 
        
            الا
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼLA
    
							
    
								
        الا. [ اَ ] (ع  اِ) الاء. درختیست  تلخ . (منتهی  الارب ). رجوع  به  الاء شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۶۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        علاء. [ ع َ ] (اِخ ) ابن  بکربن  عبدرب . رجوع  به  مکوزه  ابوالعمر علاء شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علاء. [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حارثة قریشی . یکی  از پانزده  تن  حکام  عرب  به  جاهلیت .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علاء. [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حسن بن  علی . از جمله ٔوزرای  بویهیان  است  که  وزارت  ایشان  امتدادی  نیافت  و در ایام  ایشان  حادثی  واقع نشد. (تجارب السل...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علاء. [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حسن بن  وهب بن  موصلایا، مکنی  به  ابوسعید. از مردم  کرخ  و از نویسندگان  مشهور است . و از کسانی  بود که  در فصاحت  بدو مثل ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علاء. [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حضرمی بن  ضماربن  سلمی بن  اکبر. از صحابه  و ازمردم  حضرموت  یمن  است . در صدر اسلام  فتوحاتی  کرد. و رسول  اکرم  او را ولای...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علاء. [ ع َ ] (اِخ ) ابن  خالد، مکنی  به  ابوشیبه . تابعی  است . رجوع  به  ابوشیبه  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علاء. [ ع َ ](اِخ ) ابن  زهیر. تابعی  است . رجوع  به  ابوزهیر شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علاء. [ ع َ ] (اِخ ) ابن  زیاد. تابعی  و محدث  است . رجوع  به  ابومحمد شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علاء. [ ع َ ] (اِخ ) ابن  زیدل . محدث  است . رجوع  به  ابومحمد شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علاء. [ ع َ ] (اِخ ) ابن  سلمة. محدث  است . رجوع  به  ابوالهیثم  شود.