گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ابومحمد نویسه گردانی: ʼBWMḤMD ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالباقی البغدادی الفرضی . معروف بقاضی البیمارستان . او راست : شرح مقاله ٔ عاشره ٔ اصول اقلیدس ۞ . رجوع بتاریخ الحکماء قفطی ، چ لیپزیک شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷۰۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۵ ثانیه واژه معنی ابومحمد ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) جمال الدین عبداﷲبن یوسف . رجوع به عبداﷲبن یوسف بن احمدبن عبداﷲبن هشام المصری و رجوع به ابن هشام جم... ابومحمد ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) جنادبن واصل کوفی مولی بنی اسد. رجوع بجنادبن واصل ... شود. ابومحمد ابومحمد. [ اَم ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) جنادةبن مروان الازدی . محدث است .او از حریزبن عثمان و از او محمدبن عوف روایت کند. ابومحمد ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) جوالیقی . رجوع به اسماعیل بن موهوب بن احمد جوالیقی ... شود. ابومحمد ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) جوینی عبداﷲبن یوسف بن عبداﷲ پدر امام الحرمین از علمای نشابور. مولداو به جوین از اعمال نیشابور است . او د... ابومحمد ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) جیزی . رجوع به ربیعبن سلیمان بن داود اعرج شود. ابومحمد ابومحمد.[ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) حارث بن سعید. تابعی است . ابومحمد ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) حبشی بسطامی . او راست : روضةالمجالس و انس الجالس درموعظه در دو مجلد. وفات 857 هَ . ق . (کشف الظنون ). ابومحمد ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) حبیب بن شهید. محدث است و نیز کنیت او را ابوشهید گفته اند. ابومحمد ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) حبیب زاهد، صاحب حسن . تابعی است . و این همان حبیب عجمی است که بدست حسن بصری توبه کرد. رجوع به حبی... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ صفحه ۱۷ از ۷۱ ۱۸ ۱۹ ۲۰ ۲۱ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود