اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابوعثمان

نویسه گردانی: ʼBWʽṮMAN
ابوعثمان . [ اَ ع ُ ] (اِخ ) ابن لیون . اسعدبن ابی جعفر. ادیب و شاعر اندلسی . وی درسایر علوم نیز بابصیرت بود و در پایان مائه ٔ هفتم واوائل مائه ٔ هشتم باندلس میزیست . او را کتبی در هندسه و فلاحت و آداب و مواعظ هست و بایجاز بیان و اختصار اداء موصوف و معروف است . چنانکه مردم اندلس بدان مثل زدندی و هر مردی طویل القامه را گفتندی وی بر قلم ابن لیون نگذشته است . از کتب مشهوره ٔ اوست : کتاب کمال الحافظ. و جمال اللافظ. کتاب انداءالدیم . کتاب نصایح الاحباب . کتاب نفح السحر. کتاب اختصار بهجةالمجالس .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
ابوعثمان . [ اَ ع ُ ] (اِخ ) ربیعةبن ابی عبدالرحمن فروخ التیمی بالولاء معروف بربیعةالرّأی . او اصلاً ایرانی واز موالی آل المنکدر است و او را ...
ابوعثمان . [ اَ ع ُ ] (اِخ ) زیادبن المصفر. تابعی است و ثوری از او روایت کند.
ابوعثمان . [ اَ ع ُ ] (اِخ ) زیدبن مرثد. تابعی است . او از ابی الدرداء و از او خالدبن معدان روایت کند.
ابوعثمان . [ اَ ع ُ ] (اِخ ) سعدبن احمدبن عبداﷲ اندلسی . یکی از علمای نحو به مائه ٔ هفتم و منشاء او بغداد است .
ابوعثمان . [ اَ ع ُ ] (اِخ ) سعدبن حسن بن شداد. رجوع به سعد... شود.
ابوعثمان . [ اَ ع ُ ] (اِخ ) سعدبن هاشم بن سعید خالدی بصری . رجوع به سعد... شود.
ابوعثمان . [ اَ ع ُ ] (اِخ ) سعدان بن مبارک الطخارستانی . رجوع به سعدان ... شود.
ابوعثمان . [ اَ ع ُ ] (اِخ ) سعیدبن اسماعیل . رجوع به ابوعثمان حیری شود.
ابوعثمان . [ اَ ع ُ ] (اِخ ) سعیدبن حمیدبن بختگان کاتب ایرانی . رجوع به سعیدبن حمید... شود.
ابوعثمان . [ اَ ع ُ ] (اِخ ) سعیدبن سالم القداح . از روات حدیث است .
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۱۱ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.