گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ابراهیم نویسه گردانی: ʼBRʼHYM ابراهیم . [ اِ] (اِخ ) ۞ ناحیه ای است در کانادا که سپاه انگلیس و فرانسه بدانجا جنگ کردند. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳۸۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۶ ثانیه واژه معنی ابراهیم خلیل ابراهیم خلیل . [ اِ م ِ خ َ ] (اِخ ) نام پیغمبری از بنی سام ملقب بخلیل یا خلیل اﷲ یا خلیل الرحمن جدّ اعلای بنی اسرائیل و عرب مستعربه و انبی... ابراهیم خواص ابراهیم خواص . [ اِ م ِ خ َوْ وا ] (اِخ ) ابواسحاق بغدادی . اصلاً ایرانی و پدرش از مردم آمل بوده و چون تولد و پرورش ابراهیم در بغداد بود به ... ابراهیم جیلی ابراهیم جیلی . [ اِ م ِ ] (اِخ ) یاابراهیم گیلانی . نام یکی از عرفای قرن چهارم هجری . ابراهیم حربی ابراهیم حربی . [ اِ م ِ ح َ ] (اِخ ) ابن اسحاق بن ابراهیم بن بشیربن عبداﷲ، مکنی به ابواسحاق . از بزرگان محدثین و عارفین بحدیث . و او عالمی ... ابراهیم حفصی ابراهیم حفصی . [ اِ م ِ ح َ ] (اِخ ) ابراهیم اول . چهارمین پادشاه از بنی حفص به تونس . رجوع به ابواسحاق حفصی شود. ابراهیم حفصی ابراهیم حفصی . [ اِ م ِ ح َ ](اِخ ) ابراهیم دویم ، ملقب به مستنصر. چهاردهمین سلطان از بنی حفص در تونس . رجوع به ابواسحاق حفصی شود. ابراهیم سوسی ابراهیم سوسی . [ اِ م ِ ] (اِخ ) عالم متفنن مغربی در قرن یازدهم هجری ، از مردم مراکش . در فقه و نجوم و ادب مهارت داشت و به سال 1077 هَ .... ابراهیم سعدی ابراهیم سعدی . [ اِم ِ س َ ] (اِخ ) رجوع به ابراهیم بن عبداﷲ سعدی شود. ابراهیم شرقی ابراهیم شرقی .[ اِ م ِ ش َ ] (اِخ ) رجوع به ابراهیم جونپوری شود. ابراهیم قبائی ابراهیم قبائی . [ اِ م ِ ق ُ ] (اِخ ) رجوع به ابواسحاق قبائی شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۳۹ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود