران ضعیف و ناتوان بود و کنترل چندانی بر رویدادهای کشور نداشت. در این دوره، چندین رئیس قبایل کُرد قدرت سیاسی محلی به دست آوردند و حتی کنفدراسیونهای بزرگی تشکیل دادند.[۳۱۳] همزمان، موجهای ملیگرایی ناشی از فروپاشی امپراتوری عثمانی تا حدودی بر برخی از رؤسای قبایل کُرد در مناطق مرزی تأثیر گذاشت و آنانرا برانگیخت تا خود را بهعنوان رهبران ملیگرای کُرد معرفی کنند.[۳۱۳] پیشاز این دوره، هویت در هر دو کشور عمدتاً بر پایه دین استوار بود؛ بهویژه در ایران که بر تشیع تأکید داشت.[۳۱۴][۳۱۵] در قرن نوزدهم، بهوقت ایران قاجار، دشمنی میان شیعیان و سنیان و توصیف کُردهای سنی بهعنوان ستون پنجم امپراتوری عثمانی پدیدهای نسبتاً رایج بود.[۳۱۶] در اواخر دهه ۱۹۱۰ و اوایل دهه ۱۹۲۰، شورشهای عشیرهای به رهبری سردار کُرد سمکو آقای شکاک شمالغرب ایران را دربر گرفت. هرچند عناصری از ملیگرایی کُردي در این جنبش دیده میشد، اما تاریخنگاران معتقدند این عناصر بهقدری برجسته و روشن نبودند که بتوان ادعا کرد شناسایی هویت کُردی مسئلهٔ اصلی در حرکت سمکو بودهاست؛ او ناچار بود به میزان زیادی بر انگیزههای سنتی و قبیلهای تکیه کند.[۳۱۳] در جریان این شورشها، تنها نیروهای دولتی و غیرکُردها متحمل خسارت نشدند، بلکه بخشی از جمعیت کُرد نیز هدف حمله و غارت قرار گرفت.[۳۱۳][۳۱۷] شورشهای کُردی و مهاجرتهای فصلی در اواخر دهه ۱۹۲۰، همراه با تنشهای طولانیمدت بین تهران و آنکارا، منجر به درگیریهای مرزی و حتی نفوذ نظامی به خاک هر دو کشور، ایران و ترکیه شد.[۳۰۹] دو قدرت منطقهای از قبایل کُرد بهعنوان ابزار برای منافع سیاسی خود استفاده میکردند، ترکیه در سالهای ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۲ به شورشیان کُرد شکاک ضدایرانی کمکهای نظامی و پناهگاه ارائه میکرد،[۳۱۸] در حالیکه ایرانهم همین کار را در جریان شورش آرارات علیه ترکیه در سال ۱۹۳۰ انجام داد. پیروزی نظامی رضاشاه بر سران قبایل کُردی، آغازگر دورهای سرکوبگرانه علیه اقلیتهای غیرفارس در ایران بود.[۳۱۷] سیاست اجبار دولت به قبیلهزدایی و یکجانشینی در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ منجر به شورشهای قبیلهای متعددی در مناطق ایرانیِ آذربایجان، لرستان و کُردستان شد[۳۱۹] بهویژه در مورد کُردها، این سیاستهای سرکوبگر تا حدی به شکلگیری و رشد ملیگرایی در میان برخی قبایل کمک کرد.[۳۱۳] کُردهای ایران در حال جشن گرفتن عید نوروز، ۲۰ مارس ۲۰۱۸ در واکنش به رشد پانترکیسم و پانعربیسم در منطقه که بهعنوان تهدیدی بالقوه برای تمامیت ارضی ایران دیده میشد، ایدئولوژی پانایرانیسم در اوایل دههٔ ۱۹۲۰ شکل گرفت،[۳۱۵] برخی از این گروهها و نشریات، آشکارا از ایران بخاطر حمایت از شورش کُردها علیه ترکیه دفاع میکردند.[۳۲۰] سلسلهٔ سکولار پهلوی، ملیگرایی قومی ایرانیرا تأیید و ترویج کرد[۳۱۵] که کُردها را بخشی جداییناپذیر از ملت ایران میدانست.[۳۱۴] محمدرضا پهلوی شخصاً کُردها را ایرانی خالص و یکی از شریفترین مردم ایران ستایش میکرد. ایدئولوژی مهم دیگری در این دوره، مارکسیسم بود که تحت تأثیر اتحاد جماهیر شوروی میان کُردها شکل گرفت. این جریان به بحران ایران در سال ۱۹۴۶ منجر شد که شامل تلاش جداییطلبانهٔ حزب دموکرات کردستان ایران و گروههای کمونیست[۳۲۱] برای تأسیس دولت دستنشاندهای[۳۲۲][۳۲۳][۳۲۴] به نام جمهوری مهاباد بود. این وضعیت همزمان با تشکیل حکومت خودمختار آذربایجان، دولت دستنشاندهٔ دیگر شوروی، رخ داد.[۳۱۱][۳۲۵] خود این دولت، قلمروی بسیار کوچکی را دربر میگرفت که فقط استان آذربایجان غربی را شامل میشد، و قادر نبود کُردستان جنوبی ایران که در منطقهٔ تحت نفوذ انگلو-آمریکایی قرار داشت را دربر بگیرد، و همچنین نتوانست قبایل خارج از مهاباد را به جنبش ملیگرایانه جذب کند.[۳۱۱] در نتیجه، زمانی که شورویها در دسامبر ۱۹۴۶ از ایران خارج شدند، نیروهای دولتی توانستند بدون مقاومت وارد مهاباد شوند.[۳۱۱] قاضی محمد، رئیسجمهور جمهوری کردستان چندین شورش ملیگرایانه و مارکسیستی در سالهای ۱۹۶۷، ۱۹۷۹، ۱۹۸۹–۱۹۹۶ در طول دههها ادامه یافت که توسط حزب دموکرات کردستان ایران و کومهله رهبری میشد، اما این دو سازمان هرگز مانند حزب کارگران کردستان در ترکیه از تشکیل یک دولت کُرد مستقل یا کردستان بزرگ حمایت نکردند.[۳۱۳][۳۲۶][۳۲۷] با اینحال، بسیاری از رهبران مخالف ایران، از جمله قاضی محمد و عبدالرحمن قاسملو، اعدام یا ترور شدند.[۳۱۱] در جریان جنگ ایران و عراق، تهران از گروههای کُردی مستقر در عراق مانند حزب دموکرات کردستان و اتحادیه میهنی کردستان حمایت کرد و به حدود ۱٫۴ میلیون پناهنده کُرد عراقی، پناهندگی داد. گروههای کُردی مارکسیست از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در ایران به حاشیه رانده شدند. در سال ۲۰۰۴، شورش جدیدی توسط پژاک، سازمان جداییطلب وابسته به حزب کارگران کردستان ترکیه[۳۲۸] که از سوی ایران، ترکیه و ایالات متحده بهعنوان گروه تروریستی معرفی شده، آغاز شد.[۳۲۸] برخی تحلیلگران ادعا میکنند که پژاک تهدید جدی برای حکومت ایران ایجاد نمیکند.[۳۲۹] آتشبس در سپتامبر ۲۰۱۱ پس از عملیات ایران علیه پایگاههای پژاک برقرار شد، اما چندین درگیری بین پژاک و سپاه پاسداران پس از آن نیز رخداد.[۳۰۴] از زمان انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹، اتهام تبعیض از سوی سازمانهای غربی و اتهام دخالت خارجی از سوی مقامات ایرانی بسیار شایع شدهاست.[۳۰۴] کُردها در طول تاریخ و تحت حکومتهای مختلف، بهطور نسبتاً خوبی در سیاست و زندگی سیاسی ایران مشارکت داشتهاند.[۳۱۳] سیاستمدار لیبرال کُرد، کریم سنجابی، در سال ۱۹۵۲ تحت نخستوزیری محمد مصدق بهعنوان وزیر آموزش و پرورش خدمت کرد. در دورهٔ محمدرضا پهلوی، برخی نمایندگان مجلس و افسران ارشد ارتش کُرد بودند و حتی یک وزیر کابینهٔ کُرد نیز حضور داشت.[۳۱۳] در دوران حکومت پهلوی، کُردها از سوی مقامات مزایای متعددی دریافت کردند، برای مثال توانستند پس از انقلاب سفید سال ۱۹۶۲ زمینهای خود را حفظ کنند.[۳۱۳] در اوایل دهه ۲۰۰۰، حضور سی نماینده کُرد در مجلس شورای اسلامی ۲۹۰ نفره نیز به کاهش ادعاهای تبعیض کمک کرد.[۳۳۰] در سالهای اخیر، برخی سیاستمداران کُرد شناختهشده شامل محمدرضا رحیمی، معاون اول رئیسجمهور سابق، و محمدباقر قالیباف، شهردار تهران و نفر دوم انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۳، بودهاند. امروزه زبان کُردی بیشتر از هر زمان دیگری پساز انقلاب در ایران استفاده میشود، هم در روزنامهها و هم در میان دانشآموزان.[۳۳۰] عراق رئیسجمهور عراق، جلال طالبانی، در تاریخ ۲۶ آوریل ۲۰۰۶ با مقامات آمریکایی در بغداد، عراق دیدار میکند. کُردها حدود ۱۷٪ از جمعیت عراق را تشکیل میدهند.[۲] آنها اکثریت جمعیت سه استان در شمال عراق را تشکیل میدهند. کُردها همچنین جمعیت قابلتوجهی در شهرای کرکوک، موصل، خانقین و بغداد دارند. حدود ۳۰۰٬۰۰۰ کُرد در پایتخت عراق زندگی میکنند، ۵۰٬۰۰۰ نفر در شهر موصل و حدود ۱۰۰٬۰۰۰ نفر دیگر در مناطق جنوبی عراق ساکن هستند.[۲] کُردها به رهبری مصطفی بارزانی از سال ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۵ درگیر جنگهای سنگین با حکومتهای متوالی عراق بودند. در مارس ۱۹۷۰، عراق یک طرح صلح اعلام کرد که خودمختاری کُردها را پیشبینی میکرد و قرار بود این طرح طی چهارسال اجرا شود.[۳۳۱] با اینحال، همزمان، رژیم عراق برنامهای برای عربسازی مناطق نفتخیز کرکوک و خانقین آغاز کرد.[۳۳۲] توافق صلح مدت زیادی دوام نیاورد و در سال ۱۹۷۴، دولت عراق یک حملهٔ جدید علیه کُردها آغاز کرد. علاوه بر این، در مارس ۱۹۷۵، عراق و ایران توافقنامه الجزایر را امضا کردند که بر اساس آن، ایران ارسال کمکها به کُردهای عراق را قطع کرد. عراق همچنین موج دیگری از عربسازی را با انتقال اعراب به مناطق نفتخیز کُردستان، بهویژه اطراف کرکوک، آغاز کرد.[۳۳۳] بین سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۸، حدود ۲۰۰٬۰۰۰ کُرد به سایر مناطق عراق تبعید شدند.[۳۳۴] دختران کُرد با لباسهای سنتی کردی، جشن نوروز در کرکوک در جریان جنگ ایران و عراق در دهه ۱۹۸۰، رژیم عراق سیاستهای ضدکُردی را اجرا کرد و عملاً یک جنگ داخلی رخ داد. جامعه بینالمللی عراق را بهشدت محکوم کرد، اما هرگز بهطور جدی برای اقدامات سرکوبگرانهای مانند قتلعام صدها هزار غیرنظامی، تخریب گسترده هزاران روستا و تبعید هزاران کُرد به مناطق جنوب و مرکز عراق مجازات نشد. این برنامهٔ سرکوبگرانه و نسلکشی که بین سالهای ۱۹۸۶ تا ۱۹۸۹ انجام شد و در سال ۱۹۸۸ به اوج رسید، توسط دولت عراق علیه مردم کُرد اجرا شد و «انفال» (به معنای «غنائم جنگ») نام گرفت. در جریان این برنامه، بیش از دو هزار روستا نابود شد و ۱۸۲٬۰۰۰ غیرنظامی کُرد کشته شدند.[۳۳۵] این برنامه شامل حملات زمینی، بمباران هوایی، تخریب سیستماتیک روستاها، تبعید دستهجمعی، جوخههای اعدام و حملات شیمیایی بود، از جمله مشهورترین آنها حمله به شهر کُردنشین حلبچه در سال ۱۹۸۸ که بلافاصله ۵٬۰۰۰ غیرنظامی را کشت. تجمع مردم در رفراندوم استقلال کُردستان در اربیل، سپتامبر ۲۰۱۷ پساز سرکوب قیام کُردها در مارس ۱۹۹۱، نیروهای عراقی بیشتر مناطق کُردنشین را بازپس گرفتند و ۱٫۵ میلیون کُرد خانههای خود را ترک کرده و به مرزهای ایران و ترکیه گریختند. برآورد میشود نزدیک به ۲۰٬۰۰۰ کُرد بر اثر خستگی، کمبود غذا، سرما و بیماری جان خود را از دست دادهباشند. در ۵ آوریل ۱۹۹۱، شورای امنیت سازمان ملل، قطعنامه ۶۸۸ شورای امنیت را تصویب کرد که سرکوب غیرنظامیان کُرد عراق را محکوم و خواستار پایان اقدامات سرکوبگرانه عراق و دسترسی فوری سازمانهای بشردوستانه بینالمللی شد.[۳۳۶] این نخستین سند بینالمللی بود (از زمان داوری جامعه ملل دربارهٔ موصل در سال ۱۹۲۶) که صراحتاً کُردها را نام میبرد. در اواسط آوریل، ائتلاف مناطقی امن داخل مرزهای عراق ایجاد کرد و پرواز هواپیماهای عراقی شمال مدار ۳۶ درجه را ممنوع کرد.[۲۱۷] در اکتبر ۱۹۹۱، چریکهای کُرد پس از سلسله درگیریها با نیروهای عراقی، اربیل و سلیمانیه را تصرف کردند. در اواخر همان ماه، دولت عراق با اعمال تحریم غذایی و سوختی علیه کُردها و توقف پرداخت حقوق کارکنان دولتی در منطقه کُردستان واکنش نشان داد. با اینحال، این تحریم نتیجه معکوس داد و کُردها در مه ۱۹۹۲ انتخابات پارلمانی برگزار کرده و اقلیم کردستان عراق را تأسیس کردند.[۳۳۷] کُردها در سال ۲۰۰۳ با برگزاری جشن و رقص در خیابانها، ورود نیروهای آمریکایی را جشن گرفتند.[۳۳۸][۳۳۹][۳۴۰][۳۴۱] اختیار حکومت اقلیم کردستان و مشروعیت قوانین و مقررات آن در مادههای ۱۱۳ و ۱۳۷ قانون اساسی جدید عراق که در سال ۲۰۰۵ تصویب شد، به رسمیت شناخته شد.[۳۴۲] ترکیه دو مرد کُرد اهل قسطنطنیه بر اساس دادههای رسمی سرشماری سال ۱۹۳۵، تعداد افرادی که زبان مادری آنها کُردی بود ۱٬۴۸۰٬۲۴۶ نفر (۹٫۱۶٪) اعلام شد و بر اساس دادههای رسمی سرشماری سال ۱۹۶۵ این رقم ۲٬۲۱۹٬۵۰۲ نفر (۶٫۹٪) بود. تفاوت میان سرشماریهای ۱۹۳۵ و ۱۹۶۵ در این بود که در سرشماری ۱۹۳۵، زبان زازاکی بهعنوان شاخهای از کُردی محسوب میشد، اما در سرشماری ۱۹۶۵ بهعنوان زبانی جداگانه در نظر گرفتهشد و بهطور مستقل شمارش شد.[۳۴۳][۳۴۴] طبق گزارش کتاب حقایق جهانی سیا، کُردها در سال ۲۰۰۸ حدود ۱۸٪ از جمعیت ترکیه (۱۴ میلیون نفر) را تشکیل میدادند. یک منبع غربی دیگر جمعیت کُردها را تا ۲۵ درصد از جمعیت ترکیه (۱۸ تا ۱۹ میلیون نفر) برآورد کردهاست. منابع کُردی ادعا میکنند که در ترکیه حدود ۲۰ تا ۲۵ میلیون کُرد وجود دارد.[۳۴۵] در سال ۱۹۸۰، اتنولوگ تعداد کُردزبانان در ترکیه را حدود ۵ میلیون نفر برآورد کرد[۳۴۶] در حالیکه جمعیت کشور ۴۴ میلیون نفر بود.[۳۴۷] روداو در گزارشی که بر اساس دادههای سرشماری ترکیه در فوریه ۲۰۲۴ تهیه کردهبود، اعلام کرد که جمعیت کل مناطق کُردنشین در ترکیه حدود ۱۷ میلیون نفر است.[۳۴۸] کُردها بزرگترین گروه اقلیت در ترکیه را تشکیل میدهند و جدیترین و مداومترین چالشرا برای تصویر رسمی از یک جامعه یکدست ایجاد کردهاند. برای انکار وجود کردها، دولت ترکیه از اصطلاحات مختلفی استفاده کردهاست، اصطلاح «ترکهای کوهستانی» نخستین بار توسط عبدالله آلپدوغان بهکار رفت. در سال ۱۹۶۱، جمال گورسل رئیسجمهور ترکیه در پیشگفتار کتاب تاریخ استانهای شرقی و ورتو نوشته محمد شریف فیرات، اعلام کرد که اثبات ترکبودن کردها از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.[۳۴۹] امروزه کُردها در ترکیه هنوز با عنوان «شرقیها» (Doğulu) شناخته میشوند. چندین شورش بزرگ کُردها در سالهای ۱۹۲۵، ۱۹۳۰ و ۱۹۳۸ توسط دولت ترکیه سرکوب شد و بیشاز یک میلیون کُرد بین سالهای ۱۹۲۵ تا ۱۹۳۸ به اجبار جابهجا شدند. استفاده از زبان کردی، پوشاک کردی، فولکلور و نامهای کُردی ممنوع شد و مناطق کُردنشین تا سال ۱۹۴۶ تحت حکومت نظامی باقی ماندند.[۳۵۰] شورش آرارات که در سال ۱۹۳۰ به اوج رسید، پساز یک حمله نظامی گسترده که طی آن بسیاری از روستاها و ساکنانشان نابود شدند، سرکوب شد.[۳۵۱] تا دهه ۱۹۷۰، سازمانهای چپگرای کُردی در ترکیه، مانند حزب سوسیالیست کُردستان، فعالیت میکردند که مخالف خشونت بوده و از فعالیتهای مدنی و شرکت در انتخابات حمایت میکردند. در سال ۱۹۷۷، مهدی زانا، از اعضای آن سازمان، شهردار دیاربکر شد. همزمان، شکافهای نسلی منجر به تأسیس دو سازمان جدید آزادی ملی کردستان و حزب کارگران کردستان شد.[۳۵۲] پسران کُرد در دیاربکر واژههای «کُرد»، «کُردستان» و «کُردی» بهطور رسمی توسط دولت ترکیه ممنوع اعلام شد.[۳۵۳] پساز کودتای نظامی سال ۱۹۸۰، زبان کُردی رسماً در عرصههای عمومی و خصوصی ممنوع شد.[۳۵۴] بسیاری از افرادی که به زبان کُردی صحبت میکردند، آثار منتشر میکردند یا بهاین زبان آواز میخواندند، دستگیر و زندانی شدند.[۳۵۵] کُردها همچنان اجازه دریافت آموزش ابتدایی به زبان مادری خود را ندارند و حتی با وجود اینکه ترکیه به میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی پیوسته است، حق تعیین سرنوشت نیز برای آنها به رسمیت شناخته نمیشود. همچنین تبعیض و بیگانهسازی مداوم علیه کُردها در جامعه ادامه دارد.[۳۵۶] حزب کارگران کردستان یا پکک یک سازمان مسلح کُردی است که مبارزه مسلحانهای علیه دولت ترکیه برای دستیابی کُردها به حقوق فرهنگی و سیاسی و حق تعیین سرنوشت شروع کردهاست. متحدان نظامی ترکیه، از جمله ایالات متحده، اتحادیه اروپا و ناتو، پکک را یک سازمان تروریستی میدانند[۳۵۷] در حالیکه سازمان ملل، سوئیس[۳۵۸] و روسیه[۳۵۹] از افزودن پکک به فهرست تروریستی خود خودداری کردهاند،[۳۶۰] حتی برخی از آنها از پکک حمایت کردهاند.[۳۶۱] بین سالهای ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۹، پکک و ارتش ترکیه وارد جنگی آشکار شدند و بخش زیادی از مناطق روستایی جنوبشرق ترکیه خالی از سکنه شد، زیرا غیرنظامیان کُرد از روستاها به شهرهای بزرگتر مانند دیاربکر، وان و شرناک و همچنین به شهرهای غربی ترکیه و حتی اروپای غربی مهاجرت کردند. دلایل این خالینشینی عمدتاً بخاطر عملیات نظامی دولت ترکیه، اقدامات سیاسی دولت، فعالیتهای دولت پنهان در ترکیه و فقر جنوبشرق بود.[۳۶۲] اقدامات دولت ترکیه شامل شکنجه، تجاوز جنسی،[۳۶۳][۳۶۴] جابهجایی اجباری، تخلیه اجباری، ویرانی روستاها، دستگیریهای غیرقانونی و اعدام غیرقانونی غیرنظامیان کُرد بودهاست.[۳۶۵][۳۶۶] از دههٔ ۱۹۷۰ تاکنون، دادگاه حقوق بشر اروپا، ترکیه را به دلیل هزاران مورد نقض حقوق بشر محکوم کردهاست.[۳۶۶][۳۶۷] این احکام عمدتاً به موارد اعدام غیرنظامیان کُرد،[۳۶۸] شکنجه،[۳۶۹] جابهجاییهای اجباری،[۳۷۰] ویران کردن گسترده روستاها،[۳۷۱] دستگیریهای خودسرانه،[۳۷۲] و همچنین به قتل و ناپدید شدن روزنامهنگاران کُرد مربوط میشود.[۳۷۳] لیلا زانا لیلا زانا، نخستین زن کُرد عضو پارلمان از دیاربکر بود، در سال ۱۹۹۴ هنگام مراسم سوگند در مجلس ترکیه جنجالآفرین شد؛ زیرا پساز ادای سوگند پارلمانی، جملهای به زبان کُردی افزود: «این سوگند را برای برادری ملتهای ترک و کُرد یاد میکنم.»[۳۷۴] در مارس ۱۹۹۴، پارلمان ترکیه به لغو مصونیت لیلا زانا و پنج عضو دیگر حزب دموکراسی شامل حاتم دیجل، احمد ترک، صری ثاکیک، اورهان دوغان و سلیم صادق رأی داد. در اکتبر ۱۹۹۵، دیوان عالی کشور، زانا، دیجل، صادق و دوغان را به ۱۵ سال زندان محکوم کرد. زانا در همان سال از سوی پارلمان اروپا به دلیل فعالیتهایش در حوزه حقوق بشر برنده جایزه ساخاروف شد. او در سال ۲۰۰۴ آزاد گردید، آزادی وی پساز هشدار نهادهای اروپایی مبنی بر اینکه ادامه زندانی بودن این چهار نماینده کُرد میتواند بر تلاش ترکیه برای پیوستن به اتحادیه اروپا تأثیر بگذارد، انجام شد.[۳۷۵][۳۷۶] انتخابات محلی سال ۲۰۰۹ برای حزب سیاسی کُردی «حزب جامعه دموکراتیک» نتیجهای برابر با ۵٫۷ درصد آرا به همراه داشت.[۳۷۷] گروهکهای مسلح تحت حمایت دولت ترکیه متهماند که در سالهای ۱۹۹۳ و ۱۹۹۴ حدود ۳۲۰۰ نفر از کُردها و آشوریها را در چارچوب «قتلهای مشکوک» ناپدید کردهاند. در میان قربانیان، سیاستمداران کُرد، فعالان حقوق بشر، روزنامهنگاران، معلمان و دیگر روشنفکران نیز حضور داشتند. تقریباً هیچیک از عاملان این وقایع مورد تحقیق یا مجازات قرار نگرفتند. همچنین گفته میشود دولت ترکیه از گروه اسلامگرای افراطی مانند حزبالله کُردی حمایت میکرد تا افراد مظنون به عضویت در پکک و حتی برخی شهروندان عادی کُرد را ترور کند.[۳۷۸] عظیمت کویلو اوغلو، وزیر دولت در امور حقوق بشر، در پاییز ۱۹۹۴ ابعاد تخلفات نیروهای امنیتی را افشا کرد و گفت: «در حالیکه اقدامات تروریستی در دیگر مناطق توسط پکک انجام میشود، در تونجلی این خود دولت است که دست به تروریسم میزند. در تونجلی، این دولت است که روستاها را تخلیه و به آتش میکشد و در جنوبشرق، دو میلیون نفر بیخانمان شدهاند.»[۳۷۹] سوریه گریلاهای کُرد یگانهای مدافع خلق و یگانهای مدافع زنان در سوریه. کُردها حدود ۹ درصد جمعیت سوریه را تشکیل میدهند که در مجموع نزدیک به ۱٫۶ میلیون نفر برآورد میشود؛ این امر کُردها را به بزرگترین اقلیت قومی در سوریه تبدیل میکند. آنها عمدتاً در شمالشرق و شمال کشور متمرکز هستند، اما جمعیت قابلتوجهی از کُردها در شهرهای حلب و دمشق نیز زندگی میکنند. کُردها معمولاً در محافل عمومی به زبان کُردی صحبت میکنند، مگر آنکه همهٔ حاضران آن زبان را نفهمند. به گفتهٔ عفو بینالملل، فعالان حقوق بشر کُرد در سوریه با بدرفتاری و آزار و اذیت مواجه میشوند.[۳۸۰] روشهای بهکاررفته برای سرکوب هویت قومی کُردها در سوریه شامل ممنوعیتهای مختلف در استفاده از زبان کُردی، خودداری از ثبت نامهای کُردی، تغییر نام مناطق کُردی به نامهای جدید عربی، ممنوعیت فعالیت کسبوکارهایی که نام عربی ندارند، ممنوعیت مدارس خصوصی کُردی و همچنین ممنوعیت کتابها و سایر منابع مکتوب به زبان کُردی بودهاست.[۳۸۱][۳۸۲] با محرومیت از حق تابعیت سوری، نزدیک به ۳۰۰٬۰۰۰ کُرد از دسترسی به هرگونه حقوق اجتماعی محروم شدهاند که نقض قوانین بینالمللی بهشمار میرود.[۳۸۳][۳۸۴] در نتیجه، این کُردها عملاً در داخل سوریه گرفتار شدهبودند. در مارس ۲۰۱۱، بهمنظور جلوگیری از گسترش تظاهرات و ناآرامیها در سراسر کشور، دولت سوریه وعده داد که این مسئله را حل کند و تابعیت سوری را به حدود ۳۰۰٬۰۰۰ کُرد که پیشتر از حق تابعیت محروم شدهبودند، اعطا کند.[۳۸۵] در ۱۲ مارس ۲۰۰۴، در جریان رویدادی که از یک استادیوم در قامشلی آغاز شد، درگیریهایی میان کُردها و سوریها رخ داد و چندین روز ادامهیافت. دستکم سی نفر کشته و بیشاز ۱۶۰ نفر زخمی شدند. این ناآرامیها به دیگر شهرهای کُردی در طول مرز شمالی با ترکیه و سپس به دمشق و حلب گسترش یافت.[۳۸۶][۳۸۷] در نتیجهٔ جنگ داخلی سوریه، از ژوئیه ۲۰۱۲، کُردها توانستند کنترل بخشهای وسیعی از کُردستان را از اندیوار در شمالشرق دورافتاده تا جندیرس در شمالغربیترین نقطهٔ سوریه بهدست گیرند. کُردهای سوریه در سال ۲۰۱۳ انقلاب روژاوا را آغاز کردند. کانتون عفرین، که عمدتاً کُردها در آن ساکن هستند، از زمان عملیات نظامی ترکیه در عفرین اوایل سال ۲۰۱۸ تحت اشغال نیروهای مسلح ترکیه و ارتش آزاد سوریه تحت حمایت ترکیه قرار گرفتهاست. در پی این مداخله، بین ۱۵۰٬۰۰۰ تا ۲۰۰٬۰۰۰ نفر آواره شدند.[۳۸۸] در اکتبر ۲۰۱۹، ترکیه و دولت موقت سوریه حملهای به مناطق عمدتاً کُردنشین سوریه آغاز کردند، که باعث شد حدود ۱۰۰٬۰۰۰ غیرنظامی از این مناطق فرار کنند، زیرا از احتمال انجام پاکسازی قومی توسط ترکیه هراس داشتند.[۳۸۹][۳۹۰] ماوراء قفقاز تونار رحمان اوغلی در جشنواره موسیقی خاری بولبول، آهنگ کُردی «ریندا مین» را اجرا میکند. بین دهه ۱۹۳۰ تا ۱۹۸۰، ارمنستان بخشی از اتحاد جماهیر شوروی بود و کُردها مانند سایر گروههای قومی، وضعیت اقلیت محافظتشده را داشتند. کُردهای ارمنی اجازه داشتند روزنامه، برنامههای رادیویی و رویدادهای فرهنگی تحت حمایت دولت خود داشتهباشند. در طول درگیری در ناگورنو-قرهباغ، بسیاری از کُردهای غیریزیدی مجبور به ترک خانههای خود شدند، زیرا هم آذریها و هم کُردهای غیریزیدی مسلمان بودند. در سال ۱۹۲۰، دو منطقه کُردنشین جواَنشیِر (با مرکز کلبجر) و زنگزور شرقی (با مرکز لاچین) با هم ترکیب شدند تا منطقهٔ اداری کُردستان یا «کردستان سرخ» شکل گیرد. دورهٔ وجود این واحد اداری کُردی کوتاه بود و تا سال ۱۹۲۹ بیشتر ادامه نیافت. کُردها پساز آن با اقدامات سرکوبگرانهٔ بسیاری، از جمله تبعیدها، از سوی دولت شوروی مواجه شدند. در نتیجهٔ مناقشهٔ ناگورنو-قرهباغ، بسیاری از مناطق کُردی ویران شده و بیشاز ۱۵۰٬۰۰۰ کُرد از سال ۱۹۸۸ توسط نیروهای جداییطلب ارمنی تبعید شدهاند.[۳۹۱] دیاسپورا تظاهراتی در برلین، آلمان، در اعتراض به عملیات نظامی ترکیه در شمالشرق سوریه، در تاریخ ۱۰ اکتبر ۲۰۱۹ برگزار شد. حمدی اولوکایا، میلیاردر کُرد-آمریکایی و بنیانگذار و مدیرعامل شرکت چوبانی. بر اساس گزارشی از شورای اروپا، حدود ۱٫۳ میلیون کُرد در غرب اروپا زندگی میکنند. نخستین مهاجران، کُردهای ترکیه بودند که در دهه ۱۹۶۰ در آلمان، اتریش، بنلوکس، بریتانیا، سوئیس و فرانسه سکنی گزیدند. دورههای متوالی بیثباتی سیاسی و اجتماعی در منطقه در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ موجهای جدیدی از پناهندگان کُرد، عمدتاً از ایران و عراق تحت حکومت صدامحسین، را به اروپا آورد.[۲۷۹] در سالهای اخیر، بسیاری از پناهجویان کُرد از ایران و عراق در بریتانیا سکنی گزیدهاند، بهویژه در شهر دوزبری و برخی مناطق شمالی لندن. حضور آنها گاهی باعث بروز جنجالهای رسانهای در مورد حق اقامتشان شدهاست.[۳۹۲] تنشهایی میان کُردها و جامعهٔ مسلمانان مقیم دوزبری ایجاد شدهبود.[۳۹۳][۳۹۴] این شهر میزبان مسجدهای بسیار سنتی مانند مارکازی است. از آغاز بحران سوریه، بسیاری از پناهندگان جنگ داخلی سوریه کُردهای سوری بودهاند و در نتیجه، بخش قابلتوجهی از پناهجویان سوری فعلی در آلمان کُردها هستند.[۳۹۵][۳۹۶] مهاجرت قابل توجهی از کُردها به کانادا و ایالات متحده رخ دادهاست که عمدتاً شامل پناهندگان سیاسی و مهاجرانی است که به دنبال فرصتهای اقتصادی هستند. بر اساس سرشماری ۲۰۱۱ کانادا، ۱۱٬۶۸۵ با اصالت کُرد در کانادا زندگی میکنند.[۳۹۷] و بر اساس همین سرشماری، ۱۰٬۳۲۵ نفر در کانادا به زبانهای کُردی صحبت میکردند.[۳۹۸] در ایالات متحده، مهاجران کُرد از سال ۱۹۷۶ بهطور گسترده در نشویل سکنی گزیدند.[۳۹۹] این شهر اکنون میزبان بزرگترین جامعهٔ کُردی در ایالات متحده است و به «کردستان کوچک» معروف شدهاست.[۴۰۰] جمعیت کُردها در نشویل تقریباً ۱۱٬۰۰۰ نفر برآورد میشود.[۴۰۱] بر اساس برخی منابع، جمعیت کُردها در کل ایالات متحده حدود ۲۰٬۰۰۰ نفر تخمین زده میشود.[۴۰۲] زبان کردی مقالهٔ اصلی: زبان کردی کُردی از ریشه زبانهای ایران قبل از حمله اعراب به ایران است. این زبان از عربی و ترکی تأثیر چندان نپذیرفته و اصیل ماندهاست. زبان کُردی دارای ادبی پهناور است. قدیمیترین نوشته به زبان پهلوی اشکانی قبالهای است که از اورامان در کُردستان بهدستآمده.[۴۰۳] زبان کُردی با دسته شمالی لهجههای ایرانی غربی و از زبانهای مهم دسته شمال غربی بهشمار میرود اما نزدیکی زیادی با زبان پارسی باستان و پارسیگ ساسانی دارد و صاحب همتون و تصنیفها و قصهها و سنتهای ادبی است.[۴۰۴][۴۰۵][۴۰۶][۴۰۷][۴۰۸][۴۰۹][۴۱۰] زبان کردی به پنج دستهٔ عمده تقسیم میشود: • شمالی یا کرمانجی (شامل سنجاری، جدیکانی، ارفی، بوتانی، بایزیدی، هکاری، سورچی، کرمانجی خراسانی، شکاکی، وانی، شمدینانی، جزیری و بادینانی) • میانی یا سورانی (شامل مکریانی، پژدری، خوشناوی، اربیلی، اردلانی، سلیمانیهای، ورماوهای، گرمیانی، کرکوکی، بنگردی، رواندزی و جافی)[۴۱۱] • جنوبی (شامل: کردی ایلامی، کردلی، کرماشانی، کلهری، لکی، کُردی بغدادی)[۴۱۲] • زازاکی یا زازایی درمحدودهٔ گویشهای شمالی است (شامل:کردکی. کرمانجکی. دملکی) • هورامی یا گورانی درمحدودهٔ گویش میانی است (شامل: حلبچه ای. پاوهای. مریوانی) تقسیم میشود. در کل، زبان کُردی میانجی دو زبان بزرگ قبلاز اسلام یعنی پهلوی اشکانی و پهلوی ساسانی است؛ هرچه به شمال برویم زبان کُردها به پهلوی اشکانی نزدیک میشود و هرچه به سمت جنوب بیاییم به زبان پهلوی ساسانی نزدیک میشود. گرنوت وینفوهر بیشتر کُردی را نزدیک به زبان پهلوی اشکانی میداند.[۴۱۳] در کل، زبان کُردی به پارسی نزدیکتر است تا اشکانی. زبانهای گورانی و زازاکی هم به پارتی اشکانی_مادی نزدیکترند. مک کنزی پساز بررسی بسیاری از گونههای زبانهای ایرانی درمقاله معروفش بنام «ریشههای زبان کُردی» مینویسد: «وظیفه نخست من باید تعریف زبان کُردی از طریق تعیین مشخصاتی باشد که آنرا از دیگر لهجههای ایرانی متمایز میکند. متأسفانه باید در ابتدای این بحث اعتراف کنم که نتایجی که به آن رسیدهام، عموماً منفی هستند، زیرا تقریباً در برابر هر مشخصه ویژه زبان کُردی، یک مشخصه مشابه در دستکم یک لهجهٔ دیگر ایرانی وجود دارد» آنگاه او در ادامه این مقاله به تحلیل و مقایسهٔ خصوصیات دستوری و صرفی (مورفولوژیک) کُردی با دیگر زبانهای ایرانی میپردازد، تا با نمونههای مختلف نظر خود را ثابت کند که کُردی نیز مانند دیگر شاخههای خانواده زبانهای ایرانی، یکی از این زبانهاست، مانند بلوچی یا لُری، تاتی، آذری یا گیلکی. بنظر مک کنزی و ویندفور کُردی از نزدیکترین زبانهای ایرانی به پارسی باستان (هخامنشی) است و حتی در دورهای تحت تأثیر زبان پارتی بودهاست که میدانیم ریشهاش در شرق دریای خزر بوده و در زمان اشکانیان زبان پارتی تقریباً همه گونههای زبانهای ایرانی از جمله فارسی، کُردی، تاتی، زازاکی و بلوچی و گورانی را تحت تأثیر خود قرار دادهاست.[۴۱۴] زبان کُردی در عراق در کنار زبان عربی رسمی است، و در ارمنستان نیز به عنوان زبان اقلیت شناخته میشود.[۴۱۵] زبان کُردی در ایران بهعنوان یک زبان محلی پذیرفتهشده اگرچه رسانهها برای عدم استفاده از آن و جایگزینی آن با فارسی تلاش میکنند. در ترکیه هم کُردها با وجود اینکه بزرگترین اقلیت کشور هستند اما زبانشان به رسمیت شناخته نمیشود به طوریکه حتی لیلا زانا نمایندهٔ پارلمان ترکیه به جرم صحبت کردن به زبان کُردی در سال ۱۹۹۴ در حین ادای سوگند در پارلمان ترکیه به ۱۵ سال حبس محکوم شد.[۴۱۶] در سوریه فدراسیون شمال سوریه در کنار زبان عربی کُردی هم در مدارس تدریس میشود. در کشورهای ترکمنستان، قزاقستان، آلمان و سوئد نیز اقلیت کُرد زبان زندگی میکنند. دو گویش گورانی و زازاکی توسط بسیاری از زبان شناسان به علت تفاوت با سایر گویشهای کُردی، در زمرهٔ زبان کُردی شناخته نمیشوند. البته گویشوران این دو زبان از نظر قومیت جزو مردمان کُردتبار هستند و خودشان را کُرد میدانند.[نیازمند منبع] همچنین در مورد زبان لکی به عنوان یکی از زبانهای کُردی یا گویشی از زبان کُردی نیز اختلاف نظر وجود دارد؛ چنانکه برخی از منابع آنرا شاخهای از گورانی،[۴۱۷][۴۱۸] لری،[۴۱۹][۴۲۰] بازماندهٔ فارسی باستان[۴۲۱][۴۲۲] و برخی نیز لکی را یک زبان مستقل دانستهاند.[۴۲۳][۴۲۴][۴۲۵] فرهنگ و آداب و رسوم مقالهٔ اصلی: فرهنگ کردی فرهنگ کُردی میراثی است از مردمان باستانی گوناگونی که کُردهای امروزی و جامعهٔ آنها را شکل دادهاند. همانند بسیاری از دیگر جمعیتهای خاورمیانه، میزان بالایی از تأثیرات متقابل میان کُردها و مردمان همسایهشان مشهود است؛ بنابراین، در فرهنگ کُردی عناصری از فرهنگهای گوناگون دیده میشود. با اینحال، در مجموع، فرهنگ کُردی به فرهنگ دیگر مردمان ایرانی نزدیکتر است، بهویژه آنهایی که از نظر جغرافیایی در گذشته بیشترین نزدیکی را با کُردها داشتهاند، مانند فارسیزبانان و لُرها. برای نمونه، کُردها نیز نوروز (۲۱ مارس) را به عنوان آغاز سالنو جشن میگیرند.[۴۲۶] در برخی از افسانههای کُردی، منشأ این جشن را به کیومرث، نخستین پادشاه پیشدادیان، منسوب میدارند. (کیومرث به کُردی، کیموروس) در کوهستانهای رواندوز در شرق شهر «دیانا»، با اهریمن میجنگد و بر او پیروز میشود. بهاین مناسبت، دستور میدهد تا در کوهها و بلندیها آتش بیفروزند و خبر پیروزی را به همهجا برسانند. او فرمان میدهد مردم روز پیروزی را جشن بگیرند و بهمدت نُه روز ادامهدهند.[۴۲۷][۴۲۸] بوکه باران، از آداب و رسوم بارانخواهی در کُردستان است که در ایام خشکسالی یا سالهایی که میزان بارندگی آن کم است برگزار میشود. بوک به معنی عروسک است. دختران نوجوان روستا با استفاده از دو تکه چوب عروسکی ساخته و لباسی از پارچههای رنگی بر تن آن عروسک میپوشانند و برای آن سربندی درست میکنند. سپس آن عروسک را در دست میگیرند و در حالیکه شعر میخوانند در کوچهها میگردند. هنگام عبور «بوکه باران» از کوچهها اهالی بر آن عروسک آب میپاشند به نیت این که باران و گندم در آن سال فراوان باشد. اهالی هدایایی مانند تخم مرغ، پول یا گردو به دختران میدهند. دختران پساز گذراندن بوک (عروسک) از همه کوچهها آنرا به قبرستان یا زیارتگاه موجود در روستا میبرند، سپس آنرا میسوزانند یا به آب میاندازند و هدایای جمعآوری شده را بین خود تقسیم میکنند. اهالی روستای هشمیز از دهستان ژاورود شرقی، بخش مرکزی شهر سنندج در منطقهای سرد و خشک در ۳۶ کیلومتری جنوب غرب سنندج به این عروسک «بووکه چووینه»(bokâ cuwina) گویند و آن عروسک چوبی را در گهوارهای گذاشته و میچرخانند. این دختران هنگام چرخاندن عروسک در کوچهها اشعاری را آوازوار و آهنگین و بهصورت دستهجمعی میخوانند.[۴۲۹] زبانهای کُردیتبار شامل ۳ گروه اصلی است: کُردی شمالی، کُردی مرکزی، کُردی جنوبی.[۴۳۰][۴۳۱][۴۳۲] بیشتر کُردها مسلمان هستند و سایر آنان نیز ایزدی، یارسان، مسیحی و یهودی هستند. زن مقالهٔ اصلی: زنان کرد مبارزان زن یگانهای مدافع خلق در کردستان سوریه بهطور کلی، حقوق و برابری زنان کُرد در سدههای بیستم و بیستویکم به دلیل جنبشهای پیشرو در درون جامعهٔ کُرد بهبود یافتهاست. با اینحال، با وجود این پیشرفتها، سازمانهای حقوق زنان کُرد و سازمان ملل همچنان از مشکلاتی مربوط به نابرابری جنسیتی، ازدواجهای اجباری، قتلهای ناموسی در کُردستان عراق گزارش میدهند.[۴۳۳] فرهنگ عامه (فولکلور) روباه، حیوانی که بهطور گسترده در داستانهای کُردی تکرار میشود. کُردها دارای سنتی غنی از فرهنگ عامه هستند که تا زمانهای اخیر عمدتاً بهصورت شفاهی یا از راه آواز از نسلی به نسل دیگر منتقل میشد. هرچند برخی از داستانهای نویسندگان کُرد در سراسر کردستان شناختهشده بودند، بیشتر داستانهایی که گفته یا خوانده میشدند تنها در سدههای بیستم و بیستویکم به نگارش درآمدهاند. بسیاری از این داستانها بنا بر گفتهها قدمتی چندین سدهای دارند. فرهنگ عامهٔ کُردی از نظر هدف و سبک بسیار گوناگون است؛ در میان آن میتوان داستانهایی دربارهٔ طبیعت، حیوانات انسانگونه، عشق، قهرمانان، جنگجویان، موجودات اسطورهای و زندگی روزمره یافت. شماری از این شخصیتهای اسطورهای را میتوان در فرهنگهای دیگر نیز دید، همچون سیمرغ و کاوهٔ آهنگر در اسطورهشناسی گستردهتر ایرانی، و داستانهای شاهماران در سراسر آناتولی. افزون بر این، برخی از داستانها میتوانند صرفاً جنبهٔ سرگرمی داشتهباشند یا جنبهای آموزشی یا مذهبی.[۴۳۴] رایجترین داستان تکرارشونده دربارهٔ روباه است که با زیرکی و هوشمندی بر گونههای کمهوشتر غلبه میکند، اما اغلب خود نیز با سرانجامی ناخوشایند روبهرو میشود.[۴۳۴] موضوع دیگری که در فولکلور کُردی بسیار رایج است، سرچشمه یا پیدایش یک قبیله است؛ این داستانها معمولاً روایت میکنند که یک قبیله از کجا آمده، چگونه شکل گرفته و پیشینهٔ آنچه بوده است، و اغلب با عناصر اسطورهای یا قهرمانانه همراه هستند.[۴۳۴] گاهی اوقات داستانگوها برای تعریف کردن داستان خود برای مخاطبان به روستاهای همجوار خود سفر میکردند و گاهی مخاطبان برای شنیدن داستان به روستای داستانگو سفر میکردند، گاهی این مخاطبا شامل یک روستا میشدند؛ این روایتها بهویژه در زمستان رایج بود، زمانیکه تفریح و سرگرمی کم بود و مردم مجبور بودند شبها را در خانه بگذرانند.[۴۳۴] همزمان با تنوع گروههای کُرد، اگرچه برخی داستانها و عناصر در سراسر کُردستان رایج بودند، برخی دیگر منحصر به یک منطقه خاص بودند و این وابسته به منطقه، دین یا گویش بود. یهودیان کُرد شهر زاخو شاید بهترین نمونه از این موضوع باشند؛ داستانگوهای با استعداد آنها به دلیل داشتن سنت شفاهی منحصربهفرد، در سراسر منطقه بسیار مورد احترام بودهاند.[۴۳۵] نمونه دیگر از اساطیر کُردهای ایزدی هستند،[۴۳۶] و داستانهای کُردهای درسیم، که تأثیر قابل توجهی از فرهنگ مردم ارمنی داشتهاند.[۴۳۷] در دوران جرم بودن زبان کُردی پساز کودتای سال ۱۹۸۰، دنگبِژها (خوانندگان) و چیرۆکبِژها (داستانگوها) مجبور به سکوت شدند و بسیاری از داستانها در معرض خطر قرار گرفتند. در سال ۱۹۹۱، زبان کُردی از حالت جرم خارج شد، اما افزایش دسترسی به رادیوها و تلویزیونها باعث کاهش علاقه به روایتهای سنتی شد.[۴۳۸] با اینحال، تعدادی از نویسندگان در حفظ این داستانها گامهای بلندی برداشتند. بافندگی فرش کُردی بیجار بافت کُردی در سراسر جهان شهرت دارد و نمونههای عالیهم در فرشها و کیفها دیده میشود. مشهورترین فرشهای کُردی، فرشهای منطقه بیجار در استان کردستان هستند. به دلیل روش منحصر به فردی که در بافت فرشهای بیجار به کار میرود، این فرشها بسیار مقاوم و مستحکم هستند و به همین دلیل به آنها «فرشهای آهنین ایران» گفته میشود. فرشهای بیجار تنوع زیادی دارند و طرحهای آنها از نقشهای گل، مدال، حیوانات تا سایر تزئینات متغیر است. آنها معمولاً دو تار دارند و از نظر رنگبندی بسیار پررنگ و جذاب هستند.[۴۳۹] با توجه به افزایش علاقه به این فرشها در قرن گذشته و کاهش نیاز به مقاومت بالای آنها، فرشهای جدید بیجار دارای طرحهایی ظریفتر و با جزئیات دقیقتر شدهاند. فرش کُردی دیگری که شناختهشدهاست، فرش سنه (تلفظ سنندج به کُردی) است که به عنوان پیچیدهترین فرشهای کُردی شناخته میشود. این فرشها بهویژه به دلیل تراکم گره بالای خود و استفاده از پشم مرغوب کوهی مشهور هستند.[۴۳۹] در سایر مناطق کُردستان مانند کرمانشاه، سیرت، ملطیه و بتلیس نیز فرشها به میزان وسیعی بافته میشدند.[۴۴۰] کیفهای کُردی عمدتاً به آثار ایل جاف که در ناحیه مرزی ایران و عراق زندگی میکنند، مشهور هستند. این کیفها دارای همان ویژگیهای فرشهای کُردی هستند؛ بسیار رنگارنگ، محکم در طراحی و اغلب دارای طرحهای مدالیون. آنها بهویژه در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ در غرب محبوب بودند.[۴۴۱] صنایع دستی یک نجیبزاده کُرد با خنجر جنبیه فراتر از بافت و پوشاک، صنایع دستی کُردی دیگری نیز وجود دارند که سنتاً اغلب توسط قبایل کوچنشین کُرد ساخته میشدند. این صنایع دستی بهویژه در ایران شناخته شدهاند، بهویژه صنایع دستی مناطق کرمانشاه و سنندج. در میان این صنایع میتوان به تخته شطرنج، تعویذها، جواهرات، تزئینات، سلاحها و سازها اشارهکرد.[۴۴۲] خالکوبی مقالهٔ اصلی: دق (خالکوبی) زن کُرد با تتوی دِق تزئین بدن با خالکوبی (به کُردی: دِق) در میان کُردها رایج است، هرچند خالکوبیهای دائمی در اسلام سنی مجاز نیستند. از اینرو، تصور میشود که این خالکوبیهای سنتی ریشه در دوران پیشاز اسلام دارند. جوهر خالکوبی با مخلوط کردن دوده با شیر (معمولاً شیر مادر) و مایع سمی از کیسه صفرا یک حیوان ساخته میشود. طرح با استفاده از یک شاخه نازک روی پوست کشیده شده و سپس با سوزن زیر پوست تزریق میشود. این تتوها معانی و کاربردهای متنوعی دارند، از جمله محافظت در برابر شر یا بیماریها، افزایش زیبایی و نمایش وابستگیهای قبیلهای. نمادهای مذهبی نیز در میان خالکوبیهای سنتی و مدرن کُرد رایج است. خالکوبیها در میان زنان بیشتر از مردان رایج بودند و معمولاً روی پاها، چانه، پیشانی و سایر نقاط بدن قرار میگرفتند.[۴۴۳] محبوبیت خال دائمی و سنتی در میان نسل جدید کُردها به شدت کاهش یافتهاست. با این حال، خالکوبیهای مدرن در حال رایجتر شدن هستند؛ و خالکوبیهای موقت همچنان در مناسبتهای خاص (مانند حنا، شب قبل از عروسی) و بهعنوان ادای احترام به میراث فرهنگی استفاده میشوند. سینما مقالهٔ اصلی: سینمای کرد بهمن قبادی در مراسم معرفی فیلمش هیچکس دربارهٔ گربههای ایرانی نمیداند در سن سباستین، ۲۰۰۹ موضوعات اصلی سینمای کُردی، فقر و سختیهایی است که کُردها مجبور به تحمل آن هستند. اولین فیلمهایی که به فرهنگ کُردی پرداختهاند، در واقع در ارمنستان فیلمبرداری شدند. فیلم زاره که در سال ۱۹۲۷ به تهیهکنندگی هامو بکنازاریان منتشر شد، داستان زاره و عشق او به چوپان سیدو و مشکلاتی که این دو تحت تأثیر بزرگان دهکده تجربه میکنند را روایت میکند.[۴۴۴] در سالهای ۱۹۴۸ و ۱۹۵۹، دو مستند دربارهٔ کُردهای ایزدی در ارمنستان ساختهشد. این آثار تولید مشترک ارمنی-کُردی بودند، کوچاریان و هجییه جندی برای ساخت مستند کُردهای ارمنستان شوروی با یکدیگر همکاریکردند.[۴۴۵] نخستین فیلمهای کُردی که مورد تحسین منتقدان قرار گرفتند و شهرت یافتند توسط ییلماز گونی ساختهشدند. او در آغاز بازیگری محبوب شد و برندهٔ جوایز در ترکیه بود و به دلیل چهرهٔ خشنش لقب چیرکین کرال (پادشاه زشت) را گرفتهبود. اما در ادامهٔ دوران حرفهای خود، به ساخت فیلمهای اجتماعی-انتقادی و سیاسی رویآورد. فیلمهای گِله (Sürü، ۱۹۷۹)، راه (Yol، ۱۹۸۲) و دیوار (Duvar، ۱۹۸۹) از آثار شناختهشدهٔ او هستند که از میان آنها، فیلم دوم (راه) موفق به دریافت نخل طلای جشنواره کِن (معتبرترین جایزه جهان) در سال ۱۹۸۲ شد.[۴۴۶] یکی دیگر از کارگردانان برجستهٔ کُرد بهمن قبادی است. نخستین فیلم بلند او با نام زمانی برای مستی اسبها در سال ۲۰۰۰ منتشر شد. این فیلم با تحسین گستردهٔ منتقدان روبهرو شد و جوایز متعددی را بهدستآورد. دیگر فیلمهای او نیز به همین سبک و سیاق ساختهشدند و موفقیتهایی کسب کردند.[۴۴۷] این موفقیتها او را به یکی از شناختهشدهترین فیلمسازان معاصر ایران تبدیل کردهاست. اخیراً او فیلم فصل کرگدنها را منتشر کردهاست که با بازی بهروز وثوقی، مونیکا بلوچی و یلماز اردوغان ساختهشده و زندگی پرآشوب یک شاعر کُرد را روایت میکند.[۴۴۸] ورزش ارن دردیوک، فوتبالیست کُرد و مهاجم تیم ملی فوتبال سوئیس محبوبترین ورزش در میان کُردها فوتبال است. از آنجا که کُردها کشوری مستقل ندارند، تیمی نماینده در فیفا یا کنفدراسیون فوتبال آسیا نیز ندارند؛ با اینحال، تیمی نمایندهٔ اقلیم کردستان عراق از سال ۲۰۰۸ در جام جهانی ویوا فعالیت داشتهاست. این تیم در سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ به مقام نایبقهرمانی رسید و سرانجام در سال ۲۰۱۲ قهرمان شد. در سطح ملی نیز باشگاههای کُردی عراق در سالهای اخیر موفقیتهایی به دست آوردهاند و طی پنج سال گذشته چهار بار قهرمان لیگ ستارگان عراق شدهاند. از باشگاههای برجسته میتوان به باشگاه ورزشی اربیل، باشگاه ورزشی دهوک، باشگاه ورزشی سلیمانیه و باشگاه ورزشی زاخو اشارهکرد. در ترکیه، جلال ابراهیم، یک کُرد، از بنیانگذاران باشگاه گالاتاسرای در سال ۱۹۰۵ و همچنین از نخستین بازیکنان آن بود. برجستهترین باشگاه کُردی، باشگاه فوتبال دیاربکرسپور است. در میان جوامع مهاجر کُرد نیز موفقترین باشگاه، باشگاه فوتبال دالکورد و شناختهشدهترین بازیکن، ارن دردیوک است.[۴۴۹] یکی دیگر از ورزشهای برجسته در میان کُردها کشتی است. در کشتی ایرانی، سه سبک وجود دارد که ریشه در مناطق کُردنشین دارند: • ژیروبال (سبکی شبیه به کشتی فرنگی) که در سنندج، کرمانشاه و ایلام رواج دارد.[۴۵۰] • زورانپاتوله، که در سنندج رایج است.[۴۵۰] • زورانماچکه، در سنندج نیز رایج است.[۴۵۰] علاوه بر این، معتبرترین سبک کشتی سنتی ایرانی یعنی «بچوخه» نام خود را از یک پوشش محلی کُردی در خراسان گرفتهاست که این کشتی در همان لباس برگزار میشود.[۴۵۰] مدالآوران کُرد در المپیک تابستانی ۲۰۱۲ شامل نور تاتار در تکواندو،[۴۵۱] کیانوش رستمی در وزنهبرداری و میخائیل آلویان در بوکس بودند.[۴۵۲] معماری پل دجله مروانیان، دیاربکر ارگ اربیل روستاهای سنتی کُردی دارای خانههایی ساده از گل هستند. بیشتر آنها سقفهای صاف چوبی دارند و اگر روستا در دامنه کوه ساخته شده باشد، سقف یک خانه حیاط خانه بالایی است مانند اورامان. به علاوه، خانههایی با سقفهای گنبدیشکل شبیه کندوی زنبور، مانند آنچه در حران دیده میشود، نیز وجود دارند. در طول قرنها شاهکارهای معماری بسیاری توسط کُردها ساخته شده که سبکهای گوناگونی دارند. کُردستان نمونههای فراوانی از معماریهای باستانی ایرانی، رومی، یونانی و سامی را در خود جای دادهاست. مشهورترین آنها شامل بیستون و طاقبستان در کرمانشاه، تخت سلیمان در نزدیکی تکاب، کوه نمرود در نزدیکی آدیامان و دژهای اربیل و دیاربکر هستند. نخستین آثارهای اصیل کُردی که تاکنون باقی ماندهاند، در قرن یازدهم ساخته شدهاند. این آثارها شامل پل دجله مروانیان در دیاربکر، مسجد منوچهر شَدّادی در شهر آنی[۴۵۳] و دژ حصنالاکراد در نزدیکی حمص هستند.[۴۵۴] در سدههای دوازدهم و سیزدهم، ایوبیان بناهای بسیاری را در سراسر خاورمیانه ساختند. آنها تحت تأثیر پیشینیان خود، فاطمیان، و همچنین رقیبانشان، صلیبیان، بودند، در عینحال که شیوههای خاص خود را نیز توسعه دادند.[۴۵۵] علاوه بر این، زنان خاندان ایوبی نقش برجستهای در حمایت و پشتیبانی از ساختوسازهای جدید ایفا کردند.[۴۵۶] از مشهورترین آثار ایوبیان میتوان به قلعه صلاحالدین، مسجد خلیلالرحمن در اورفا[۴۵۷] و بخشهای عمدهای از قلعه حلب اشارهکرد.[۴۵۸] یکی دیگر از آثار مهم میراث معماری کُردی از اواخر قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم، زیارتگاه ایزدی لالش است که با سقفهای مخروطیشکلش شناخته میشود. در دورههای بعدی نیز، حکمرانان کُرد و سلسلهها و امارتهای مرتبط با آنها آثار خود را با ساخت مساجد، قلعهها و پلها به جای گذاشتند. برخی از این آثارهارا تخریب کردهاند یا بهطور جزئی خراب شدهاند تا میراثفرهنگی کُردی را نابود کنند، مانند قلعه سفید امارت بوطان، و از نمونههای شناختهشده میتوان به قلعه حوساپ از قرن هفدهم[۴۵۹] قلعه شیروانه از اوایل قرن هجدهم و پل الوین در خانقین از قرن نوزدهم. مشهورترین آنها کاخ اسحاق پاشا در داغوبایزید است، سازهای که تحت تأثیر شدید سنتهای معماری آناتولی و ایرانی قرار دارد. ساخت این کاخ در سال ۱۶۸۵ آغاز شد و توسط چولاک عبدی پاشا، یکی از بیگهای کُردی امپراتوری عثمانی، رهبری شد، اما ساختمان تا سال ۱۷۸۴ و توسط نوهاش، اسحاق پاشاهم، تکمیل نشد.[۴۶۰][۴۶۱] این کاخ که نزدیک به ۱۰۰ اتاق دارد، از جمله مسجد، سالنهای غذاخوری، زندانها و تزئینات فراوان حکاکیشده، بهعنوان یکیاز برجستهترین آثار معماری دوره عثمانی و آناتولی شهرت دارد. در سالهای اخیر، حکومت اقلیم کردستان عراق مسئول بازسازی چندین سازه تاریخی بودهاست، از جمله قلعه اربیل و مناره مدحفریه.[۴۶۲] ۱۰ مارس روز جهانی لباس کردی لباس کُردی یکی از شاخصههای هویتی مردم کُرد است و زیبایی و اهمیت آن به اندازهای است که به یک ویترین جهانی تبدیل شده و روزی را در تقویم جهانی (۱۰مارس) به خود اختصاص دادهاست.[۴۶۳] ژنتیک پدر و دختر کُرد اهل حلبچه، کردستان عراق یک مطالعه ژنتیکی در سال ۲۰۰۵ سه گروه مختلف از گویشوران زازا و کرمانجی در ترکیه و گویشوران کرمانجی در گرجستان را بررسی کرد. در این مطالعه، توالیهای mtDNA HV1، یازده نشانگر دوآلی کروموزوم Y و ۹ لوکوس Y-STR مورد تحلیل قرار گرفت تا روابط خویشاوندی میان گروههای کُردی بررسیشود. وقتی دادههای mtDNA و کروموزوم Y با گروههای اروپایی، قفقازی، آسیای غربی و آسیای میانه مقایسه شد، مشخص شد که گروههای کُردی بیشترین نزدیکی را به غرب آسیا و بیشترین فاصله را با آسیای میانه دارند. در میان گروههای اروپایی و قفقازی، کُردها از نظر mtDNA به اروپاییها نزدیکتر بودند تا قفقازیها، و برعکس، در مورد کروموزوم Y، کُردها به قفقازیها نزدیکتر بودند. این نشاندهنده تفاوت در ریشههای مادری و پدری گروههای کُردی است. مطالعه همچنین نشانداد که گروههای کُردی در گرجستان هنگام مهاجرت به قفقاز دچار گلوگاه ژنتیکی شدهاند و از نظر نیاکان تحت تأثیر دیگر گروههای قفقازی قرار نگرفتهاند. یکی دیگر از یافتههای این تحقیق اینبود که زازاها به گروههای کُردی نزدیکتر هستند تا به مردمان شمال ایران، جایی که فرض میشود زبان نیاک زازا قبل از گسترش به آناتولی در آنجا صحبت میشدهاست.[۴۶۴] در میان کُردهای گویشور کرمانجی در ترکیه، ۱۱ گروه هاپلوتایپ Y-DNA مختلف شناسایی شدهاست. گروه هاپلوتایپ I-M170 بیشترین پراکندگی را داشت و ۱۶٫۱٪ نمونهها بهآن تعلق داشتند، که پساز آن گروههای J-M172 با ۱۳٬۸٪، R1a1 با ۱۲٬۷٪، K با ۱۲٬۷٪، E با ۱۱٬۵٪ و F با ۱۱٬۵٪ قرار داشتند. همچنین گروههای P1 با ۸٪، P با ۵٬۷٪، R1 با ۴٬۶٪، G با ۲٬۳٪ و C با ۱٬۱٪ نیز در مقادیر کمتر دیدهشدند. تنوع هاپلوتایپهای Y-DNA در میان کُردهای گرجستان بسیار کمتر بود و در مجموع پنج هاپلوتایپ شناسایی شد، که گروههای غالب P1 با ۴۴٪ و J-M172 با ۳۲٪ بودند. کمترین تنوع Y-DNA در میان کردهای ترکمنستان مشاهدهشد، جایی که تنها ۴ گروه هاپلوتایپ وجود داشت، F با ۴۱٪ و R1 با ۲۹٪ در این جمعیت غالب بودند.[۴۶۵][۴۶۴] کُردها از قومهای مورد توجه آریاییگران بودهاند. باور عمومی نزد آریاییگران این بودهاست که چون کُردها مردمانی کوهزی بودهاند، نسبت به خویشاوندان دشتی/شهری خود از اختلاط با نژادهای دیگر دور بودهاند. در دهههای پیش از جنگ جهانی دوم که نظریههای نژاد برتر و آریاییگری خصوصاً از نوع موبورِ اروپای شمالی شیوع داشت، کُردهای مناطق کوهستانی را بر اساس نظریهٔ گهوارهٔ اروپای شمالی آریاییها در زمرهٔ آریاییهای بلند قامت، موبور و چشم آبی (Homo europeus nordicus) طبقهبندی کردند.[۴۶۶] عدهای نیز کُردها را به یک بستر ژنتیکی باستانی خاورمیانه/قفقاز/مدیترانه تعلق دارند و یکیاز اجداد محتمل آنها، هوریان باستان (در ۳هزار سال ق. م) هستند.[۴۶۷][۴۶۸] قرابت ژنتیکی با سایر مردمان کُردها از منظر دنای میتوکندریایی (نسب مادری) به اروپاییان و از منظر دنای کروموزوم Y (نسب پدری) به مردمان قفقازی نزدیک هستند و بهطور کلی، به مردمان آسیای غربی نزدیک و از مردمان آسیای مرکزی دور هستند.[۴۶۹] از لحاظ تنوع ژنتیکی HLA-A,B,C کلاس I لرهای لرستان و یاسوج به کُردها نزدیکترند تا به لرهای لردگان. اما در کل همهٔ آنها با همدیگر و با یهودیان، گرجیان و ارمنیان نیز قرابت ژنتیکی دارند.[۴۷۰] کُردها و آذریان ایران نیز از لحاظ ژنتیکی HLA-A,B,C کلاس II نزدیکی زیادی با همدیگر دارند.[۴۷۱] نگارخانه • نقاشی یک شکارچی نجیب زاده کرد سال۱۸۶۲ • تصویر قدیمی از دو مرد کرد در سال ۱۸۷۳ میلادی • تصویری از پوشش مرد کرد (سمت چپ) در ارومیه سال ۱۸۹۴ میلادی[۴۷۲] • قالی کردی بیجار • • ههوری یا گُلوَنی یکی از نمادهای مردمان کرد • تصویری از پوشش دختر کرد(سمت چپ) در کنار دختر ترکمن (وسط) و ارمنی (راست) سال ۱۸۷۳ میلادی جستارهای وابسته • تاریخ کردها • فرهنگ کردی • زبانهای کردی • زنان کرد • موسیقی کردی یادداشتها 1. مسلمانان کرد را ببینید. 2. علویان کرد را ببینید. 3. مسیحیان کرد را ببینید. 4. دق (خالکوبی) را ببینید. 5. پیشنهاد همسانانگاری میان کُردها و سیرتیانها ابتدا توسط فریدریش کارل آندرئاس مطرح شد. با اینحال، گارنیک آساطریان معتقد است که اگرچه شباهت نامهای قومی میان این دو گروه محتمل است، اما نمیتوان این شباهت را به عنوان نشانهای از اصل و نسب واقعی کُردها از سیرتیانها در نظر گرفت.[۲۰۸] 6. مهدی یعنی یک رهبر مذهبی یا نجاتدهندهای که خودش رو منجی معرفی میکرد، نه همان «امام مهدی» شیعیان 7. هنگ به معنی گردان یا لشگرکیست که معمولاً شامل چند صد تا چند هزار سرباز است 8. «هنگهای کردی حمیدیه» واحدهای نظامی متشکل از کُردها بودند که در دوران حکومت سلطان عبدالحمید دوم ایجاد شدند و به عثمانیها وفادار بودند. هدف از تشکیل این هنگها، کنترل مناطق کُردنشین و سرکوب قیامها و شورشهای محلی بود. پانویس 1. The World Factbook (Online ed.). Langley, Virginia: US سیا. 2015. ISSN 1553-8133. Archived from the original on 6 January 2019. Retrieved 2 August 2015. A rough estimate in this edition gives populations of 14.3 million in Turkey, 8.2 million in Iran, about 5.6 to 7.4 million in Iraq, and less than 2 million in Syria, which adds up to approximately 28–30 million Kurds in Kurdistan or in adjacent regions. The CIA estimates are تا تاریخ اوت ۲۰۱۵ – Turkey: Kurdish 18%, of 81.6 million; Iran: Kurd 10%, of 81.82 million; Iraq: Kurdish 15–20%, of 37.01 million, Syria: Kurds, Armenians, and other 9.7%, of 17.01 million. 2. The Kurdish Population by the Kurdish Institute of Paris, 2017 estimate. The Kurdish population is estimated at 15–20 million in Turkey, 10–12 million in Iran, 8–8.5 million in Iraq, 3–3.6 million in Syria, 1.2–1.5 million in the European diaspora, and 400k–500k in the former USSR—for a total of 36.4 million to 45.6 million globally. 3. ""Wir Kurden ärgern uns über die Bundesregierung" – Politik". Süddeutsche.de. 21 March 2018. Retrieved 18 May 2019. 4. "Geschenk an Erdogan? Kurdisches Kulturfestival verboten". heise.de. 5 September 2018. Retrieved 18 May 2019. 5. The cultural situation of the Kurds, A report by Lord Russell-Johnston, Council of Europe, July 2006. 6. Ismet Chériff Vanly, "The Kurds in the Soviet Union", in: Philip G. Kreyenbroek & S. Sperl (eds.), The Kurds: A Contemporary Overview (London: Routledge, 1992). pg 164: Table based on 1990 estimates: Azerbaijan (180,000), Armenia (50,000), Georgia (40,000), Kazakhstan (30,000), Kyrghizistan (20,000), Uzbekistan (10,000), Tajikistan (3,000), Turkmenistan (50,000), Siberia (35,000), Krasnodar (20,000), Other (12,000), Total 450,000 7. "3 Kurdish women political activists shot dead in Paris". CNN. 11 January 2013. Retrieved 9 June 2014. 8. "NATO Membership for Sweden: Between Turkey and the Kurds" (به انگلیسی). The Washington Institute. Retrieved 2023-08-07. 9. "Will exiled Kurds pay price of Sweden's NATO entry?". The Christian Science Monitor. ISSN 0882-7729. Retrieved 2023-08-07. 10. "NATO bid reignites Sweden's dispute with Turkey over Kurds". POLITICO (به انگلیسی). 2022-05-24. Retrieved 2023-08-07. 11. TT (2017-09-23). "Svenskkurder: Självständighet kan inte vänta". Svenska Dagbladet (به سوئدی). ISSN 1101-2412. Retrieved 2023-08-07. 12. "Diaspora Kurde". Institutkurde.org (به فرانسوی). Retrieved 2 November 2019. 13. "Всероссийская перепись населения 2010 г. Национальный состав населения Российской Федерации". Demoscope.ru. Archived from the original on 21 May 2012. Retrieved 4 July 2012. 14. "The Kurdish Diaspora". Institut Kurde de Paris. Retrieved 9 June 2014. 15. "QS211EW – Ethnic group (detailed)". nomis. Office for National Statistics. Retrieved 3 August 2013. 16. "Ethnic Group – Full Detail_QS201NI" (PDF). Retrieved 4 September 2013. 17. "Scotland's Census 2011 – National Records of Scotland – Ethnic group (detailed)" (PDF). Scotland Census. Archived from the original (PDF) on 21 May 2014. Retrieved 29 September 2013. 18. "Ethnic composition of Kazakhstan 2021". Retrieved 4 July 2022. 19. "Information from the 2011 Armenian National Census" (PDF). Statistics of Armenia (به ارمنی). Retrieved 27 May 2014. 20. "Switzerland". Ethnologue. Retrieved 14 January 2015. 21. "Fakta: Kurdere i Danmark". Jyllandsposten (به دانمارکی). 8 May 2006. Retrieved 24 December 2013. 22. Al-Khatib, Mahmoud A.; Al-Ali, Mohammed N. "Language and Cultural Shift Among the Kurds of Jordan" (PDF). p. 12. Retrieved 10 November 2012. 23. "Austria". Ethnologue. Retrieved 14 January 2015. 24. "Greece". Ethnologue. Retrieved 14 January 2015. 25. "2011–2015 American Community Survey Selected Population Tables". Census Bureau. Archived from the original on 12 February 2020. Retrieved 29 March 2019. 26. "Ethnic Origin (279), Single and Multiple Ethnic Origin Responses (3), Generation Status (4), Age (12) and Sex (3) for the Population in Private Households of Canada, Provinces and Territories, Census Metropolitan Areas and Census Agglomerations, 2016 Census". 25 October 2017. Retrieved 3 February 2018. 27. "Language according to age and sex by region 1990 – 2021". Statistics Finland. Retrieved 27 November 2022. 28. "Population/Census" (PDF). geostat.ge. 29. "Number of resident population by selected nationality" (PDF). United Nations. Archived from the original (PDF) on 10 July 2012. Retrieved 9 July 2012. 30. "Australia – Ancestry". 2022. Retrieved 27 November 2022. 31. "Atlas of the Languages of Iran A working classification". Languages of Iran. Retrieved 25 May 2019. 32. Michiel Leezenberg (1993). "Gorani Influence on Central Kurdish: Substratum or Prestige Borrowing?" (PDF). ILLC – Department of Philosophy, University of Amsterdam: 1. Archived from the original (PDF) on 12 July 2019. Retrieved 29 May 2019. 33. "Kurds in Turkey". 34. "Learn About Kurdish Religion". 35. "Kurds of Iran: The missing piece in the Middle East Puzzle". 36. Bois, Th. ; Minorsky, V. ; Bois, Th. ; Bois, Th. ; MacKenzie, D.N. ; Bois, Th. "Kurds, Kurdistan." Encyclopaedia of Islam. Edited by: P. Bearman , Th. Bianquis , C.E. Bosworth , E. van Donzel and W.P. Heinrichs. Brill, 2009. Brill Online. http://www.brillonline.nl/subscriber/entry?entry=islam_COM-0544 بایگانیشده در ۱۰ اکتبر ۲۰۱۷ توسط Archive-It Excerpt 1:"The Kurds, an Iranian people of the Near East, live at the junction of more or less laicised Turkey" • Michael G. Morony, "Iraq After the Muslim Conquest", Gorgias Press LLC, 2005. pg 265: "Kurds were the only smaller ethnic group native to Iraq. As with the Persians, their presence along the northeastern edge of Iraq was merely an extension of their presence in Western Iran. All of the non-Persian, tribal, pastoral, Iranian groups in the foothills and the mountains of the Zagros range along the eastern fringes of Iraq were called Kurds at that time." 37. G. Asatrian, Prolegomena to the Study of the Kurds, Iran and the Caucasus, Vol.13, pp.1-58, 2009: "The ancient history of the Kurds, as in case of many other Iranian ethnic groups (Baluchis, etc.), can be reconstructed but in a very tentative and abstract form" 38. Michael G. Morony, "Iraq After the Muslim Conquest", Gorgias Press LLC, 2005. pg 265: "Kurds were only small ethnic group native to Iraq. As with the Persians, their presence along the northeastern edge of Iraq was merely an extension of their presence in Western Iran. All of the non-Persian, tribal, pastoral, Iranian groups in the foothills and the mountains of the Zagros range along the eastern fringes of Iraq were called Kurd at that time. 39. E. J. van Donzel, "Islamic desk reference ", BRILL, 1994. ISBN 90-04-09738-4. pg 222: "Kurds/Kurdistan: the Kurds are an Iranian people who live mainly at the junction of more or less laicised Turkey, Shi'i Iran Arab Sunni Iraq and North Syria and the former Soviet Transcaucasia. Several dynasties, such as the Marwanids of Diyarbakir, the Ayyubids, the Shaddadis and possibly the Safawids, as well as prominent personalities, were of Kurdish origin. 40. John Limbert, The Origins and Appearance of the Kurds in Pre-Islamic Iran, Iranian Studies, Vol.1, No.2, Spring 1968, pp.41-51. p.41: "In these last areas, the historic road from Baghdad to Hamadan and beyond divides the Kurds from their Iranian cousins, the Lurs." 41. RUSSELL, JR 1990 «Pre-Christian Armenian Religion*, dans Aufstieg und Nieder- gang der Romischen Welt, II, 18.4, p. 2679-2692, Berlin-New York, 1990. , pg 2691: "A study of the pre-Islamic religion of the Kurds, an Iranian people who inhabited southern parts of Armenia from ancient times to present, has yet to be written" 42. Discoveries from Kurdish Looms by Robert D. Biggs, Mary and Leigh Block Gallery, Northwestern University, 1983, p.9 "Ethnically the Kurds are an Iranian people" 43. "Kurds". Wikipedia (به انگلیسی). 2023-12-23. 44. کرد و پراکندگی او در گسترهٔ ایرانزمین، ح. بهتویی، تهران، ۱۳۷۷. • ایلها و طایفههای عشایری کرد ایران. علی میرنیا. تهران: نسل دانش، ۱۳۶۸. • آیت محمدی. سیری در تاریخ سیاسی کرد و کردهای قم. قم: پرسمان، ۱۳۸۲ • کردها نوادگان مادها. و. مینورسکی. نشر ژیار، ۱۳۸۲ • سیسیل جی ادموندز. کردها، ترکها، عربها، ترجمهٔ ابراهیم یونسی، ص ۱۳. • بنیانهای تاریخی کردان بایگانیشده در ۱۳ ژانویه ۲۰۰۷ توسط Wayback Machine • واسیلی نیکیتین. کرد و کردستان، ترجمهٔ محمد قاضی. نشر درایت، ۱۳۶۳، صص ۴۲–۵۱، 45. «معرفی بخش «کردشناسی» دائرةالمعارف بزرگ اسلامی». www.cgie.org.ir. دریافتشده در ۲۰۲۲-۱۲-۳۱. 46. "مردمشناسی". پرتال استانداری کرمانشاه (به انگلیسی). Archived from the original on 3 October 2022. Retrieved 2022-06-27. 47. http://akharinkhabar.ir/book/3740725 48. ساجدی، امیر، امجدیان، فرامرز: تأثیر فدرالیسم کردستان عراق بر هنجارهای سیاسی و قومیتیِ کردهای ایران. نشریهٔ دانشنامه، بهار ۱۳۹۰، دورهی…؟ شمارهٔ ۸۰ (علوم سیاسی). صص ۵۷–۸۰. 49. * کرد و پراکندگی او در گسترهٔ ایرانزمین. ح. بهتویی. تهران، ۱۳۷۷. • ایلها و طایفههای عشایری کرد ایران، علی میرنیا، تهران: نسل دانش، ۱۳۶۸ از مناطق زیر نام میبرد: در استانهای آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، کردستان، ایلام، همدان، خوزستان، گیلان، مازندران، قزوین، تهران، اصفهان، فارس، خراسان شمالی، خراسان رضوی، کرمان، کرمانشاه، سیستان و بلوچستان، یزد 50. «KURDISH TRIBES». دانشنامهٔ ایرانیکا. ۱۶ ژوئن ۲۰۰۴. دریافتشده در ۳۰ ژوئن ۲۰۱۵. 51. ایران، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد ۱۰، تهران، ۱۳۸۰ 52. آیت محمدی. سیری در تاریخ سیاسی کرد و کردهای قم. قم: پرسمان، واسیلی نیکیتین. کرد و کردستان، ترجمهٔ محمد قاضی. نشر درایت، ۱۳۶۳، صص ۴۲–۵۱. 53. "The Kurdish population". Institutkurde.org (به فرانسوی). Retrieved 2020-06-14. 54. "The Time of the Kurds". on.cfr.org (به انگلیسی). Retrieved 2020-06-14. 55. "Kurdish". Ethnologue. 56. محمد معین. فرهنگ فارسی (متوسط) (ششجلدی). تهران: امیرکبیر، ۱۳۶۲ 57. احسان یارشاطر: «زبانها و لهجههای ایرانی». مقدمهٔ لغتنامهی دهخدا. تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۳۷ 58. جامعهشناسی و مردمشناسی. دکتر حشمت الله طبیبی. تهران: دانشگاه تهران، آذر ۱۳۷۱ 59. Mackey, Sandra (2002). The Reckoning: Iraq and the Legacy of Saddam. W.W. Norton and Co. p. 350. ISBN 978-0-393-05141-4. As much as 25% of Turkey is Kurdish This would raise the population estimate by about 5 million.[dubious – discuss] 60. Bureau of Near Eastern Affairs (9 March 2012). "Background Note: Syria". State.gov. Washington, DC: US State Department. Retrieved 2 August 2015. The CIA World Factbook reports all non-Arabs make up 9.7% of the Syrian population, but does not break out the Kurdish figure separately. However, this State Dept. source provides a figure of 9%. تا تاریخ اوت ۲۰۱۵, the current document at this state.gov URL no longer provides such ethnic group data. 61. Hassanpour, Amir (7 November 1995). "A Stateless Nation's Quest for Sovereignty in the Sky". Concordia University. Archived from the original on 20 August 2007. Retrieved 3 August 2015. Paper presented at the Freie Universitat Berlin. For the figure, cites: McDowall, David (1992). "The Kurds: A Nation Denied". London: Minority Rights Group. 62. "The Kurds of Caucasia and Central Asia have been cut off for a considerable period of time and their development in Russia and then in the Soviet Union has been somewhat different. In this light the Soviet Kurds may be considered to be an ethnic group in their own right." The Red Book of the Peoples of the Russian Empire "Kurds". Institute of Estonia (EKI). Retrieved 22 June 2012. 63. Ismet Chériff Vanly, "The Kurds in the Soviet Union", in: Philip G. Kreyenbroek & S. Sperl (eds.), The Kurds: A Contemporary Overview (London: Routledge, 1992), p. 164: Table based on 1990 estimates: Azerbaijan (180,000), Armenia (50,000), Georgia (40,000), Kazakhstan (30,000), Kyrgyzstan (20,000), Uzbekistan (10,000), Tajikistan (3,000), Turkmenistan (50,000), Siberia (35,000), Krasnodar (20,000), Other (12,000) (total 410,000). 64. «Learn About Kurdish Religion | The Kurdish Project» (به انگلیسی). The Kurdish Project. دریافتشده در ۲۰۱۸-۰۱-۰۵. 65. Foundation، Encyclopaedia Iranica. «Welcome to Encyclopaedia Iranica». iranicaonline.org (به انگلیسی). دریافتشده در ۲۰۲۲-۰۱-۲۰. 66. احمدی، کامیل. مطالبات قومی در ایران بر مدار عدالت و توسعه، نشریه علمی مطالعات پژوهشی در علوم انسانی و علوم اجتماعی. شماره ۶۳، تابستان ۱۴۰۰، ص ۱۰۹ - ۱۰۷. 67. آیت محمدی، سیری در تاریخ سیاسی کرد،انتشارات پرسمان،1382 68. J.، Barkey, Henri (۱۹۹۸). Turkey's Kurdish question. Lanham, Md.: Rowman & Littlefield Publishers. شابک ۹۷۸۰۵۸۵۱۷۷۷۳۱. 69. "Sufi Mystic Orders | KURDISTANICA.com". www.kurdistanica.com (به انگلیسی). Retrieved 2018-01-05. 70. مقالهٔ مسیحیت در کردستان در دانشنامهٔ کردستانیکا 71. «مقالهٔ یهودیت در کردستان، نوشتهٔ دکتر م. ایزدی». بایگانیشده از اصلی در ۵ فوریه ۲۰۱۳. دریافتشده در ۱۲ فوریه ۲۰۱۳. 72. Sarigil, Zeki; Fazlioglu, Omer (2014). "Exploring the roots and dynamics of Kurdish ethno-nationalism in Turkey" (PDF). Nations and Nationalism. Bilkent University. 20 (3): 447. doi:10.1111/nana.12058. hdl:11693/26432. Archived from the original (PDF) on 18 December 2022. Retrieved 20 February 2021. 73. van Bruinessen, Martin (2000). "The Qadiriyya and the lineages of Qadiri shaykhs in Kurdistan". Journal of the History of Sufism. 1–2. CiteSeerX 10.1.1.545.8465. 74. McDowall, David (1992). The Kurds: A Nation Denied. Minority Rights Group. p. 57. ISBN 978-1-873194-30-0. 75. Turgut, Lokman. Ancient rites and old religions in Kurdistan. OCLC 879288867. 76. Foltz, Richard (1 June 2017). "The "Original" Kurdish Religion? Kurdish Nationalism and the False Conflation of the Yezidi and Zoroastrian Traditions". Journal of Persianate Studies. 10 (1): 87–106. doi:10.1163/18747167-12341309. ISSN 1874-7094. 77. Khanna, Omarkhali (2011). The status and role of the Yezidi legends and myths: to the question of comparative analysis of Yezidism, Yārisān (Ahl-e Haqq) and Zoroastrianism: a common substratum?. OCLC 999248462. 78. Kreyenbroek, Philip G. (1995). Yezidism—its Background, Observances, and Textual Tradition (به انگلیسی). E. Mellen Press. ISBN 978-0-7734-9004-8. 79. Allison, Christine (25 January 2017). "The Yazidis". Oxford Research Encyclopedia of Religion. Oxford: Oxford University Press. doi:10.1093/acrefore/9780199340378.013.254. ISBN 978-0-19-934037-8. Archived from the original on 11 March 2019. Retrieved 15 May 2021. 80. Birgül, Açıkyıldız (2010). The Yezidis: the History of a Community, Culture and Religion. London: I.B. Tauris. ISBN 978-0-85772-061-0. OCLC 772844849. 81. Maisel, Sebastian (24 December 2016). Yezidis in Syria: Identity Building among a Double Minority (به انگلیسی). Lexington Books. ISBN 978-0-7391-7775-4. 82. Rowe, Paul S. (20 September 2018). Routledge Handbook of Minorities in the Middle East (به انگلیسی). Routledge. ISBN 978-1-317-23378-7. 83. Bozarslan, Hamit; Gunes, Cengiz; Yadirgi, Veli (22 April 2021). The Cambridge History of the Kurds (به انگلیسی). Cambridge University Press. ISBN 978-1-108-58301-5. 84. Omarkhali, Khanna (January 2009). "The status and role of the Yezidi legends and myths. To the question of comparative analysis of Yezidism, Yārisān (Ahl-e Haqq) and Zoroastrianism: a common substratum?". Folia Orientalia. ISSN 0015-5675. OCLC 999248462. 85. Turgut, Lokman (2013). Ancient rites and old religions in Kurdistan (به انگلیسی). OCLC 879288867. 86. "About Yarsan, a religious minority in Iran and Yarsani asylum seekers – Yarsanmedia". Retrieved 22 June 2021. 87. Henry Corbin. The Man of Light in Iranian Sufism. Omega Publications, New York. 1994. شابک ۰−۹۳۰۸۷۲−۴۸−۷. 88. Hinnel, J (1997), The Penguin Dictionary of Religion, Penguin Books UK 89. "Hopes for Zoroastrianism revival in Kurdistan as first temple opens its doors". Rudaw. 21 September 2016. Retrieved 8 October 2016. 90. Sykes, M. (1908). "The Kurdish Tribes of the Ottoman Empire". The Journal of the Royal Anthropological Institute of Great Britain and Ireland. 38: 451–486. doi:10.2307/2843309. JSTOR 2843309. 91. Hervas, L. Saggio. (1787). 'Pratico delle lingue: con prolegomeni, e una raccolta di orazioni dominicali in piu di trecento lingue e dialetti...'. Cesena: Per Gregorio Biasini, pp. 156–157. 92. A Muslim Leader Converted to Christianity in Iraqi Kurdistan 93. "The Kurds". Urbana. Archived from the original on 28 September 2007. Retrieved 9 March 2016. 94. "Christianity grows in Syrian town once besieged by Islamic State". Reuters. 16 April 2019. 95. Alexei Lidov, 1991, The mural paintings of Akhtala, p. 14, Nauka Publishers, Central Dept. of Oriental Literature, University of Michigan, شابک ۵−۰۲−۰۱۷۵۶۹−۲, شابک ۹۷۸−۵−۰۲−۰۱۷۵۶۹−۳, It is clear from the account of these Armenian historians that Ivane's great-grandfather broke away from the Kurdish tribe of Babir 96. Vladimir Minorsky, 1953, Studies in Caucasian History, p. 102, CUP Archive, شابک ۰−۵۲۱−۰۵۷۳۵−۳, شابک ۹۷۸−۰−۵۲۱−۰۵۷۳۵−۶, According to a tradition which has every reason to be true, their ancestors were Mesopotamian Kurds of the tribe (xel) Babirakan. 97. Richard Barrie Dobson, 2000, Encyclopedia of the Middle Ages: A-J, p. 107, Editions du Cerf, University of Michigan, شابک ۰−۲۲۷−۶۷۹۳۱−۸, شابک ۹۷۸−۰−۲۲۷−۶۷۹۳۱−۹, under the Christianized Kurdish dynasty of Zak'arids they tried to re-establish nazarar system... 98. Driver, G. R. "The Name Kurd and Its Philological Connexions": 401. 99. G. Asatrian, Prolegomena to the Study of the Kurds, Iran and the Caucasus, Vol.13, pp. 1–58, 2009: "Evidently, the most reasonable explanation of this ethnonym must be sought for in its possible connections with the Cyrtii (Cyrtaei) of the Classical authors." 100. Hakan Ozoglu, Kurdish notables and the Ottoman State, 2004, SUNY Press, 186 pp. , شابک ۰−۷۹۱۴−۵۹۹۳−۴ (See p. 23) 101. G. S. Reynolds, "A Reflection on Two Qurʾānic Words (Iblīs and Jūdī), with Attention to the Theories of A. Mingana", Journal of the American Oriental Society, Vol. 124, No. 4 (October –December , 2004), pp. 675–689. (see pp. 683, 684 & 687) 102. Ilya Gershevitch, William Bayne Fisher, The Cambridge History of Iran: The Median and Achamenian Periods, 964 pp. , Cambridge University Press, 1985, شابک ۹۷۸−۰−۵۲۱−۲۰۰۹۱−۲, (see footnote of p. 257) 103. Revue des études arméniennes, vol. 21, 1988–1989, p. 281, By Société des études armeniennes, Fundação Calouste Gulbenkian, Published by Imprimerie nationale, P. Geuthner, 1989. 104. Mark Marciak Sophene, Gordyene, and Adiabene: Three Regna Minora of Northern Mesopotamia Between East and West, 2017. [۱] pp. 220-221 105. Victoria Arekelova, Garnik S. Asatryan Prolegomena To The Study Of The Kurds, Iran and The Caucasus, 2009 [۲] pp. 82 106. هادی محمودی (۱۹ بهمن ۱۳۹۶). «هُورامیها و ریشههای مردمانش». پایگاه تحلیلی خبری پاوه پرس. بایگانیشده از اصلی در ۲۱ فوریه ۲۰۱۸. دریافتشده در ۷ مارس ۲۰۱۸. 107. هادی محمودی (۱۸ بهمن ۱۳۹۶). «هورامیها و ریشههای مردمانش». پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه. بایگانیشده از اصلی در ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۹. دریافتشده در ۷ مارس ۲۰۱۸. 108. «هورامیها و ریشههای مردمانش». پایگاه خبری هزار ماسوله. ۱۹ بهمن ۱۳۹۶. 109. «هُورامیها و ریشههای مردمانش». پایگاه خبری نوریاو. ۱۸ بهمن ۱۳۹۶. 110. مشایخی (فرهاد)، رضا (۱۳۹۲). کوروش نامه؛ گزنفون. شرکت انتشارات علمی و فرهنگی. 111. All regions of this country are fertile except the part towards the north, which is mountainous and rugged and cold, the abode of the mountaineers called Cadusii, Amardi, Tapyri, Cyrtii and other such peoples, who are migrants and predatory. strabo (11.13.3) 112. عبدلی، علی (۱۳۸۰). «نگاهی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی به قوم تالش». فصلنامه مطالعات ملی (۸): ۱۱۵. 113. هادی محمودی (۱۹ بهمن ۱۳۹۶). «هُورامیها و ریشههای مردمانش». پایگاه خبری تحلیلی پاوه پرس. بایگانیشده از اصلی در ۲۱ فوریه ۲۰۱۸. دریافتشده در ۷ مارس ۲۰۱۸. 114. بدلیسی، شرف الدین (۱۳۴۳). شرفنامه یا تاریخ مفصّل کُردستان؛. تهران: محمد عباسی افست. 115. Mouawad, R.J. (1992). "The Kurds and Their Christian Neighbors: The Case of the Orthodox Syriacs". Parole de l'Orient. XVII: 127–141. 116. Eller, Jack David (1999). Kurdish History and Kurdish Identity. p. 153. ISBN 978-0-472-08538-5. 117. «Exploring Kurdish Origins - Prof. Mehrdad R. Izady». KURDISTANICA (به انگلیسی). ۲۰۱۸-۱۰-۰۹. دریافتشده در ۲۰۲۲-۰۹-۰۲. 118. شهید ح. خطلک. سکاها به داردیها. تاریخ ناگفته قوم زایی پشتون با مختصرهای قومیتی در مورد همه ملیتها و قومیتهای منطقه ای. ص 45. 119. Antonio Arnaiz-Villena, Jose Palacio-Grüber,Ester Muñiz,Cristina CamposJavier Alonso-Rubio,Eduardo Gomez-Casado, Shadallah Fareq Salih, Manuel Martin-Villa, and Rawand Al-Qadi (2017). "Genetic HLA Study of Kurds in Iraq, Iran and Tbilisi (Caucasus, Georgia): Relatedness and Medical Implications" (به انگلیسی). 120. Arnaiz-Villena A. , Karin M. , Bendikuze N. , Gomez-Casado E. , Moscoso J. , Silvera C.et al. HLA alleles and haplotypes in the Turkish population: relatedness to Kurds, Armenians and other Mediterraneans. Tissue Antigens (2001). 57, 308–317. 121. Arnaiz-Villena A. , Gomez-Casado E. & Martinez-Laso J. Population genetic relationships between Mediterranean populations determined by HLA allele distribution and a historic perspective. Tissue Antigens (2002). 60, 111–121. 122. Nasidze I. , Quinque D. , Ozturk M. , Bendukidze N. & Stoneking M. MtDNA and Y-chromosome variation in Kurdish groups. Ann. Hum. Genet. (2005). 69, 401–412. 123. Grugni V. , Battaglia V. , Hooshiar K.B. , Parolo S. , Al Zahery N. , Achilli A.et al. Ancient migratory events in the Middle East: new clues from the Y-chromosome variation of modern Iranians. PLoS. One. (2012). 7. 124. — Austine Waddell, Austine Waddell.The Phoenician Origin of the Britons, Scots & Anglo- Saxons.p.14. 125. "Mitanni | ancient empire, Mesopotamia, Asia". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2021-08-31. 126. لوی، هیلدگارد، (1964). یادداشتهایی دربارهٔ سازمان سیاسی آسیای صغیر در زمان متون قدیم آشوری. اورینتالیا، ج. 33، ص 181-198. 127. اسپین، اورلاندو او. نیکولف، جیمز بی (2007). فرهنگ مقدماتی الهیات و معارف دینی. ص. 1309. شابک ۹۷۸-۰-۸۱۴۶-۵۸۵۶-۷. 128. G. Asatrian, Prolegomena to the Study of the Kurds, Iran and the Caucasus, Vol.13, pp. 1–58, 2009: "Generally, the etymons and primary meanings of tribal names or ethnonyms, as well as place names, are often irrecoverable; Kurd is also an obscurity" 129. Driver, G. R. (15 March 2011). "The Name Kurd and its Philological Connexions". Journal of the Royal Asiatic Society (به انگلیسی). 55 (3): 393–403. doi:10.1017/S0035869X00067605. ISSN 1474-0591. 130. Ferdinand Hennerbichler (2010). Die Herkunft der Kurden: interdisziplinäre Studie. p. 106. 131. G. S. Reynolds, A Reflection on Two Qurʾānic Words (Iblīs and Jūdī), with Attention to the Theories of A. Mingana, Journal of the American Oriental Society, Vol. 124, No. 4 (October –December , 2004), pp. 675–689. (see p.683, 684 & 687) 132. G. Asatrian, Prolegomena to the Study of the Kurds, Iran and the Caucasus, Vol.13, pp. 1–58, 2009: "Evidently, the most reasonable explanation of this ethnonym must be sought for in its possible connections with the Cyrtii (Cyrtaei) of the Classical authors." 133. قرشی، امانالله. ایراننامک: نگرشی نو به تاریخ و نام ایران، تهران: هرمس، چاپ سوم: ۱۳۸۹؛ ص ۲۵۴. 134. N. Maxoudian, Early Armenia as an Empire: The Career of Tigranes III, 95–55 BC, Journal of The Royal Central Asian Society, Vol. 39, Issue 2, April 1952 , pp. 156–163. 135. A.D. Lee, The Role of Hostages in Roman Diplomacy with Sasanian Persia, Historia: Zeitschrift für Alte Geschichte, Vol. 40, No. 3 (1991), pp. 366–374 (see p.371) 136. J. den Boeft, Philological and historical commentary on Ammianus Marcellinus XXIII, 299 pp. , Bouma Publishers, 1998. (see p.44) 137. J. F. Matthews, Political life and culture in late Roman society, 304 pp. , 1985 138. George Henry Townsend, A manual of dates: a dictionary of reference to the most important events in the history of mankind to be found in authentic records, 1116 pp. , Warne, 1867. (see p.556) 139. F. Stark, Rome on the Euphrates: the story of a frontier, 481 pp. , 1966. (see p.342) 140. «The Middle East: A Reader, Kurds are the Guti». 141. «Encyclopedia of the peaple in africa and the middle east». 142. G. Asatrian, Prolegomena to the Study of the Kurds, Iran and the Caucasus, Vol.13, pp.1-58, 2009. Excerpt 1: ""Generally, the etymons and primary meanings of tribal names or ethnonyms, as well as place names, are often irrecoverable; Kurd is also an obscurity" " Excerpt 2: "It is clear that kurt in all the contexts has a distinct social sense, “nomad, tent-dweller”. It could equally be an attribute for any Iranian ethnic group having similar characteristics. To look for a particular ethnic sense here would be a futile exercise." pg 24: "The Pahlavi materials clearly show that kurd in pre-Islamic Iran was a social label, still a long way off from becoming an ethnonym or a term denoting a distinct group of people."[۳] 143. قرشی، امانالله. ایراننامک: نگرشی نو به تاریخ و نام ایران، تهران: هرمس، چاپ سوم: ۱۳۸۹؛ ص ۹–۲۳۸. 144. (2) MacKenzie, D. N. : The Origins of Kurdish, in: Transactions of the Philological Society, 1961, 69 145. MacKenize, ibid 146. Minorsky, V. : Kurds, Anthropology, Sociology and Ethnography; in: The Encyclopaedia of Islam, vol. V, Leiden 1927,1150 147. https://cheshmandaz.org/2016/11/29/ریشه-یابی-کُردها-و-زبان-آنها/ 148. َJavadi, Abbas, Ibid 149. Javadi, Abbas, Ibid 150. پاوهپرس: هورامیها و ریشههای مردماناش، نوشتۀ هادی محمودی، نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۶؛ بایگانیشده در ۲۱ فوریه ۲۰۱۸ توسط Wayback Machine بازدید در ۱۰ شهریور ۱۳۹۷. 151. Limbert, J. (1968). "The Origins and Appearance of the Kurds in Pre-Islamic Iran". Iranian Studies. 1 (2): 41–51. doi:10.1080/00210866808701350. 152. محمد بن جریر طبری، ابوالقاسم حالت تاریخ طبری، ابوالقاسم حالت، ج۱۱، ص۴۹۷۷ 153. N. Maxoudian, Early Armenia as an Empire: The Career of Tigranes III, 95–55 BC, Journal of The Royal Central Asian Society, Vol. 39, Issue 2, April 1952، pp. 156–163. 154. J. F. Matthews, Political life and culture in late Roman society, 304 pp. ، 1985 155. F. Stark, Rome on the Euphrates: the story of a frontier, 481 pp. ، 1966. (see p.342) 156. http://www.encyclopedia.com/topic/Kurds.aspx#4 157. Rawlinson, George, The Seven Great Monarchies Of The Ancient Eastern World, Vol 7, 1871. (copy at Project Gutenberg) 158. Orbis Latinus, University of Columbia. 159. «Kurds. The Columbia Encyclopedia, Sixth Edition. 2001-07». بایگانیشده از اصلی در ۱۸ اکتبر ۲۰۰۶. دریافتشده در ۲۴ آوریل ۲۰۱۷. 160. Revue des études arméniennes, vol.21, 1988-1989, p.281, By Société des études armeniennes, Fundação Calouste Gulbenkian, Published by Imprimerie nationale, P. Geuthner, 1989. 161. M.Th. Houtsma, E.J. Brill's first encyclopaedia of Islam, 1913-1936, ISBN 90-04-08265-4, see p.1133 162. M. Chahin, Before the Greeks, p. 109, James Clarke & Co., 1996 بایگانیشده در ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۸ توسط Wayback Machine, ISBN 0-7188-2950-6 163. ایرج افشار سیستانی، تاریخ تمدن اقوام آریایی،انتشارات نگارستان، چاپ اول، زمستان1387 164. لسترنج، سرزمینهای خلافت شرقی، ص208 165. Richard Frye,"The Golden age of Persia", Phoneix Press, 1975. Second Impression December 2003. pp 111: "Tribes always have been a feature of Persian history, but the sources are extremly scant in reference to them since they did not 'make' history. The general designation 'Kurd' is found in many Arabic sources, as well as in Pahlavi book on the deeds of Ardashir the first Sassanian ruler, for all nomads no matter whether they were linguistically connected to the Kurds of today or not. The population of Luristan, for example, was considered to be Kurdish, as were tribes in Kuhistan and Baluchis in Kirman" 166. G. Asatrian, Prolegomena to the Study of the Kurds, Iran and the Caucasus, Vol.13, pp.1-58, 2009. It seems, the social aspect of the term Kurd was prevalent even in the times of Sharaf Khan (16th century), who used the yefe-ye akrd (“race of Kurds”) to imply ethnic groups of different kinds but with similar lifestyles and social and economic setups. The Kurds, according to him, “are of four kinds (qism), and their language(s) and habits are different from each other: first, the Kurmn; second, the Lur; third, the Kalhor; [and] fourth, the Grn” (Scheref 1862: 13). One thing, however, is certain: the process of the evolution of this social term into an ethnonym took, no doubt, a long time-span (see Graph 1), going through different peripeteia of semantic crystallisation and choice of the relevant denotatum or referent [۴] 167. Martin van Bruinessen. "The ethnic identity of the Kurds", in: Ethnic groups in the Republic of Turkey, compiled and edited by Peter Alford Andrews with Rüdiger Benninghaus [=Beihefte zum Tübinger Atlas des Vorderen Orients, Reihe B, Nr.60]. Wiesbaden: Dr. Ludwich Reichert, 1989, pp. 613-21. The ruler of the autonomous Kurdish emirate of Bitlis, Sharaf al-Din Khan, composed a history of the Kurds, Sharafnama (1005/1596), in which he compiled detailed information on Kurdish dynasties of the past and all tribes of his day. He included Sunnis and Yezidis as well as Alevi Kurds, and the speakers of Zaza as well as of Kurmanji dialects, and even such groups that would not be considered as Kurds today, such as the Lor and Bahtiyari in Iran. Both authors paid little attention to the lower strata of society; where they spoke of Kurds they seemed to mean the ruling families and their tribal followers only. Not all tribesmen, it should be stressed, were pastoral nomads or transhumants. There were also sedentary tribesmen, who were free cultivators or had become townsmen. [۵] 168. V. Minorsky, "The Guran" , BSOAS, University of London, Vol. 11, No. 1 (1943 pp 75-103 This enumeration gives a clear idea of the main groups of the Iranian mountaineers, but only the Kurmanj, and possibly the Kalhur, come under the heading Kurd, whereas the Lur and the Guran stand apart, both for linguistic and ethnological reasons. 169. تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهم الصلاه و السلام نویسنده:حمزه اصفهانی، حمزه بن حسن. ناشر: منشورات دار مکتبه الحیاه. متن: «کانت الفرس تسمی الدیلم الاکراد طبرستان کما کانت تسمی العرب اکراد سورستان» 170. Wladimir Iwanov:"The term Kurd in the middle ages was applied to all nomads of Iranian origin".(Wladimir Ivanon, "The Gabrdi dialect spoken by the Zoroastrians of Persia", Published by G. Bardim 1940. pg 42( 171. David Mackenzie: "If we take a leap forward to the Arab conquest we find that the name Kurd has taken a new meaning becoming practically synonmous with 'nomad', if nothing more pejorative" D.N. Mackenzie, "The Origin of Kurdish", Transactions of Philological Society, 1961, pp 68-86 172. Martin van Bruinessen, "The ethnic identity of the Kurds", in: Ethnic groups in the Republic of Turkey, compiled and edited by Peter Alford Andrews with Rüdiger Benninghaus [=Beihefte zum Tübinger Atlas des Vorderen Orients, Reihe B, Nr.60]. Wiesbaden: Dr. Ludwich Reichert, 1989, pp. 613-21. excerpt: "The ethnic label "Kurd" is first encountered in Arabic sources from the first centuries of the Islamic era; it seemed to refer to a specific variety of pastoral nomadism, and possibly to a set of political units, rather than to a linguistic group: once or twice, "Arabic Kurds" are mentioned. By the 10th century, the term appears to denote nomadic and/or transhumant groups speaking an Iranian language and mainly inhabiting the mountainous areas to the South of Lake Van and Lake Urmia, with some offshoots in the Caucasus...If there was a Kurdish speaking subjected peasantry at that time, the term was not yet used to include them." 173. V. Minorsky, Encyclopedia of Islam: "We thus find that about the period of the Arab conquest a single ethnic term Kurd (plur. Akrād) was beginning to be applied to an amalgamation of Iranian or iranicised tribes. , "Kurds" in Encyclopaedia of Islam". Edited by: P. Bearman , Th. Bianquis , C.E. Bosworth , E. van Donzel and W.P. Heinrichs. Brill, 2007. Brill Online. accessed 2007. 174. Richard Frye,"The Golden age of Persia", Phoneix Press, 1975. Second Impression December 2003. pp 111: "Tribes always have been a feature of Persian history, but the sources are extremly scant in reference to them since they did not 'make' history. The general designation 'Kurd' is found in many Arabic sources, as well as in Pahlavi book on the deeds of Ardashir the first Sassanian ruler, for all nomads no matter whether they were linguistically connected to the Kurds of today or not. The population of Luristan, for example, was considered to be Kurdish, as were tribes in Kuhistan and Baluchis in Kirman" 175. C. G. CERETI, "KĀR-NĀMAG Ī ARDAŠĪR Ī PĀBAGĀN" in Encycloapedia Iranica Kurds (a term that in pre-Islamic times designated the various nomadic lineages, rather than a specific ethnicity). 176. واژهنامهٔ طبری، صادق کیا، ص ۱۶۶ 177. G. Asatrian, Prolegomena to the Study of the Kurds, Iran and the Caucasus, Vol.13, pp.1-58, 2009. It seems, the social aspect of the term Kurd was prevalent even in the times of Sharaf Khan (16th century), who used the yefe-ye akrd (“race of Kurds”) to imply ethnic groups of different kinds but with similar lifestyles and social and economic setups. The Kurds, according to him, “are of four kinds (qism), and their language(s) and habits are different from each other: first, the Kurmn; second, the Lur; third, the Kalhor; [and] fourth, the Grn” (Scheref 1862: 13). One thing, however, is certain: the process of the evolution of this social term into an ethnonym took, no doubt, a long time-span (see Graph 1), going through different peripeteia of semantic crystallisation and choice of the relevant denotatum or referent [۶] 178. منشأ کرد_نوشته فردیناند هنر بیشلر 179. چایلد، ویر گوردون (۱۳۸۷). آریاییها. ترجمهٔ محمدتقی فرامرزی. تهران: انتشارات نگاه. شابک ۹۶۴-۳۵۱-۳۴۸-۳ 180. Omran Yahya Feili; Arlene R. Fromchuck (1986). Michael Curtis (ed.). The Middle East Reader. Transaction Books. p. 123. ISBN 978-1-4128-3779-8. تاریخ ایران، سِر پرسی سایکس، ۱۳۵۶ 181. Jamie Stokes, ed. (2009). "Kurds". Encyclopedia of the Peoples of Africa and the Middle East. Facts on File. p. 380. کتاب تاریخ ایران دکتر خنجی 182. illiam Linn Westermann (1944). Peoples of the Near East Without a National Future. Council on Foreign Relations. p. 8. 183. جغرافیای استرابون. سرزمینهای تحت کنترل هخامنشیان 184. All regions of this country are fertile except the part towards the north, which is mountainous and rugged and cold, the abode of the mountaineers called Cadusii, Amardi, Tapyri, Cyrtii and other such peoples, who are migrants and predatory. strabo (11.13.3) 185. عبدلی، علی (۱۳۸۰). «نگاهی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی به قوم تالش». فصلنامه مطالعات ملی (۸): ۱۱۵. 186. فقه اللغه ایرانی_ای. ام. ارانسکی 187. الکُرد فی المصادر القدیمیه_جرار درایور 188. ادریسیان، غلامعلی (۱۳۸۰)، کردستان در هزارههای ماقبل تاریخ، تهران: انتشارات امیرکبیر 189. Rawlinson, George, The Seven Great Monarchies Of The Ancient Eastern World, Vol 7, 1871. (copy at Project Gutenberg) 190. قاموسالاعلام ترکی. ج. ۵. استانبول. ١٨٩۶. ص. ۳۸۴۰. 191. قاموسالاعلام ترکی. ج. ۵. استانبول. ١٨٩۶. ص. ۳۸۴۲. 192. فرهنگ فارسی عمید. ج. ۳. 193. فرهنگنامه فارسی، واژگان و اعلام. ج. ۳. ص. ۲۱۶۷. 194. لغتنامه دهخدا. ج. ۲. 195. فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی-فارسی. ج. ۱. ص. ۷۱۰. 196. فرهنگ جدید عربی-فارسی ترجمه منجدالطلاب. ج. ۱. ص. ۴۷۴. 197. فرهنگ جدید عربی-فارسی آذرتاش و آذرنوش. ص. ۵۸۹. 198. هادی محمودی (۱۸ بهمن ۱۳۹۶). «هُورامیها و ریشههای مردمانش». پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه. بایگانیشده از اصلی در ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۹. دریافتشده در ۷ مارس ۲۰۱۸. 199. «هورامیها و ریشههای مردمانش». پایگاه خبری هزار ماسوله. ۱۸ بهمن ۱۳۹۶. 200. «هورامیها و ریشههای مردمانش». پایگاه خبری نوریاو. ۱۸ بهمن ۱۳۹۶. 201. مردوخ کردستانی، آیت الله محمد (۱۳۵۳). تاریخ کرد و کردستان جلد اول. تهران: کتابخانه ملی تحت شماره 1593. صص. ۱۲۳. 202. "Ludwig Paul, "Kurdish Language" in Encyclopaedia Iranica" http://www.iranicaonline.org/articles/kurdish-language-i 203. "Ludwig Paul, "Kurdish Language" in Encyclopaedia Iranica" http://www.iranicaonline.org/articles/kurdish-language-i Any attempt to study or describe the history of the Kurdish (Kd.) language(s) faces the problem that, from Old and Middle Iranian times, no predecessors of the Kurdish language are yet known; the extant Kurdish texts may be traced back to no earlier than the 16th century CE 204. "Kar-daKI-ka 21st ce. B.C.E. Karda Land of Valiant Mountain People Central Zagros East Terminological Analysis". Retrieved 6 September 2025. 205. Driver, G. R. (1923). "The Name Kurd and its Philological Connexions". Journal of the Royal Asiatic Society. 55 (3): 393–403. doi:10.1017/S0035869X00067605. S2CID 162528712. 206. Bois, Minorsky & MacKenzie 2012, p. 447, Column 2. 207. Bois, Minorsky & MacKenzie 2012, pp. 447-448. 208. Asatrian 2009, pp. 26–27. 209. Asatrian 2009, p. 25: "Its [the ethnonym Kurd's] possible connection to Xenephon's καρδόυχοι must be considered now as obsolete [...]. This view was thoroughly discussed and rejected by Th. Nöldeke just on the threshold of the 20th century [...]. And though some two decades later G. R. Driver [...] had attempted to revive the Kurd/καρδόυχοι (Arm. Kordu-kʻ) correlation, nonetheless, it was not accepted within iranological academic circles for phonetic and historical reasons". 210. Marciak, Michał (2017). Sophene, Gordyene, and Adiabene: Three Regna Minora of Northern Mesopotamia Between East and West. Leiden: Brill. pp. 220–221. ISBN 978-90-04-35072-4. It is frequently stated that Gordyene was 'an apparently Kurdish or proto-Kurdish state,' and that its population were ancestors of the modern Kurds. However, this identification, which is apparently based on the similarity of the names of the two peoples, the Καρδοῦχοι and the Kurds (as well as on a very partial overlap of the inhabited territories), is rejected by many scholars on linguistic grounds. 211. Frye, Richard Nelson. "Iran v. Peoples of Iran (1) A General Survey". Encyclopædia Iranica. Retrieved 4 March 2016. 212. Ofra Bengio (15 November 2014). Kurdish Awakening: Nation Building in a Fragmented Homeland. University of Texas Press. p. 87. ISBN 978-0-292-75813-1. 213. Öpengin, Ergin (22 April 2021). "The History of Kurdish and the Development of Literary Kurmanji". In Bozarslan, Hamit; Gunes, Cengiz; Yadirgi, Veli (eds.). The Cambridge History of the Kurds. Cambridge University Press. pp. 607–610. doi:10.1017/9781108623711.025. ISBN 978-1-108-62371-1. Retrieved 25 March 2025. 214. Martin van Bruinessen, "The ethnic identity of the Kurds," in: Ethnic groups in the Republic of Turkey, compiled and edited by Peter Alford Andrews with Rüdiger Benninghaus [=Beihefte zum Tübinger Atlas des Vorderen Orients, Reihe B, Nr.60]. Wiesbaden: Dr. Ludwich Reichert, 1989, pp. 613–21. excerpt: "The ethnic label "Kurd" is first encountered in Arabic sources from the first centuries of the Islamic era; it seemed to refer to a specific variety of pastoral nomadism, and possibly to a set of political units, rather than to a linguistic group: once or twice, "Arabic Kurds" are mentioned. By the 10th century, the term appears to denote nomadic and/or transhumant groups speaking an Iranian language and mainly inhabiting the mountainous areas to the South of Lake Van and Lake Urmia, with some offshoots in the Caucasus. … If there was a Kurdish-speaking subjected peasantry at that time, the term was not yet used to include them.""The Ethnic Identity of the Kurds in Turkey" (PDF). Archived from the original (PDF) on 15 October 2015. Retrieved 23 June 2015. 215. A. Safrastian, Kurds and Kurdistan, The Harvill Press, 1948, p. 16 and p. 31 216. John A. Shoup III (17 October 2011). Ethnic Groups of Africa and the Middle East: An Encyclopedia. ABC-CLIO. p. 159. ISBN 978-1-59884-363-7. 217. McDowall, David (14 May 2004). A Modern History of the Kurds (Third ed.). I.B. Tauris. pp. 8–9, 373, 375. ISBN 978-1-85043-416-0. 218. Kârnâmag î Ardashîr î Babagân. Trans. D. D. P. Sanjana. 1896 219. "The Seven Great Monarchies, by George Rawlinson, The Seventh Monarchy, Part A". Retrieved 2 March 2014 – via Project Gutenberg. 220. Fisher, W. B. (1968). The Cambridge History of Iran, Volume 3, Issue 2. Cambridge University Press. p. 761. ISBN 978-0-521-24693-4. 221. Weiss, Harvey (1986). The Origins of Cities in Dry-Farming Syria and Mesopotamia in the 3rd Millennium B.C. Guilford, Connecticut: Four Quarters Publishing. p. 76. ISBN 978-0-931500-08-4. 222. Fisher, G. (2016). "Writing the History of the 'Persian Arabs': The Pre-Islamic Perspective on the "Nasrids" of al-Hirah". Iranian Studies. 49: 247–290. doi:10.1080/00210862.2015.1129763. S2CID 163337124. 223. Walker, J. T. (2006). The Legend of Mar Qardagh: Narrative and Christian Heroism in Late Antique Iraq. Berkeley: University of California Press, pp. 26, 52. 224. Mouawad, R.J. (1992). "The Kurds and Their Christian Neighbors: The Case of the Orthodox Syriacs". Parole de l'Orient. XVII: 127–141. 225. James, Boris. (2006). Uses and Values of the Term Kurd in Arabic Medieval Literary Sources. Seminar at the American University of Beirut, pp. 6–7. 226. James, Boris (2019). "Constructing the Realm of the Kurds (al-Mamlaka al-Akradiyya): Kurdish In-betweenness and Mamluk Ethnic Engineering (1130-1340 CE)". In Tamari, Steve (ed.). Grounded Identities: Territory and Belonging in the Medieval and Early Modern Middle East and Mediterranean. Brill. p. 20. ISBN 9789004385337. 227. al-Tabari. The Conquest of Iraq, Southwestern Persia, and Egypt. Trans. G. H. A. Juynboll. Albany: State University of New York Press, 1989, p. 121. 228. T. Bois. (1966). The Kurds. Beirut: Khayat Book & Publishing Company S.A.L. , p. 87. 229. K. A. Brook. (2009). The Jews of Khazaria. Maryland: Rowman and Littlefield Publishers Inc. , p. 184. 230. Canard (1986), p. 126 231. Kennedy (2004), pp. 266, 269. 232. K. M. Ahmed. (2012). The beginnings of ancient Kurdistan (c. 2500–1500 BC): a historical and cultural synthesis. Leiden University, pp. 502–503. 233. Bosworth 1996, p. 151. 234. Peacock 2000. 235. Kennedy 2016, p. 215. 236. Vacca 2017, p. 7. 237. کسروی، احمد. شهریاران گمنام. 238. «اشنویه». دائرةالمعارف اسلامی. بایگانیشده از اصلی در ۲۵ نوامبر ۲۰۱۰. 239. دکتر حسن جاف. «روادیان فرمان روایان آذربایجان». 240. Baumer، Christoph (۲۰۲۱). History of the Caucasus: Volume 1: At the Crossroads of Empires. Bloomsbury Publishing, 2021. 241. ابن کثیر در کتاب البدایه و النهایه ج۱۶، ص۴۳۷. (قرن هشتم قمری) 242. ابن عساکر در کتاب تاریخ دمشق ج۶، ص۲۶۴. (قرن ششم قمری) 243. ابن اثیر در کتاب الکامل فی التاریخ ج۸، ص۶۱۲. (قرن هفتم قمری) 244. ابن منظور در کتاب مختصر تاریخ دمشق ج۴، ص۸. 245. ابن خلکان در کتاب وفیات الاعیان (قرن هفتم قمری) 246. العصامی در کتاب سمط النجوم العوالی ج۴، ص۸. (قرن نهم قمری) 247. شرفخان بدلیسی در کتاب شرفنامه (قرن دهم قمری) 248. مهین فهیمی. «روادیان». مدرسه فقاهت.pedisi, cilt: 35, sayfa: 36 249. The Encyclopaedia of Islam: MAH-MID 250. دکتر حسن جاف. «روادیان فرمان روایان آذربایجان». 251. یعقوبی ،۲۵۳۵، تاریخ یعقوبی، ج۲، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، صص۳۶۱ _۳۶۲. 252. کیمبریج ،۱۳۷۲، تاریخ ایران از فروپاشی دولت ساسانیان تا آمدن سلجوقیان، ج۴، ترجمه حسن انوشه، نشر امیرکبیر، تهران، ص۱۹۷. 253. "RAWWADIDS – Encyclopaedia Iranica". Encyclopædia Iranica (به انگلیسی). 2017-06-12. Retrieved 2018-02-27. 254. C.E. Bosworth, The new Islamic dynasties, 389 pages, Columbia University Press, 1996, ISBN 978-0-231-10714-3 (p.150) 255. W.B. Fisher et al. , The Cambridge History of Iran, 778 pp. , Cambridge University Press, 1968, ISBN 978-0-521-06936-6 (p.32) 256. Hugh Kennedy, The Prophet and the Age of the Caliphates The Kurdish dynasties which emerged in the second half of tenth century...Rawadids and Shadadids in Azarbayjan 257. C.E. Bosworth, The new Islamic dynasties, 389 pages, Columbia University Press, 1996, شابک ۹۷۸۰۲۳۱۱۰۷۱۴۳ (p.150) 258. W.B. Fisher et al. , The Cambridge History of Iran, 778 pp. , Cambridge University Press, 1968, شابک ۹۷۸۰۵۲۱۰۶۹۳۶۶ (p.32) 259. Bosworth, C.E. "Rawwādids". Encyclopaedia of Islam (2nd ed.). p. 469. The Rawwadids (the form "Rawad" later becomes common in the sources) were originally of Azdi Arab stock, but gradually became assimilated to their environment in Adharbaydjan (and especially, the area around Tabriz) and became Kurdicised... 260. Bosworth 1996, p. 89. 261. Aḥmad 1985, p. 97–98. 262. Mazaheri & Gholami 2008. 263. F. Robinson. (1996). The Cambridge Illustrated History of the Islamic World. Cambridge: Cambridge University Press, p. 44. 264. Riley-Smith 2008, p. 64. 265. Humphreys 1977, p. 29. 266. Laine 2015, p. 133. 267. Lewis 2002, p. 166. 268. Butler, Herbert (2012). Sir Thomas Herbert, Bart: Travels in Africa, Persia, and Asia the Great: Some Years Travels Into Africa and Asia the Great, Especially Describing the Famous Empires of Persia and Hindustan, as Also Divers Other Kingdoms in the Oriental Indies, 1627–30, the 1677 Version. Medieval & Renaissance Texts & Studies. ACMRS (Arizona Center for Medieval and Renaissance Studies). p. 403. ISBN 978-0-86698-475-1. 269. American Society of Genealogists. 1997. p. 244. 270. (Amoretti و Matthee 2009): "Of Kurdish ancestry, the Ṣafavids started as a Sunnī mystical order (...)" (Matthee 2005، ص. 18): "The Safavids, as Iranians of Kurdish ancestry and of nontribal background, did not fit this pattern, although the stat they set up with the aid of Turkmen tribal forces of Eastern Anatolia closely resembled this division in its makeup. Yet, the Turk versus Tajik division was not impregnable." (Matthee 2008): "As Persians of Kurdish ancestry and of a non-tribal background, the Safavids did not fit this pattern, though the state they set up with the assistance of Turkmen tribal forces of eastern Anatolia closely resembled this division in its makeup." (Savory 2008، ص. 8): "This official version contains textual changes designed to obscure the Kurdish origins of the Safavid family and to vindicate their claim to descent from the Imams." (Hamid 2006، صص. 456–474): "The Safavids originated as a hereditary lineage of Sufi shaikhs centered on Ardabil, Shafeʿite in school and probably Kurdish in origin." (Amanat 2017، ص. 40) "The Safavi house originally was among the landowning nobility of Kurdish origin, with affinity to the Ahl-e Haqq in Kurdistan (chart 1). In the twelfth century, the family settled in northeastern Azarbaijan, where Safi al-Din Ardabili (d. 1334), the patriarch of the Safavid house and Ismail's ancestor dating back six generations, was a revered Sufi leader." (Tapper 1997، ص. 39): "The Safavid Shahs who ruled Iran between 1501 and 1722 descended from Sheikh Safi ad-Din of Ardabil (1252–1334). Sheikh Safi and his immediate successors were renowned as holy ascetics Sufis. Their own origins were obscure; probably of Kurdish or Iranian extraction, they later claimed descent from the Prophet." (Manz 2021، ص. 169): "The Safavid dynasty was of Iranian – probably Kurdish – extraction and had its beginnings as a Sufi order located at Ardabil near the eastern border of Azerbaijan, in a region favorable for both agriculture and pastoralism." 271. F. Daftary, "Intellectual Traditions in Islam", I.B. Tauris, 2001. pg 147: "But the origins of the family of Shaykh Safi al-Din go back not to Hijaz but to Kurdistan Province, from where, seven generations before him, Firuz Shah Zarin-kulah had migrated to Adharbayjan" 272. Barry D. Wood, The Tarikh-i Jahanara in the Chester Beatty Library: an illustrated manuscript of the "Anonymous Histories of Shah Isma'il", Islamic Gallery Project, Asian Department Victoria & Albert Museum London, Routledge, Volume 37, Number 1 / March 2004, Pp: 89 – 107. 273. A People Without a Country: The Kurds and Kurdistan By Gérard Chaliand, Abdul Rahman Ghassemlou, and Marco Pallis, p. 205. 274. Blow 2009, p. 66. 275. Aslanian 2011, p. 1. 276. Bournoutian 2002, p. 208. 277. Mikaberidze 2015, pp. 291, 536. 278. Floor & Herzig 2012, p. 479. 279. "The cultural situation of the Kurds, A report by Lord Russell-Johnston, Council of Europe, July 2006. Retrieved 11 January 2015. 280. "Fifteenth periodic report of States parties due in 1998: Islamic Republic of Iran". Unhchr.ch. Retrieved 2 December 2011. 281. Matthee. 282. A fourth pretender was Karim Khan, son of Aymak of the Zand, a section of Lak tribe Sir Percy Molesworth Sykes (1930). A History of Persia. Macmillan and Company, limited. p. 277. 283. J. R. Perry (2011) "Karim Khan Zand". Retrieved 7 July 2013. 284. 'Abd al-Hamid I, M. Cavid Baysun, The Encyclopaedia of Islam, Vol. I, ed. H.A.R. Gibb, J.H. Kramers, E. Levi-Provençal and J. Schacht, (Brill, 1986), 62. 285. Dionisius A. Agius, In the Wake of the Dhow: The Arabian Gulf and Oman, (Ithaca Press, 2010), 15. 286. P. Oberling (2004) "Kurdish Tribes". Encyclopædia Iranica. Retrieved 7 July 2013. 287. Ozoglu, Hakan. Kurdish Notables and the Ottoman State: Evolving Identities, Competing Loyalties, and Shifting Boundaries. February 2004. شابک ۹۷۸−۰−۷۹۱۴−۵۹۹۳−۵. Pg 95. 288. Ozoglu, Hakan. Kurdish Notables and the Ottoman State: Evolving Identities, Competing Loyalties, and Shifting Boundaries. February 2004. شابک ۹۷۸−۰−۷۹۱۴−۵۹۹۳−۵. Pg 75. 289. Laçiner, Bal; Bal, Ihsan (2004). "The Ideological and Historical Roots of Kurdist Movements in Turkey: Ethnicity Demography, Politics". Nationalism and Ethnic Politics. 10 (3): 473–504. doi:10.1080/13537110490518282. S2CID 144607707. Archived from the original on 11 October 2007. Retrieved 19 October 2007. 290. Natali, Denise (2004). "Ottoman Kurds and emergent Kurdish nationalism". Critique: Critical Middle Eastern Studies. 13 (3): 383–387. doi:10.1080/1066992042000300701. S2CID 220375529. Retrieved 19 October 2007. 291. Fisk, R. The Great War for Civilisation: The Conquest of the Middle East, p.322. Vintage. شابک ۹۷۸−۱−۴۰۰۰−۷۵۱۷−۱ 292. Dominik J. Schaller, Jürgen Zimmerer, Late Ottoman genocides: the dissolution of the Ottoman Empire and Young Turkish population and extermination policies—introduction, Journal of Genocide Research, Vol.10, No.1, p.8, March 2008. 293. C. Dahlman, "The Political Geography of Kurdistan," Eurasian Geography and Economics, Vol. 43, No. 4, 2002, p. 279. 294. Jwaideh, Wadie (2006). The Kurdish National Movement: Its Origins and Development. Contemporary Issues in the Middle East (reprint ed.). Syracuse, New York: Syracuse University Press. p. 267. ISBN 978-0-8156-3093-7. Kurdish officers from the Iraqi army [...] were said to have approached Soviet army authorities soon after their arrival in Iran in 1941 and offered to form a Kurdish volunteer force to fight alongside the Red Army. This offer was declined. 295. Abdullah Öcalan, Prison Writings: The Roots of Civilisation, 2007, Pluto Press, pp. 243–277. 296. Kennedy, J. Michael (17 April 2012). "Kurds Remain on the Sideline of Syria's Uprising". The New York Times. Archived from the original on 3 January 2022. Retrieved 24 July 2013. 297. Minahan, James (2002). Encyclopedia of the stateless nations. 2. D – K (1. publ. ed.). Westport, Conn.: Greenwood Press. p. 1056. ISBN 978-0-313-32110-8. The fourth-largest ethnic group in the Middle East, the Kurds make up the world's most numerous ethnic group that has, with the exception of northern Iraq, no legal form of self-government. 298. Dan Landis, Rosita D. Albert (2012). Handbook of Ethnic Conflict: International Perspectives. New York: Springer. p. 243. ISBN 978-1-4614-0447-7. Many scholars and organizations refer to the Kurds as being one of the largest ethnic groups without a nation-state (Council of Europe, 2006; MacDonald, 1993; McKeirnan, 1999). 299. Aziz, Mahir (2010). The Kurds of Iraq: Ethnonationalism and National Identity in Iraqi Kurdistan. London: Tauris Academic Studies. p. 4. ISBN 978-1-84885-546-5. The Kurds appear to be the largest ethnic group in the world without a state of their own. 300. Davis, Ben (2002). Let's Go 2003: Turkey. Macmillan. p. 24. ISBN 978-0-312-30597-0. The 1999 capture and conviction of Kurdish guerilla leader Abdullah Ocalan brought increasing international attention to the Kurds, the largest ethnic group in the world without its own nation. 301. Karolides, Nicholas J. (2006). Literature Suppressed on Political Grounds (Rev. ed.). New York: Infobase Pub. p. 8. ISBN 978-0-8160-7151-7. They are a recognizable ethnic community, the 'world's largest ethnic group without a state of their own.' 302. Bruinessen, Martin (2000). Kurdish Ethno-Nationalism Versus Nation-Building States: Collected Articles. Istanbul: Isis Press. p. 43. ISBN 978-975-428-177-4. OCLC 46851965. 303. Radu, Michael (2003). Dangerous Neighborhood: Contemporary Issues in Turkey's Foreign Relations. New Brunswick, N.J: Transaction Publishers. p. 17. ISBN 978-0-7658-0166-1. OCLC 50269670. 304. Elling, Rasmus Christian (2013). Minorities in Iran: Nationalism and Ethnicity after Khomeini. New York: Palgrave Macmillan. p. 312. ISBN 978-0-230-11584-2. OCLC 714725127. 305. Crane, Keith; Lal, Rollie; Martini, Jeffrey (2008). Iran's Political, Demographic, and Economic Vulnerabilities. Santa Monica: RAND Corporation. p. 53. ISBN 978-0-8330-4527-0. OCLC 259715774. 306. فردوسی، ابوالقاسم (۱۳۹۶). شاهنامه فردوسی. تهران: گویا. 307. ابوعلی بلعمی. تاریخنامه طبری. ج. اول. سروش. ص. ۱۰۳. 308. McLachlan, Keith (15 December 1989). "Boundaries i. With the Ottoman Empire". Encyclopædia Iranica. New York: Columbia University. Retrieved 16 August 2013. 309. Schofield, Richard N. (15 December 1989). "Boundaries v. With Turkey". Encyclopædia Iranica. New York: Columbia University. Retrieved 17 August 2013. 310. Kreyenbroek, Philip G. (20 July 2005). "Kurdish Written Literature". Encyclopædia Iranica. New York: Columbia University. Retrieved 17 August 2013. 311. Kreyenbroek, Philip G.; Sperl, Stefan (1992). The Kurds: A Contemporary Overview. London; New York: Routledge. pp. 17–19. ISBN 978-0-415-07265-6. OCLC 24247652. 312. Abrahamian, Ervand (1982). Iran Between Two Revolutions. Princeton, New Jersey: Princeton University Press. p. 12. ISBN 978-0-691-05342-4. OCLC 7975938. 313. kreyenbroek, Philip G.; Sperl, Stefan (1992). The Kurds: A Contemporary Overview. London; New York: Routledge. pp. 138–141. ISBN 978-0-415-07265-6. OCLC 24247652. 314. Banuazizi, Ali (1986). The State, Religion, and Ethnic Politics: Afghanistan, Iran, and Pakistan. Syracuse, N.Y.: Syracuse University Press. pp. 186–187. ISBN 978-0-8156-2385-4. OCLC 13762196. 315. Ashraf, Ahmad (15 December 2006). "Iranian Identity iv. 19th–20th Centuries". Encyclopædia Iranica. New York: Columbia University. Retrieved 17 August 2013. 316. Abrahamian, Ervand (1982). Iran Between Two Revolutions. Princeton, New Jersey: Princeton University Press. p. 32. ISBN 978-0-691-05342-4. OCLC 7975938. 317. Entessar, Nader (2010). Kurdish Politics in the Middle East. Lanham: Lexington Books. p. 17. ISBN 978-0-7391-4039-0. OCLC 430736528. 318. Allen, William Edward David; Muratoff, Paul (1953). Caucasian battlefields: A History of the Wars on the Turco-Caucasian border, 1828–1921. Cambridge: Cambridge University Press. p. 296. OCLC 1102813. 319. Bayat, Kaveh (2003). "Chapter 12: Riza Shah and the Tribes". In Cronin, Stephanie (ed.). The Making of Modern Iran: State and Society Under Riza Shah 1921–1941. BIPS Persian Studies Series. London; New York: Routledge Taylor & Francis Group. pp. 224–230. ISBN 978-0-203-42314-1. OCLC 54059369. 320. Parvin, Nassereddin (15 December 2006). "Iran-e Kabir". Encyclopædia Iranica. New York: Columbia University. Retrieved 17 August 2013. 321. Zabih, Sepehr (15 December 1992). Communism ii.. in Encyclopædia Iranica. New York: Columbia University 322. Romano, David (2006). The Kurdish Nationalist Movement: Opportunity, Mobilization and Identity. Cambridge Middle East studies, 22. Cambridge, UK; New York: Cambridge University Press. p. 227. ISBN 978-0-521-85041-4. OCLC 61425259. 323. Chelkowski, Peter J.; Pranger, Robert J. (1988). Ideology and Power in the Middle East: Studies in Honor of George Lenczowski. Durham: Duke University Press. p. 399. ISBN 978-0-8223-0781-5. OCLC 16923212. 324. Abrahamian, Ervand (1982). Iran Between Two Revolutions. Princeton, N.J.: Princeton University Press. pp. 217–218. ISBN 978-0-691-05342-4. OCLC 7975938. 325. Chubin, Shahram; Zabih, Sepehr (1974). The Foreign Relations of Iran: A Developing State in a Zone of Great-Power Conflict. Berkeley: University of California Press. pp. 39–41, 178. ISBN 978-0-520-02683-4. OCLC 1219525. 326. Abrahamian, Ervand (1982). Iran Between Two Revolutions. Princeton, New Jersey: Princeton University Press. p. 453. ISBN 978-0-691-05342-4. OCLC 7975938. 327. Yodfat, Aryeh (1984). The Soviet Union and Revolutionary Iran. New York: St. Martin's Press. ISBN 978-0-312-74910-1. OCLC 9282694. 328. Katzman, Kenneth (2009). Iraq: Post-Saddam Governance and Security. New York: Nova Science Publishers. p. 32. ISBN 978-1-61470-116-3. OCLC 756496931. 329. Habeeb, William Mark; Frankel, Rafael D.; Al-Oraibi, Mina (2012). The Middle East in Turmoil: Conflict, Revolution, and Change. Santa Barbara: Greenwood Publishing Group. p. 46. ISBN 978-0-313-33914-1. OCLC 753913763. 330. Howard, Roger (2004). Iran in Crisis?: The Future of the Revolutionary Regime and the US Response. London; New York: Zed Books. pp. 185–186. ISBN 978-1-84277-474-8. OCLC 54966573. 331. G.S. Harris, Ethnic Conflict and the Kurds in the Annals of the American Academy of Political and Social Science, pp. 118–120, 1977 332. Introduction. Genocide in Iraq: The Anfal Campaign Against the Kurds (Human Rights Watch Report, 1993). 333. G.S. Harris, Ethnic Conflict and the Kurds in the Annals of the American Academy of Political and Social Science, p.121, 1977 334. M. Farouk-Sluglett, P. Sluglett, J. Stork, Not Quite Armageddon: Impact of the War on Iraq, MERIP Reports, July–September 1984, p.24 335. "The Prosecution Witness and Documentary Evidence Phases of the Anfal Trial" (PDF). International Center for Transitional Justice. Archived from the original (PDF) on 25 July 2008. According to the Chief Prosecutor, Iraqi forces repeatedly used chemical weapons, killed up to 182,000 civilians, forcibly displaced hundreds of thousands more, and almost completely destroyed local infrastructure. 336. Security Council Resolution 688, 5 April 1991. 337. Johnathan C. Randal, After such knowledge, what forgiveness?: my encounters with Kurdistan, Westview Press, 368 pp. , 1998. (see pp. 107–108) 338. [۷] بایگانیشده در ۷ آوریل ۲۰۱۴ توسط Wayback Machine 339. "Kurds Rejoice, But Fighting Continues in North". Fox News. 9 April 2003. Archived from the original on 28 May 2013. 340. "Coalition makes key advances in northern Iraq – April 10, 2003". CNN. 10 April 2003. Retrieved 2 December 2011. 341. Daniel McElroy. "Grateful Iraqis Surrender to Kurds". The Scotsman. Archived from the original on 13 December 2007. Retrieved 2 December 2011. 342. Full Text of Iraqi Constitution, The Washington Post, October 2005. 343. Doğan Çolak (2012). "Türkiye'de Diller ve Etnik Gruplar" [Languages and Ethnic Groups in Turkey]. Dergipark (به ترکی استانبولی). Dil Araştırmaları. Archived from the original on 29 August 2024. Retrieved 6 April 2025. 344. Bahtiyar Mermertaş (2015). "Osmanlı'dan Cumhuriyet'e Türkiye'de Ulus İnşası, Nüfus Sayımları ve Etnik Coğrafya" [Nation Building, Censuses and Ethnic Geography in Turkey from the Ottoman Empire to the Republic]. Dergipark (به ترکی استانبولی). Mimar Sinan Fine Arts University Sosyal Bilimler Dergisi. Archived from the original on 6 April 2025. Retrieved 6 April 2025. 345. "Thousands of Kurds celebrate New Kurdish Year Newroz in southeastern Turkey". Ekurd.net. 21 March 2008. Retrieved 2 December 2011. 346. "Ethnologue census of languages in Asian portion of Turkey". Ethnologue.com. Archived from the original on 18 October 2011. Retrieved 2 December 2011. 347. "Turkey – Population". Countrystudies.us. 31 December 1994. Retrieved 2 December 2011. 348. "Population of Turkey's Kurdish southeast over 17 million". Rudaw. 8 February 2024. Archived from the original on 7 December 2024. Retrieved 4 April 2025. 349. Scalbert-Yücel, Clémence; Ray, Marie Le (31 December 2006). "Knowledge, ideology and power. Deconstructing Kurdish Studies". European Journal of Turkish Studies. Social Sciences on Contemporary Turkey (به انگلیسی) (5). doi:10.4000/ejts.777. hdl:10036/37913. ISSN 1773-0546. 350. H. Hannum, Autonomy, Sovereignty, and Self-determination, 534 pp. , University of Pennsylvania Press, 1996, شابک ۰−۸۱۲۲−۱۵۷۲−۹, شابک ۹۷۸−۰−۸۱۲۲−۱۵۷۲−۴ (see page 186). 351. Reşat Kasaba, The Cambridge History of Turkey, 600 pp. , Cambridge University Press, 2008, شابک ۰−۵۲۱−۶۲۰۹۶−۱, شابک ۹۷۸−۰−۵۲۱−۶۲۰۹۶−۳ (see page 340) 352. Reşat Kasaba, The Cambridge History of Turkey, 600 pp. , Cambridge University Press, 2008, شابک ۰−۵۲۱−۶۲۰۹۶−۱, شابک ۹۷۸−۰−۵۲۱−۶۲۰۹۶−۳ (see page 348) 353. Baser, Bahar (2015). Diasporas and Homeland Conflicts: A Comparative Perspective. Ashgate Publishing. p. 63. ISBN 978-1-4724-2562-1. 354. Toumani, Meline. Minority Rules, The New York Times, 17 February 2008 355. Aslan, Senem (2014). Nation Building in Turkey and Morocco. Cambridge University Press. p. 134. ISBN 978-1-107-05460-8. 356. "Kurdophobia". rightsagenda.org. Human Right Agenda Assosication. Retrieved 28 April 2016. 357. "The List established and maintained by the 1267/1989 Committee". United Nations Security Council Committee 1267. United Nations. 14 October 2015. Archived from the original on 2 January 2016. Retrieved 10 November 2015. 358. St.Galler Tagblatt AG. "tagblatt.ch – Schlagzeilen". Archived from the original on 29 September 2007. Retrieved 25 June 2015. 359. "Rus Aydın: PKK Terör Örgütü Çıkmaza Girdi". Retrieved 17 July 2015. 360. List of designated terrorist organizations 361. Union européenne. "EUR-Lex – L:2008:188:TOC – EN – EUR-Lex". eur-lex.europa.eu (به انگلیسی). 362. Radu, Michael. (2001). "The Rise and Fall of the PKK". Orbis. 45 (1): 47–64. doi:10.1016/S0030-4387(00)00057-0. 363. Duzgun, Meral (10 June 2013). "Turkey: a history of sexual violence". The Guardian (به انگلیسی). ISSN 0261-3077. Retrieved 25 February 2023. 364. Cumming-Bruce, Nick (10 March 2017). "U.N. Accuses Turkey of Killing Hundreds of Kurds". The New York Times (به انگلیسی). ISSN 0362-4331. Archived from the original on 18 November 2022. 365. "Still critical: Prospects in 2005 for Internally Displaced Kurds in Turkey" (PDF). Human Rights Watch. 17 (2(D)): 5–7. March 2005. The local gendarmerie (soldiers who police rural areas) required villages to show their loyalty by forming platoons of "provisional village guards," armed, paid, and supervised by the local gendarmerie post. Villagers were faced with a frightening dilemma. They could become village guards and risk being attacked by the PKK or refuse and be forcibly evacuated from their communities. Evacuations were unlawful and violent. Security forces would surround a village using helicopters, armored vehicles, troops, and village guards, and burn stored produce, agricultural equipment, crops, orchards, forests, and livestock. They set fire to houses, often giving the inhabitants no opportunity to retrieve their possessions. During the course of such operations, security forces frequently abused and humiliated villagers, stole their property and cash, and ill-treated or tortured them before herding them onto the roads and away from their former homes. The operations were marked by scores of "disappearances" and extrajudicial executions. By the mid-1990s, more than 3,000 villages had been virtually wiped from the map, and, according to official figures, 378,335 Kurdish villagers had been displaced and left homeless. 366. "EUROPEAN COURT OF HUMAN RIGHTS: Turkey Ranks First in Violations in between 1959–2011". Bianet. Retrieved 29 December 2015. 367. Annual report (PDF) (Report). 2014. Retrieved 29 December 2015. 368. The European Court of Human Rights: Case of Benzer and others v. Turkey (PDF) (Report). 24 March 2014. p. 57. Retrieved 29 December 2015. 369. The prohibition of torture (PDF) (Report). 2003. pp. 11, 13. Retrieved 29 December 2015. 370. Human Rights Watch. Human Rights Watch. 2002. p. 7. 371. Abdulla, Jamal Jalal (7 February 2012). The Kurds: A Nation on the Way to Statehood. AuthorHouse. p. 36. ISBN 978-1-4678-7972-9. Retrieved 29 December 2015. 372. "Police arrest and assistance of a lawyer" (PDF). 2015. p. 1. 373. "Justice Comes from European Court for a Kurdish Journalist". Kurdish Human Rights Project. Retrieved 29 December 2015. 374. Michael M. Gunter, The Kurds and the future of Turkey, 194 pp. , Palgrave Macmillan, 1997. (p.66) 375. Michael M. Gunter, The Kurds and the future of Turkey, 194 pp. , Palgrave Macmillan, 1997. (pp. 15, 66) 376. Bulent Gokay, The Kurdish Question in Turkey: Historical Roots, Domestic Concerns and International Law, in Minorities, Peoples and Self-Determination, Ed. by Nazila Ghanea and Alexandra Xanthaki, 352 pp. , Martinus Nijhoff/Brill Publishers, 2005. (p. 332) 377. "Election results 2009". Secim.haberler.com. Retrieved 2 March 2014. 378. J. C. Randal, After Such Knowledge, What Forgiveness?, 356 pp. , Westview Press, 1999, شابک ۰−۸۱۳۳−۳۵۸۰−۹, p.258 379. J. C. Randal, After Such Knowledge, What Forgiveness?, 356 pp. , Westview Press, 1999, شابک ۰−۸۱۳۳−۳۵۸۰−۹, p.259 380. Syria: End persecution of human rights defenders and human rights activists بایگانیشده در ۱۳ اکتبر ۲۰۰۷ توسط Wayback Machine. 381. "Syria: The Silenced Kurds". Human Rights Watch. Retrieved 2 December 2011. 382. Essential Background: Overview of human rights issues in Syria. Human Rights Watch, 31 December 2004. بایگانیشده در ۱۰ نوامبر ۲۰۰۸ توسط Wayback Machine 383. Washington, D.C. (2 September 2005). "Syria's Kurds Struggle for Rights". Voice of America. Archived from the original on 14 September 2008. Retrieved 2 December 2011. 384. Vinsinfo. "The Media Line". The Media Line. Archived from the original on 30 September 2011. Retrieved 2 December 2011. 385. "Syria to tackle Kurd citizenship problem – Just In (Australian Broadcasting Corporation)". Australian Broadcasting Corporation. 1 April 2011. Archived from the original on 30 July 2012. Retrieved 2 December 2011. 386. "Syria: Address Grievances Underlying Kurdish Unrest". Human Rights Watch. 18 March 2004. Retrieved 2 December 2011. 387. Serhildana 12ê Adarê ya Kurdistana Suriyê[usurped!]. 388. "Displaced Kurds from Afrin need help, activist says". The Jerusalem Post. 26 March 2018. 389. "IS families escape Syria camp as Turkey battles Kurds" (به انگلیسی). Agence France-Presse. 13 October 2019. Retrieved 14 October 2019. 390. "Syrian Kurds fear 'ethnic cleansing' after US troop pullout announcement". Fox News. 7 October 2019. Retrieved 14 October 2019. 391. Kurds and Kurdistan: A General Background, p.22 392. "MP: Failed asylum seekers must go back – Dewsbury Reporter". Dewsburyreporter.co.uk. Retrieved 2 December 2011. 393. "'I will not be muzzled' – Malik". Dewsburyreporter.co.uk. Archived from the original on 2 January 2010. Retrieved 2 December 2011. 394. "UK Polling Report Election Guide: Dewsbury". Ukpollingreport.co.uk. 9 June 2012. Archived from the original on 10 October 2017. Retrieved 2 March 2014. 395. "Hundreds of Syrian Kurdish migrants seek shelter in Serbia". Kurd Net – Ekurd.net Daily News. 29 August 2015. Retrieved 18 September 2015. 396. "For Iraqi, Syrian Kurdish refugees, fantastic dreams and silent deaths". Kurd Net – Ekurd.net Daily News. 31 August 2015. Retrieved 18 September 2015. 397. "2011 National Household Survey: Data tables". StatCan.GC.ca. Statistics Canada. Retrieved 19 January 2013. 398. "Detailed Mother Tongue, 2011 Census of Canada". StatCan.GC.ca. Statistics Canada. 24 October 2012. Retrieved 13 April 2013. 399. "NPT Visits Our Next Door Neighbors in Little Kurdistan, USA". Nashville Public Television. 19 May 2008. Archived from the original on 5 July 2013. Retrieved 13 April 2013. 400. "Nashville's new nickname: 'Little Kurdistan'". The Washington Times. 23 February 2013. Retrieved 13 April 2013. 401. "Interesting Things About Nashville, Tennessee". USA Today. Archived from the original on 16 August 2012. Retrieved 13 April 2013. 402. "The Kurdish Diaspora". institutkurde.org. Retrieved 18 September 2015. 403. «دا نشنامه کوچک ». بایگانیشده از اصلی در ۱۷ اوت ۲۰۱۷. دریافتشده در ۴ ژوئن ۲۰۰۹. 404. دکتر محرم رضایتی کیشه خاله. «مقایسة گویش کرمانجی رودباری با گویشهای کرمانجی خراسان». 405. وبگاه تخصصی زبانشناسی اتنولوگ. «زبان کردی». 406. دانشنامه ایرانیکا. «KURDISH LANGUAGE i. HISTORY OF THE KURDISH LANGUAGE». 407. «ساخت ارگتیوو فروپاشی آن در گویش کرمانجی خراسان» (PDF). دانشگاه فردوسی مشهد. بایگانیشده از اصلی (PDF) در ۱۲ ژوئن ۲۰۱۸. 408. «Fritillaria Kurdica» (PDF). Jagiellonian university. 409. محمد معین فرهنگ فارسی (متوسط)، ششجلدی، انتشارات امیرکبیر، تهران ۱۳۶۲ 410. احسان یارشاطر: زبانها و لهجههای ایرانی: مقدمهٔ لغتنامهٔ دهخدا. تهران، ۱۳۳۷ 411. "Kurdish, Central". Ethnologue. 412. "Kurdish, Southern", Ethnologue 413. Windfuhr, Gernot (1975), “Isoglosses: A Sketch on Persians and Parthians, Kurds and Medes”, Monumentum H.S. Nyberg II (Acta Iranica-5), Leiden: 457-471 414. «ریشهیابیتبار و زبان کُردی». 415. Pavlenko, Aneta (2008). Multilingualism in post-Soviet countries. Bristol, UK: Multilingual Matters. pp. 18–22. ISBN 978-1-84769-087-6. 416. Kurdish politiican Zana sentenced to prison in Turkey : Middle East World 417. Izady، Dr. Mehrdad (۱۹۹۲). The Kurds, A Concise Handbook. ص. ۱۷۴. 418. Entessar، Nader (۲۰۰۹). Kurdiah Politics in the Middle East. ص. ۲۳. شابک ۹۷۸۰۷۳۹۱۴۰۴۱۳. 419. William J. Frawley, William Frawley, International Encyclopedia of Linguistics& 4-Volume Set, Volume 1, Oxford University Press, 2003, ISBN 978-0-19-513977-8, page. 310. 420. زبانها و لهجههای ایرانی/احسان یار شاطر، صفحه ۴۰ کتاب. 421. فرهنگ و واژهنامه لکی، صفحه ۱۴ کتاب. 422. تحلیل تطبیقی ساختاری، مفهومی و کاربردی مثلهای زبان لکی و فارسی بایگانیشده در ۲۷ ژوئیه ۲۰۲۳ توسط Wayback Machine، صفحه ۱۳۵ کتاب. 423. لکی؛ گویش یا زبانی مستقل؟[پیوند مرده]، همشهری استانها. 424. ردهشناسی زبانهای ایرانی، دکتر محمد دبیرمقدم بایگانیشده در ۳ ژوئیه ۲۰۱۸ توسط Wayback Machine، دانشگاه بوعلی سینا. 425. توصیف ساختار زبان لکی، فرامرز شهسواری، ریشهشناسی و معناشناسی در زبان لکی، واج، تکواژ و واژه در زبان لکی، انشارات طاق بستان 426. "Iraqi Kurds". culturalorientation.net. Archived from the original on 2 September 2006. 427. احمدی، کامیل. از مرز تا مرز (پژوهشی جامع در باب هویت و قومیت در ایران). لندن، انتشارات مهری. چاپ اول. (۱۴۰۰). ص ۱۳۰. 428. Ahmady, Kameel. Another look at east and southeast Turkey. GABB Publication, Diyarbakır, 2009. p 248 and 249. 429. «انسانشناسی و فرهنگ». بایگانیشده از اصلی در ۱۴ ژانویه ۲۰۱۲. دریافتشده در ۳۰ دسامبر ۲۰۱۱. 430. "Kurdish". Ethnologue. 431. محمد معین. فرهنگ فارسی (متوسط) (ششجلدی). تهران: امیرکبیر، ۱۳۶۲ 432. احسان یارشاطر: «زبانها و لهجههای ایرانی». مقدمهٔ لغتنامهی دهخدا. تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۳۷ 433. Yasin, Berivan A.; Al-Tawil, Namir G.; Shabila, Nazar P.; Al-Hadithi, Tariq S. (2013). "Female genital mutilation among Iraqi Kurdish women: a cross-sectional study from Erbil city". BMC Public Health. 13: 809. doi:10.1186/1471-2458-13-809. PMC 3844478. PMID 24010850. 434. Edgecomb, D. (2007). A Fire in My Heart: Kurdish Tales. Westport: Libraries Unlimited, pp. 200. 435. D. Shai (2008). "Changes in the oral tradition among the Jews of Kurdistan". Retrieved 7 July 2013. 436. C. Alison (2006)."Yazidis i. General". Encyclopædia Iranica Retrieved 7 July 2013. 437. V. Arakelova. "Shahnameh in the Kurdish and Armenian Oral Tradition" بایگانیشده در ۱۸ مه ۲۰۱۵ توسط Wayback Machine. Retrieved 7 July 2013. 438. "Silenced Kurdish storytellers sing again". The Guardian. Retrieved 7 July 2013. 439. J. D. Winitz 'Kurdish Rugs'. Retrieved 7 July 2013. 440. Eagleton, W. (1989). "The Emergence of a Kurdish Rug Type". Oriental Rug Review. 9: 5. 441. Hopkins, M. (1989). "Diamonds in the Pile". Oriental Rug Review. 9: 5. 442. "Kurdish Handicrafts". Retrieved 30 August 2025. 443. W. Floor (2011) "Ḵālkubi" Encyclopædia Iranica. Retrieved 7 July 2013. 444. IMDb 'Zare (1927)' Retrieved 7 July 2013. 445. R. Alakom 'The first film about Kurds بایگانیشده در ۲۹ سپتامبر ۲۰۱۳ توسط Wayback Machine'. Retrieved 7 July 2013. 446. DVD ~ Yilmaz Güney. Yol (1982). ASIN 6302824435. 447. IMDb 'Bahman Ghobadi's Awards'. Retrieved 7 July 2013. 448. حسن صلح جو (۲۲ سپتامبر ۲۰۱۲). «فصل کرگدن ساخته بهمن قبادی، یک شاعرانه تصویری». بیبیسی. 449. FIFA 'Eren Derdiyok's Profile' 450. Pahlevani Research Institute 'The Way of Traditional Persian Wrestling Styles بایگانیشده در ۱۱ مه ۲۰۲۲ توسط Wayback Machine' Retrieved 7 July 2013. 451. "Kürt'üm, ay yıldızlı bayrağı gururla taşıyorum – Milliyet Haber". Gundem.milliyet.com.tr. 21 August 2012. Retrieved 2 March 2014. 452. "Misha Aloyan wants to change his name". Tert.am. 21 October 2011. Archived from the original on 2 March 2014. Retrieved 2 March 2014. 453. Sim, Steven. "The Mosque of Minuchihr". VirtualANI. Archived from the original on 20 January 2007. Retrieved 23 January 2007. 454. (Kennedy 1994، ص. 20)[full citation needed] 455. Peterson, 1996, p.26. 456. Necipoğlu, 1994, pp.35–36. 457. Harry Ades, A Traveller's History of Egypt, Arris Publishing Ltd. 2007 شابک ۱−۹۰۵۲۱۴−۰۱−۴ p.226 458. Gonnella, Julia (2008), The Citadel of Aleppo: Description, History, Site Plan and Visitor Tour (Guidebook), Aga Khan Trust for Culture and the Syrian Directorate-General of Antiquities and Museums, ISBN 978-2-940212-02-6, archived from the original on 9 June 2012 459. Verity Campbell – Turkey – 2007 – 724 pages, page 643, شابک ۱−۷۴۱۰۴−۵۵۶−۸ 460. Lonely Planet (2012) 'Ishak Pasha Palace'. Retrieved 7 July 2013. 461. Institut kurde de Paris (2011) 'THE RESTORATION OF ISHAQ PASHA'S PALACE WILL BE COMPLETED IN 2013'. Retrieved 7 July 2013. 462. UNESCO Office for Iraq (2007) 'Revitalization Project of Erbil Citadel'. Retrieved 7 July 2013. 463. «لباس کردی، گنجینهای ماندگار در فرهنگ کردستان». ایسنا. دریافتشده در ۲۰ اسفند ۱۴۰۲. 464. Nasidze, Ivan; Quinque, Dominique; Ozturk, Murat; Bendukidze, Nina; Stoneking, Mark (July 2005). "MtDNA and Y-chromosome Variation in Kurdish Groups: MtDNA and Y-chromosome Variation in Kurdish Groups". Annals of Human Genetics (به انگلیسی). 69 (4): 401–412. doi:10.1046/j.1529-8817.2005.00174.x. PMID 15996169. S2CID 23771698. 465. Amirzargar, Ali; Rey, Diego; Muñiz, Ester; Palacio-Grüber, Jose; Nikbin, Behrouz; Nicknam, Hosein; Khosravi, Farideh; Joshghan, Hamidreza; Areces, Cristina; Enríquez-de-Salamanca, Mercedes; Martinez-Quiles, Narcisa (31 August 2015). "Kurds HLA Genes: Its Implications in Transplantation and Pharmacogenomics". Open Medicine Journal (به انگلیسی). 2 (1): 43–47. doi:10.2174/1874220301401010043. ISSN 1874-2203. 466. چایلد (۱۳۸۷). آریاییها. ص. ۲۲۷. 467. "Genetic HLA study of Kurds in Iraq, Iran and Tbilisi (Caucasus, Georgia): Relatedness and medical implications". Retrieved 26 August 2025. 468. "The ancient Orient: an introduction to the study of the ancient Near East". Retrieved 26 August 2025. 469. "MtDNA and Y-chromosome variation in Kurdish groups". Retrieved 24 August 2025. 470. "HLA class I variation in Iranian Lur and Kurd populations: High Haplotype and Allotype Diversity with an Abundance of KIR Ligands". Retrieved 24 August 2025. 471. "HLA class II similarities in Iranian Kurds and Azeris". Retrieved 24 August 2025. 472. «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۱۹ نوامبر ۲۰۲۲. دریافتشده در ۱۹ نوامبر ۲۰۲۲. منابع • اشمیت، رودیگر (۱۳۸۷). راهنمای زبانهای ایرانی. ترجمهٔ آرمان بختیاری، عسکر بهرامی، حسن رضایی باغ بیدی و نگین صالحی نیا. تهران: انتشارات ققنوس. شابک ۹۶۴-۳۱۱-۴۸۸-۰. • چایلد، ویر گوردون (۱۳۸۷). آریاییها. ترجمهٔ محمدتقی فرامرزی. تهران: انتشارات نگاه. شابک ۹۶۴-۳۵۱-۳۴۸-۳. • اسدی، علیرضا (۱۳۹۰)، فرهنگ تطبیقی گویش کردی ایلامی با زبان ایرانی میانه (پهلوی اشکانی و ساسانی) به انضمام تاریخ و زبان استان ایلام قبل از اسلام، ایلام: انتشارات جوهر حیات، شابک ۹۷۸-۶۰۰-۶۳۵۵-۲۳-۸ • گبانچی، ایوب (۱۳۹۲)، جشنها و آیینهای ایران باستان، تهران: انتشارات عطایی، شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۱۳-۷۰۹-۰ • صفا، ذبیحاللّه، تاریخ ادبیات در ایران (۸ مجلد)، انتشارات فردوس. • قرشی، امانالله (۱۳۸۹). ایراننامک: نگرشی نو به تاریخ و نام ایران. تهران: انتشارات هرمس. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۶۶۴۱-۸۱-۵. • Rawlinson, George, The Seven Great Monarchies Of The Ancient Eastern World, Vol 7, 1871. (copy at Project Gutenberg)Omran Yahya Feili; Arlene R. Fromchuck (1986). Michael Curtis (ed.). The Middle East Reader. Transaction Books. p. 123. ISBN 978-1-4128-3779-8. تاریخ ایران، سِر پرسی سایکس، ۱۳۵۵. • Jamie Stokes, ed. (2009). "Kurds". Encyclopedia of the Peoples of Africa and the Middle East. Facts on File. p. 380. کتاب تاریخ ایران دکتر خنجی • William Linn Westermann (1944). Peoples of the Near East Without a National Future. Council on Foreign Relations. p. 8. • هنربیشلر، فردیناند (۱۳۹۰)، منشأ کُرد، تهران: انتشارات امیرکبیر • منبع_جغرافیای استرابون. سرزمینهای تحت کنترل هخامنشیان • فقه اللغه ایرانی_ای. ام. ارانسکی • الکورد فی المصادر القدیمیه_جرار درایور • ادریسیان، غلامعلی (۱۳۸۰)، کردستان در هزارههای ماقبل تاریخ، تهران: انتشارات امیرکبیر در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ مردم کرد موجود است. • ن • ب • و مردم کرد • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • ن • ب • و مردمان ایرانی • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • ن • ب • و مردمان آسیایی خارج از کشور و پراکندگی آسیایی ها • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • دادههای کتابخانهای • • • • • • • ردهها: • مقالههای دارای اظهارات مناقشهبرانگیز از October 2014 • اقوام آسیا • اقوام خاورمیانه • اقوام در اتحادیه عرب • اقوام در ارمنستان • اقوام در ایران • اقوام در ترکیه • اقوام در سوریه • اقوام در عراق • بومیان غرب آسیا • جوامع مسلمان • کردها • گروههای قومی جداشده توسط مرزهای بینالمللی • مردمان ایرانیتبار • مردمان باستانی خاور نزدیک • مردمان باستانی • هلال حاصلخیز • این صفحه آخرینبار در ۲ اکتبر ۲۰۲۵ ساعت ۰۶:۳۹ ویرایش شده است.
واژه های همانند
۴۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
کرد. [ ک َ ] (معرب ، اِ) گردن یا بن آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کقوله و اضرب بحد السیف عظم کرده . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ...
کرد. [ ک َ ] (ع مص ) راندن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). راندن ستور را. (ناظم الاطباء). || دور کردن دشمن را. (منتهی الارب ) (از اقرب ...
کرد. [ ک َ / ک ِ ] (اِمص ، اِ) ۞ کردار که کار و عمل و به فعل آوردنیها باشد اعم از نیک و بد. (برهان ) (آنندراج ). کار. عمل . فعل . (ناظم الاطبا...
کرد. [ ک َ / ک ِ ] (اِ) شاخی را گویند که در وقت پیراستن از درخت بریده باشند. (برهان ) (از ناظم الاطباء). || آبگیرو آب انبار و تالاب هم هست...
کرد. [ ک ُ ] (اِخ ) ابن طاهر مقدسی گوید: قریه ای از قرای بیضاء است و از آنجاست ابوالحسن علی بن حسین بن عبداﷲ الکردی . (از معجم البلدان ).
کرد. [ ک ُ ] (اِخ ) اصطخری گوید: شهری بزرگ است در ابرقوه و قصرهای بسیار دارد و آنجا ارزانی است . (از معجم البلدان ).
کرد. [ ک ِ] (اِ) دخل . درآمد. مقابل خورد. (یادداشت مؤلف ).- کرد و خورد ؛ تلاش روزانه صرف معاش روزانه . رجوع به مدخل کرد و خورد شود.- کرد و...
کرد. [ ک ُ ] (اِخ ) نام طایفه ای است مشهور از صحرانشینان و ایشان در زمان ضحاک پیدا شدند. (برهان ). گروهی است . ج ، اَکراد. جد آنها کردبن عمرو...
kord این واژه در سنسکریت کورد kurd و به معنی جهیدن، پریدن، خیزبرداشتن بوده است؛ زیرا کردها بسیار چالاکند. ****فانکو آدینات 09163657861
مه کرد. [ م َ ک ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان و بخش کردیان شهرستان جهرم . در 28 هزارگزی خاور قطب آباد و 2هزارگزی راه فرعی فسا به قطب آباد. (...