گفتگو درباره واژه گزارش تخلف اماره نویسه گردانی: ʼMARH اماره . [ اِ رَ / رِ ] (اِ) شماره و حساب . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (فرهنگ سروری ). اَمار.اوار. آماره . اواره . (شرفنامه ٔ منیری ) : اگر خواهی سپاهش را شماره برون باید شد از حد اماره . لبیبی .|| دفتر محاسبه . (فرهنگ شعوری ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۵۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه واژه معنی عمارة عمارة. [ ع ُ رَ ] (اِخ ) ابن خثعمی . در «التجرید» آمده است که او را ذکری میباشد. (از الاصابه ٔ ابن حجر، قسم اول از حرف عین ، ترجمه ٔ شماره ٔ ... عمارة عمارة. [ ع ُ رَ ] (اِخ ) ابن راشد. «ابوهریرة» وی را تابعی دانسته است . رجوع به الاصابه ٔ ابن حجر، قسم چهارم از حرف عین ، ترجمه ٔ شماره ٔ 680... عمارة عمارة. [ ع ُرَ ] (اِخ ) ابن رَعکزة. صحابی بود. (منتهی الارب ). عمارة عمارة. [ع ُ رَ ] (اِخ ) ابن روبه ٔ ثقفی ، مکنی به ابوزهرة. صحابی بود. رجوع به عماره ٔ ثقفی (ابن روبه ٔ...) شود. عمارة عمارة. [ ع ُ رَ ] (اِخ ) ابن رویبة. صحابی بود. در الاصابه ٔ ابن حجر نام پدر او «روبة» آمده است . رجوع به عماره ٔ ثقفی (ابن روبة...) شود. عمارة عمارة. [ ع ُ رَ ] (اِخ ) ابن زاذان . محدث بود و در عیون الانباء حدیثی از وی نقل شده است . رجوع به عیون الانباء دینوری ج 2 ص 209 شود. عمارة عمارة. [ ع ُ رَ ] (اِخ ) ابن زعکره ٔ مازنی ، مکنی به ابوعدی . صحابی است . رجوع به عماره ٔ مازنی شود. عمارة عمارة. [ ع ُ رَ ] (اِخ ) ابن زیادبن سفیان بن عبداﷲبن ناشب عبسی . ملقب به وهاب و مشهور به دالق . از رؤسا و فرماندهان دوره ٔ جاهلیت . رجوع ب... عمارة عمارة. [ ع ُ رَ ] (اِخ ) ابن زیادبن سکن بن رافعبن امری ءالقیس انصاری . صحابی بود. رجوع به عماره ٔ انصاری (ابن زیادبن ...) شود. عمارة عمارة. [ ع ُ رَ ] (اِخ ) ابن شبیب سبائی . صحابی بود. رجوع به عماره ٔ سبائی شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۱۶ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود