گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ابراهیم نویسه گردانی: ʼBRʼHYM ابراهیم . [ اِ] (اِخ ) ۞ ناحیه ای است در کانادا که سپاه انگلیس و فرانسه بدانجا جنگ کردند. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳۸۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۶ ثانیه واژه معنی ابراهیم غافقی ابراهیم غافقی . [ اِ م ِ ف ِ ] (اِخ ) رجوع به ابراهیم بن عبداﷲ غافقی شود. ابراهیم شکانی ابراهیم شکانی . [ اِم ِ ش ِ ] (اِخ ) رجوع به ابراهیم بن مسلم شکانی شود. ابراهیم سوادی ابراهیم سوادی .[ اِ م ِ س َ ] (اِخ ) رجوع به ابراهیم بن لقمان شود. ابراهیم زیادی ابراهیم زیادی . [ اِ م ِ ] (اِخ )دومین سلطان بنی زیاد در زبید. (245-289 هَ .ق .). ابراهیم دنانی ابراهیم دنانی . [ اِ م ِ دَن ْ نا ] (اِخ ) از احفاد عبدالرحمن بن عوف ، یکی از عشره ٔ مبشره بوده و از آن روی به عوفی مشهور شده . اصلاً از مردم ... ابراهیم سامری ابراهیم سامری . [ اِ م ِ م ِ ] (اِخ ) ملقب بشمس الحکما. از اطبا و رجال دولت صلاح الدین ایوبی . مهذب الدین یوسف بن ابی سعید سامری شاگرد او بوده... ابراهیم سامری ابراهیم سامری . [ اِ م ِ م ِ ] (اِخ ) ابراهیم بن خلف سامری . از اطبای مشهور دوره ٔ اسلام در قرن ششم هجری . مذهب عیسوی داشته و شاگرد رضی الدین... ابراهیم ستنبه ابراهیم ستنبه . [ اِ م ِ س ِ تَم ْ / تُم ْ ب َ ] (اِخ ) ابواسحاق . از مشایخ صوفیه . با ابراهیم ادهم و بایزید بسطامی و امثال آن دو صحبت داشته ... ابراهیم خلیجی ابراهیم خلیجی . [ اِ م ِ خ َ ] (اِخ ) قائدی از امراء بنی طولون در 292 هَ .ق . او از دست خلفای عباسی والی مصر بود و در آنجا بمخالفت عیسی بن م... ابراهیم النمس ابراهیم النمس . [ اِ ؟ ] (اِخ ) رجوع به ابواسحاق ابراهیم النمس شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ صفحه ۱۰ از ۳۹ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود