آنح
نویسه گردانی:
ʼANḤ
آنح . [ ن ِ ] (ع ص ) دم برآرنده از تاسه و جز آن . بسختی نفس کشنده . || آنکه تَنحنح کند. آنکه سینه روشن کند. || مجازاً، بخیل ، یعنی آنکس که چون چیزی از او خواهند تنحنح آرد از بخل . ج ، اُنَّح .
واژه های همانند
۳۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
آنهماری شیمل (به آلمانی: Annemarie Schimmel)
(۷ آوریل ۱۹۲۲ - ۲۶ ژانویه ۲۰۰۳) اسلامپژوه، خاورشناس و مولویشناس مشهور آلمانی است. او بهعنوان تنها ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه ها تازى (اربى) است و سپارش مى شود بجاى آنها بویژه در دانش حقوق از واژه ى جامَدیک اَژَش Jamadik azhash : (جامدیک + اژ (پهلوى: از) + ش(...
این واژه ها تازى (اربى) هستند و سپارش مى شود بویژه در دانش حقوق از این واژه ها بهره برده شود پَتْکاریک (پهلوى: شکایت شده ، کسى یا چیزى که از او شکایت ...