اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

به

نویسه گردانی: BH
به . [ ب َ ه ه ](ع مص ) ۞ خداوند مرتبه و جاه شدن ، نزدیک سلطان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۸۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۳ ثانیه
به شدن . [ ب ِه ْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) به گشتن . شفا یافتن . ابتلال . استبلال تبلل . بلول . ابلال . نیکو شدن . ملتئم گشتن . خوب شدن : باد بر سر...
به گزین . [ ب ِه ْ گ ُ ] (ن مف مرکب ) انتخاب بر انتخاب راگویند یعنی از چیزهای گزیده بهترها را باز بگزینند.(انجمن آرا) (آنندراج ). چیزهای سره ...
به لیمو. [ ب ِه ْ ] (اِ مرکب ) ۞ درختچه ای با برگی معطر بته یا درختچه ای است که برگ معطر دارد، با ساقی چون ساق مو و شاخهای سخت باریک و ...
شغال به . [ ش َ ب ِه ْ ] (اِ مرکب ) شال . بِه ِ جنگلی . نام شغال به را در مازندران و رامیان و کتول به این درخت میدهند و در لاهیجان به نام ت...
در موردِ / در رابطه با / هنگامی ازین واژه استفاده میکنیم که بخواهیم در رابطه با موضوعی خاص صحبت کنیم. به عنوان مثال : علی جان مدتی ست میخواهم" راجع ...
به محضِ، همین که
رجوع کنید به "تأسی کردن " همین لغتنامه.
محال به . [ م ُ لُن ْ ب ِه ْ ] (ع ص مرکب ) آنچه که موضوع حواله واقع میشود.
زحمت به معنی دشواری و رنج است. اگر منظور از آن به ندرت، به سختی، هنوز، تازه، درست، کم تر و . . . باشد، بهتر که از به کار بردن به زحمت حودداری شود. ننو...
به‌لیمو گونه‌ای از گیاهان گلدار از خانواده شاه‌پسندیان، بومی آمریکای جنوبی[۲] بوده و به‌طور طبیعی رویش آن در آرژانتین، شیلی و پرو گزارش شده‌است و از آ...
« قبلی ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۴۸ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.