گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ابراهیم نویسه گردانی: ʼBRʼHYM ابراهیم . [ اِ] (اِخ ) ۞ ناحیه ای است در کانادا که سپاه انگلیس و فرانسه بدانجا جنگ کردند. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳۸۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۶ ثانیه واژه معنی ابراهیم بزاز ابراهیم بزاز. [ اِ م ِ ب َزْ زا ] (اِخ ) از این شاعر بیتی در لغت نامه ٔ اسدی برای کلمه ٔ نوفه شاهد آمده است :با نعره ٔ اسبان چه کنم لحن مغنی... ابراهیم تیمی ابراهیم تیمی . [ اِ م ِ ت َ ] (اِخ ) نام یکی از زُهّاد. (ابن الندیم ). ابراهیم قرشی ابراهیم قرشی . [ اِ م ِ ؟ ] (اِخ ) رجوع به ابواسحاق قرشی شود. ابراهیم صیاد ابراهیم صیاد. [ اِ م ِ ص َی ْ یا ] (اِخ ) از عرفای قرن سوم هجری وبا معروف کرخی مصاحب بوده و در بغداد مسکن داشته . ابراهیم طباخ ابراهیم طباخ . [ اِ م ِ طَب ْ با ] (اِخ ) طباخ قلج ارسلان سلجوقی بوده و پادشاه مزبور ایالت مرعش را به او و ارثاً به اولاد او واگذار کرد. صاح... ابراهیم طبری ابراهیم طبری . [ اِ م ِ طَ ب َ ] (اِخ ) رضی الدین ابراهیم بن محمدبن ابراهیم طبری . محدث و فقیه شافعی . از شعیب بن جمیزی روایت کرده و به سا... ابراهیم طنزی ابراهیم طنزی . [ اِ م ِ طَ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ. از مردم طنزه که شهرکی است در جزیره ٔ ابن عمر. او عالم وشاعر بوده و در حدود سال 560 هَ .ق . ... ابراهیم علوی ابراهیم علوی . [اِ م ِ ع َ ل َ ] (اِخ ) ابن محمدبن یحیی بن عبداﷲبن محمدبن عمربن علی بن ابی طالب علیه السلام ، ملقب به صوفی . به سال 251 ه... ابراهیم علوی ابراهیم علوی . [ اِ م ِ ع َ ل َ ] (اِخ ) رجوع به ابراهیم بن عبداﷲبن حسن بن علی شود. ابراهیم عدوی ابراهیم عدوی . [اِ م ِ ع َ دَ ] (اِخ ) رجوع به ابراهیم بن نعیم شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۳۹ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود