 
        
            اسماعیل 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼSMAʽYL 
    
							
    
								
        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ )ابن  ابراهیم بن  بزه . در ایضاح الاشتباه  علامه  «بَزه »، در برخی  نسخ  نجاشی  «بَزّ»، بی  هاء و بقول  شهید ثانی  «بَزّه » و بقول  ابن  داود «بُرّه » با راء. شیخ  طوسی  دررجال  خود او را در شمار اصحاب  صادق  (ع ) آورده  گوید:قصیر کوفی  است . نجاشی  نیز او را یاد و شیخ  در فهرست ، کتاب  وی  را روایت  کرده  است . و شرح  احوال  او در کتب رجال  متأخر نیز یاد شده . (تنقیح المقال  ج 1 ص 127).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۷۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۷ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  محمد صفار. مؤلف  الموشح  ازو نقل  کرده  است . (الموشح  ص  121).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  محمد طلحی  اصفهانی  مکنی  به  ابوالقاسم . رجوع  به  اسماعیل بن  محمدبن  فضل بن  علی ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  محمد غرناطی . مکنی به  ابوالولید. رجوع  به  ابوالولید اسماعیل ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  محمد قمی  نحوی . ابن الندیم  ذکر او آورده  و گوید او راست  از تصانیف : کتاب الهمز. کتاب العلل . (معجم الادباء ج  2 ص  357...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  محمد قمی  قنبره . شیخ  طوسی  در فهرست  او را غیر ازاسماعیل بن  محمد مخزومی  مکی  دانسته  است . رجوع  به  اسماعیل بن  محمد...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  محمد منصور. سومین  از خلفای  فاطمی  در مغرب  مکنی  به  ابوطاهر (334-341 هَ . ق .).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  محمد مِنْقَری   ۞  بن  زیادبن  ابی زیاد. شیخ  طوسی  او رادر عداد اصحاب  کاظم  (ع ) شمرده . بهبهانی  در تعلیقه ٔ رجالیه  ا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  محمدمَهری  کوفی . منسوب  به  مهرةبن  حیدان بن  عمروبن  الحاف بن  قضاعة که  بطنی  از بنی طریف  از قحطانیان اند. شیخ  طوسی ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  محمد نوحی . خطیب  و محدث  است .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  محمد نیشابوری  مکنی  به  ابومحمد. وی  نسخه ای  از صحاح اللغة بخط مؤلف  در دست  داشت . و او راست  درباره ٔ صحاح :هذا کتاب...