گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ارشک نویسه گردانی: ʼRŠK ارشک . [ اَ ش َ ] (اِخ ) جوان ۞ ، بقول بعض مورخین ارمنی . وی پسر ارشک بزرگ بود. و در زمان پدر بحکومت ارمنستان رسید و پس از وی در شهر مِدزپین (نصیبین ) با برادر خویش وال ارشک بر تخت ارمنستان نشست و سلطنت او 42 سال بود. (ایران باستان ص 2596 و 2597). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه واژه معنی ارشک ارشک .[ اَ ش َ ] (اِخ ) هیجدهم . رجوع به اردوان سوم شود. ارشک ارشک . [ اَ ش َ ] (اِخ ) یازدهم . رجوع به فرهاد سوم شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود