اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

به

نویسه گردانی: BH
به . [ ب َ ه ه ](ع مص ) ۞ خداوند مرتبه و جاه شدن ، نزدیک سلطان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۵۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۸ ثانیه
سال به . [ ب ِه ْ ] (اِ مرکب ) یا سالبه . نامی است از نامهای مردان ایران . مانند روزبه . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به حاشیه : سالبةبن ابراهیم ...
شال به . [ ب َ / ب ِه ] (اِ مرکب ) مخفف شغال به . نوعی از به است که آن را در رامیان و کتول شغال به نیز گویند. (از جنگل شناسی ج 1 ص 242). توچ...
کار به . [ رِ ب ِه ْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کارخوب و بپارسی ترجمه ٔ نافله است که به عربی عبادت ناواجب را گویند. (آنندراج ) (انجمن آراء) ...
بر خلاف
به باور، به گمان، به تصور
در زمان بودن - همگام با دیگران (اکثریت یا اقلیت)
در نامه های اداری به منظور "استناد کردن" و "اشاره کردن به" نامه یا سند یا مذاکره ای استفاده می شود.
به سانِ : Be sane : به مانندِ ، به مثابهِ ، همچون ... ، همانندِ ، مثلِ ، شبیهِ ،
(= برعکس) این دو واژه عربی است؛ و جایگزین پارسی، این است: پرایوت prâyut (سنسکریت: pratyuta) **** فانکو آدینات 09163657861
به دست؛ در دست. (ناظم الاطباء). در یَد. در تصرف. در اختیار. - || در حال در دست داشتن چیزی و آمادگی بکار بردن آن چون: باطوم (باتن) به دست، تسبیح به دست...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۴۶ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.