اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اوز

نویسه گردانی: ʼWZ
اوز. [ اِ وَ ] (اِخ ) شهری با جمعیتی بالغ بر 7744 تن (در سرشماری 1345هَ. ش .) مرکز بخش اوز شهرستان لار استان هفتم فارس در 34 کیلومتری غرب لار. بخش اوز در آذرماه 1329 هَ. ش . از دهات دهستان خلج (بخش حومه ٔ شهرستان لار) و بعضی دهات بخشهای جویم تشکیل گردید و مرکزش قصبه ٔ اوز تعیین شد. بخش اوز از شمال به بخش جویم و از شرق به بخش حومه ٔ شهرستان محدود است . (دایرةالمعارف فارسی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
عوز. (اِخ ) نام مردی است . (منتهی الارب ). از اعلام است . (از تاج العروس ).
عوض . [ ع َ / ع ِ وَ ] (ع مص ) عوض دادن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بدل دادن و بدل ستدن . (از آنندراج ). بدل دادن . (ناظم الاطباء)...
عوض . [ ع َ ض ُ / ع َ ض َ / ع َ ض ِ ] (ع اِ) ظرفی است مبنی بر هر سه حرکت و بمعنی هرگز، که برای زمان مستقبل به کار رود، چنانکه «قط» برای ...
عوض . [ ع ِ وَ ] ۞ (ع اِ) آنچه بجای دیگری آید و بدل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خلف و بدل . (اقرب الموارد). بدل چیزی . (آنندراج ) (غیا...
عوض . [ ع ِ وَ ] (اِخ ) نام قومی است در لار و سایر قسمتهای ساحلی جنوب ایران . (از یادداشت مرحوم دهخدا).
عوض . [ ع َ ] (اِخ ) نام بتی است ازآن ِ بکربن وائل . (از منتهی الارب ).
عوض . [ ع ِ وَ ] (اِخ ) نام شهری است در وسط بلاد هند. تجار با کمال زحمت و مشقت به آنجا می آیند. (از معجم البلدان ).
عوض . [ ع َ وَ ] (اِخ ) دهی از دهستان سلطان آباد بخش حومه ٔ شهرستان سبزوار با 342 تن سکنه . آب آن از قنات و چشمه . محصول آن غلات و میوه است...
عوذ. [ ع َ ] (ع مص ) اندخسیدن و پناه بردن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). ملتجی گشتن و پناه جستن . (از اقرب الموارد). عیا...
عوذ. [ ع َ وَ ] (ع مص ) ناپسند داشتن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). کراهت . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). عَواذ. (اقرب الموارد). رجوع به ع...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۵ ۳ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
مهیار ابراهیمی
۱۳۸۸/۰۲/۱۸ Iran
0
0

دعوای نسبتا طولانی در شهر اوز برسر واژه اوز وجود دارد.
اول از همه شک در این است که اوز(با فتح الف) یا اوز (به کسر الف: که امروز نام رسمی است)؟
ثانیا حالا هرکدام. معنای آن چیست؟
باید ذکر کنم که تا کنون هیچکدام از طرفین بحث مورد نظر به هیچ نتیجه قانع کننده ای نرسیداند علت آن هم فقدان منابع کافی و مورد اعتماد(حداقل فعلا) می باشد.
برای بحث بیشتر می توان به روزنامه عصر اوز (شمارگان مختلفی از 45 یا 46 گرفته تا شماره های 7x و 8x (هفتاد و... و هشتاد و...) رجوع کرد). شماره های دقیق در خاطرم نیست به جز شماره 90 که خود این شماره در صفحه 7 خود به این موضوع پرداخته است.
یکی از منابع در این بحث همین لغتنامه است که واژه را به معنای بط ذکر کرده. ولی مخالفان آن عقیده دارند که اصلا واژه اوز عربی نیست.
منبع دیگر معروفترین (و شاید تنها) کتاب تاریخ اوز به نام "تاریخ دلگشای اوز" تالیف مرحوم محمدهادی کرامتی می باشد.

از جمله افراد وارد و کارشناس در این بحث می توان به:عنایت اله نامور، عبداله جانفداو محمدشریف کمالی اشاره کرد.
نسخه های نشریه را می توان به صورت PDF از آدرس زیر دریافت کرد:
http://www.asr-e-evaz.com


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.