نتایج جستجو

۳۶۸ مورد، زمان جستجو: ۲.۶۸ ثانیه
داو. (اِ) اصطلاحی در بازی نردست . نوبت بازی نرد و شطرنج . (برهان ) (انجمن آرا). نوبت باختن نردو قمار و بازیهای دیگر. (شرفنامه ٔ منیر...
شانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) ۞ آن چیزی باشد که از چوب و شاخ یا استخوان و فلزات و غیره سازند و زلف و گیسو را بدان پرداز دهند. (از بر...
مادر. [ دَ ] (اِ) ترجمه ٔ «ام » که والده باشد. (آنندراج ). زنی که یک یا چند بچه بدنیا آورده باشد. (ناظم الاطباء). ام . والده . ماما....
ماست . (اِ) معروف است که جغرات باشد و بعضی جغرات چکیده را و بعضی دیگر مایه ای که بر شیر زنند ماست گویند. (برهان ). جغرات و گویند...
بامیان . (اِخ ) نام قصبه ایست که در کوههای آن دو بت سرخ و اکهب (سپید به تیرگی مایل ، خنگ ) ساخته شده است که هریک هفتاد ذراع ...
گالن. گالینوس. جالینوس. جالینوس‌ (معرّبِ گالینوسِ یونانی‌)، آخرین‌ نگارندة‌ برجستة‌ آثار پزشکی‌ در یونان‌ باستان‌ که‌ هم‌ به‌ عنوان‌ کالبدشن...
سال . (اِ) حرکت یک دوره ٔ آفتاب است از نقطه ٔ برج حمل تا نقطه ٔ آخر برج حوت و آن را به عربی سنة گویند. (برهان ). سنة. (دهار) (انج...
بستن . [ ب َ ت َ ] (مص ) ۞ پهلوی بستن ۞ . از ریشه ٔ اوستایی و پارسی باستان ، بند ۞ . طبری ، دوستن ۞ . مازندرانی ، دوسّن ۞ و دَوس...
راه . (اِ) طریق . (آنندراج ) (انجمن آرا) (رشیدی ) (دهار) (سروری ). بعربی صراط و طریق گویند. (برهان ). سبیل . (دهار) (ترجمان القرآن ). صر...
بَغداد بزرگ‌ترین شهر عراق مرکز استان بغداد و پایتخت این کشور است که در مرکز آن قرار دارد. این شهر را دومین شهر بزرگ جنوب غربی آسیا بعد از ته...
نوایی . [ ن َ ] (اِخ ) بابا سلطان قمی . از شاعران قرن یازدهم هجری و از ملازمان شاه عباس کبیر است . او راست :نوایی نیست شاد از وصل ...
باربروس . [ ب ِ ] (اِخ ) ۞ از بابا اوروج تحریف شده است . این نام را اروپائیان بکاپیتن مشهور اوروج رئیس و برادرش خیرالدین رئیس ...
تَصَوُّف، ساحت معنوی و درونیِ اسلام که از ابتدای تاریخ آن، نخست در قالب زهد و پرهیز، سپس در چهارچوب طریقه‌های صوفیه در سرزمینهای مختلف جلوه‌...
پدربزرگ در پارسی باستان، آقبابا
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بابا رسول . رجوع به حسن برزنجی شود.
بیکاری؟ شبه جمله ای بیانگر تعجب، ناراحتی، افسوس، گله گزاری ملایم، اِستِنکار، مخالفت و اعتراض و رد و انکار خفیف. ای بابا!
ساهول . (اِخ ) (الشیخ ...) ابن مهادیوبن جکدیو التیوری معروف به بابا رتن هندی . مؤلف شد الازار در اثناء ترجمه ٔ و «شیخ سعدالدین محم...
سادیان . (اِخ ) دهی است از دهستان برزوک بخش قمصر شهرستان کاشان واقع در 36 هزارگزی شمال باختری قمصر. کوهستانی و سردسیر، و آب آن ا...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مخلص بابا، مشهوربه عاشق پاشای قیرشهری . رجوع به علی قیرشهری شود.
روچ . (اِ) بمعنی روز است و در لغت تبری و دری جیم با زا تبدیل می یابد. (انجمن آرا). روج . رجوع به روج و روز شود : ویته سردر بیابا...
آجیل شب .....استاد شهریار این واژه ی پارسی را در سروده ی حیدر بابا به کار برده است: شبچره سی گیردکانی ایده سی؛ در لری نیز این واژه را شوچره ...
وراجی . [ وِرْ را ] (حامص ) هرزه و لاف زدن و به هندی بک بک کرنا. (آنندراج از سفرنامه ٔ شاه ایران ). || در تداول پرگویی و با کرد...
لوائی . [ ل َ ] (اِخ ) مشهور به بابا سلطان قلندر. اصلاً از مردم قم است . در عهدشاه عباس ماضی در تکیه ٔ حیدری خانه ٔ چهارباغ اصفهان پ...
حصاری . [ ح ِ ] (اِخ ) یوسف بن شیخ بابا خلیل حصاری . رجوع به یوسف ... شود.
حسن .[ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن سواربن بابا بهنام ، مکنی به ابوالخیربن الخمار (381 - 489 هَ . ق .). مسیحی بود و مسلمان شد. او راست : «تدب...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۱۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »