گفتگو درباره واژه گزارش تخلف اماره نویسه گردانی: ʼMARH اماره . [ اِ رَ / رِ ] (اِ) شماره و حساب . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (فرهنگ سروری ). اَمار.اوار. آماره . اواره . (شرفنامه ٔ منیری ) : اگر خواهی سپاهش را شماره برون باید شد از حد اماره . لبیبی .|| دفتر محاسبه . (فرهنگ شعوری ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۵۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه واژه معنی عمارة عمارة. [ ع ُ رَ ] (اِخ ) ابن شهاب ثوری . صحابی بود. رجوع به عماره ٔ ثوری شود. عمارة عمارة. [ ع ُ رَ ] (اِخ ) ابن صعق بن کعب . «ابن حجر» وی را جزو صحابیانی آورده است که به زیارت پیغمبر اکرم (ص ) نائل نشده اند و گوید که نام... عمارة عمارة. [ ع ُ رَ ] (اِخ ) ابن عامربن مشنج بن اعوربن قشیر قشیری . صحابی بود. رجوع به عماره ٔ قشیری شود. عمارة عمارة. [ ع ُ رَ ] (اِخ ) ابن عامر انصاری . صحابی بود. رجوع به عماره ٔ انصاری (ابن عامر...) شود. عمارة عمارة. [ ع ُ رَ ] (اِخ ) ابن عبدالجبار، مکنی به ابوالحسن . محدث بود. رجوع به ابوالحسن (عمارةبن ...) شود. عمارة عمارة. [ ع ُ رَ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن صیاد. وی تابعی بود. حمداﷲ مستوفی مینویسد که او بعد مروان الحمار نماند. رجوع به تاریخ گزیده ٔ حمداﷲ مستوفی... عمارة عمارة. [ ع ُ رَ ] (اِخ ) ابن عبیداﷲ خثعمی . صحابی بود. نام پدر او را «عبید» دانسته اند. رجوع به عماره ٔ خثعمی (ابن عبید...) شود. عمارة عمارة. [ ع ُ رَ ] (اِخ ) ابن عبید خثعمی . صحابی بود. رجوع به عماره ٔ خثعمی شود. عمارة عمارة. [ ع ُ رَ ] (اِخ ) ابن عتیربن کدام . او را قلعه ای است به سرزمین فارس که به قلعه ٔ عمارةبن عتیر مشهور است . و گاهی آنرا به نام قلعه... عمارة عمارة. [ ع ُ رَ ] (اِخ ) ابن عقبةبن ابان بن ذکوان بن امیةبن عبدشمس بن عبدمناف قرشی اموی . صحابی و برادر مادری عثمان بن عفان بود. رجوع به ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۱۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود